آموزش انواع‌خلاف در سریال‌رمضانی

داستان بسیار ساده‏ای از بچه‏دار شدن، بچه خواستن و پررنگ بودن این احساس پدر و مادر بودن. اما این حس در میانه وضعیت اجتماعی و جسمی یک زوج گرفتار آمده تا در بستر آن، رفتارهایی عمدتاً نادرست و بدآموز را به تماشا بنشینیم و باورهایی را خدشه‏دار ببینیم.

آموزش انواع‌خلاف در سریال‌رمضانی

30 دقیقه از 38 دقیقه سریال «خداحافظ بچه» آموزش همه‌گونه خلاف است و 8 دقیقه دیگر تیتراژ.


امسال افطارمان با طعمی عجیب از زندگی انسانی همراه شده است، هنگامی که
اندکی پس از سخنان حضرت آیت‏الله مکارم شیرازی، به تماشای مجموعه تلویزیونی
 «خداحافظ بچه» می‏نشینیم. مجموعه‏ای که وجه غالب پرداختش، آزاردهنده است
تا لذت‏بخش و صفادهنده ذهن‏ها به فاصله اندکی از صرف افطار.

داستان بسیار ساده‏ای از بچه‏دار شدن، بچه خواستن و پررنگ بودن این احساس
پدر و مادر بودن. اما این حس در میانه وضعیت اجتماعی و جسمی یک زوج گرفتار
آمده تا در بستر آن، رفتارهایی عمدتاً نادرست و بدآموز را به تماشا
بنشینیم و باورهایی را خدشه‏دار ببینیم.

پدری که توبه کرده و در این داستان، توبه او را در سیستم اداری،
نمی‏پذیرند و خیلی ساده این باور را که طی سی سال اخیر زندان‏های ما
دانشگاه آدم‌سازی بوده‏اند و هرکس از آنجا خارج شده، در اجتماع پذیرفته شده
است، می‏شکنند.

این باور نخست این مجموعه که، یا این ادعا واقعیت ندارد یا جامعه عوض شده است.

جالب است که این شخص برای تشکیل خانواده، استخدام و هر آنچه می‏توان تصور
کرد، واجد صلاحیت است و حتی اگر صاحب فرزند می‏بود، بی‌اشکال است، مگر
پذیرش سرپرستی یک نوزاد. در این باور ساده، توبه نباید کرد چون در اجتماع
جایی نداریم.

مادری که ابتدا عمه نصرتی را باید راضی کند و با داشتن فرزند پسر، خاندان
را مستدام دارد اما به‌ناگهان خودش مدعی شده و بی‏خیال نشانه‏های اولیه‏ای
که هنوز در تیزر آن موجود است و اهمیت نصرت خانم، به دنبال بچه است که من
بچه می‏خواهم. البته با وجود خواهر کوچک‌تر، لزوماً نسل در این یکی منقرض
نمی‏شود و احتمال بقا موجود است. با این‏حال، او شخصیتی است که برای هیچ کس
در نظام اداری، اجتماعی، حتی خانوادگی و شخصی، اعتباری قائل نیست و تنها
به پیشبرد خواسته خود به هر طریق می‏اندیشد. خودخواهی محض با پوشش حس
مادرانه.

یا تلاش‏ها و کشمکش‏هایی که قسمت به قسمت این مجموعه دیده‏ایم و 30 دقیقه
از 38 دقیقه هر شب را آموزش همه گونه خلاف را دیدیم و 8 دقیقه را با
تیتراژ، ناکام ماندن این نگرش خلاف.

«آنتونی گیدنز»، که کتاب جامعه‏شناسی‏اش بسیار آشنا و معروف است درباره
این گونه نمایش رفتاری معتقد است اگر خلافی به صورت لحظه‏ای در یک اثر
تصویری رخ دهد، سازنده قصد تحریک شما به ارتکاب آن خلاف را نداشته و اقتضای
روایتش این بوده است اما اگر جزء به جزء این خلاف را نشان داد و به پیش
برد، هدفش برانگیختن شما به انجام آن خلاف است.

بر این مبنا ما تاکنون آموخته‏ایم که چگونه خود را جای دیگران جا بزنیم و
با مدرک دیگری آزمایش خلاف بدهیم بدون اینکه شرمنده باشیم (اشاره به
آزمایش نازایی به نام شخص دیگر)، آموختیم چگونه گواهی زایمان را از سایت
بیمارستان‏ها پیدا کنیم و جعل آن را دستمایه قرار دهیم و اصولا در شهرمان
جاعل این کار راحت پیدا می‏شود، آموختیم چگونه از شیرخوارگاه بچه بدزدیم،
آموختیم چگونه یک مکان را برای دزدی از آن شناسایی کنیم و چگونه به درون
خانه‏های دیگران برویم و آموزه‏های دیگری که نقل آن باعث اطاله کلام
می‏شود. و باتوجه به اینکه تازه به نیمه مجموعه رسیده‏ایم، دوره‏ها و
آموزه‏های دیگری احتمالا در راه داریم.

این وسط مانده‏ایم در میانه این همه تلاش سازندگان و دست‏اندرکاران سیما،
بحث معنوی روایت و آموزه‏های دینی کجاست؟ آیا آن‌ها را در ترم پاییزه
خواهیم داشت؟ خیلی بحث‏های ریز در این داستان بیان می‏شود از جمله اینکه چه
نکنیم که در ذهن نوزادمان جا نگیرد و آموزه سنین بالاترش نشود و اصطلاحا
«العلم فی‏الصغر کالنقش فی‏الحجر» را مراعات می‏کنیم و آموزه‏های دینی دیگر
را. اما همه اینها به سادگی نقض می‏شود و البته قبح و زشتی این همه کار
خلاف را هم از بین می‏بریم تا اصطلاحا بچه‌دار شویم. بدون اینکه بیندیشیم،
این گونه که نشان دادیم بچه که جای خود دارد، بزرگترها را نیز به مهمانی
خدا نبرده‏ایم چون همه چیز را برایشان مباح کرده‏ایم صرفا برای پرداختن به
معضلی که طی سالیان اخیر در اجتماع ما به مدد رسانه‏ها پررنگ دیده می‏شود و
آن ناباروری است، در حالی که برایش بسیاری راه‏حل دیده شده است.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک