شكارچي شهابسنگ هاي ايراني
وقتی دانشآموز دبیرستانی بود و بیشتر با تلسکوپ به شکار کهکشانها میپرداخت. علاقه زایدالوصف او به نجوم و دانش سیارهشناسی و دقت و پیگیری فوقالعادهاش، او را به وادی بکر شهابسنگشناسی از دنیای زمینشناسی کشاند
عصر خبر: شکارچی شهابسنگهای ایران، واقعبینانهترین لقبی است که به حامد پورخرسندی میتوان نسبت داد. فرقی نمیکند در ایران باشد یا خارج از ایران؛ کافی است خبری از پیدا شدن شهابسنگی در منطقهای به گوشش برسد تا آن وقت با استفاده از تمام امکانات و رابطههایی که دارد تلاشش را برای بدست آوردن نمونهای در حد چند گرم برای پیشبرد کارهای تحقیقاتی و ثبت شهابسنگ در مجامع بینالمللی آغاز کند و یک تنه در حد یک سازمان کار انجام دهد.
روزنامه جامجم در ادامه آورده است: او را از سالها پیش میشناسم. وقتی دانشآموز دبیرستانی بود و بیشتر با تلسکوپ به شکار کهکشانها میپرداخت. علاقه زایدالوصف او به نجوم و دانش سیارهشناسی و دقت و پیگیری فوقالعادهاش، او را به وادی بکر شهابسنگشناسی از دنیای زمینشناسی کشاند تا پایش به بزرگترین آزمایشگاههای جهان برسد و از معدود متخصصان این مرز و بوم در حوزه شهابسنگشناسی شود.
پورخرسندی در حال حاضر به عنوان پژوهشگر مقطع دکتری در قالب طرح پژوهشی مشترکی میان وزارت علوم با همکاری دانشگاه تهران و مرکز مطالعات و آموزش علوم زمین در فرانسه به جستوجو و مطالعه شهابسنگهای ایران میپردازد.
در نتیجه تلاشهای او و جمعی از همکارانش در ایران و کشورهای دیگر (بویژه فرانسه)، در سه سال اخیر تعداد شهابسنگهای ثبت شده به نام ایران در بولتن انجمن بینالمللی شهابسنگشناسی از عدد سه، به 15 افزایش یافته است. با این حال از فعالیت دلالان شهابسنگ در ایران بیمناک است و آن را آسیبی برای این سنگهای ارزشمند در ایران میداند.
با توجه به خبری که حدود دو ماه پیش از برخورد شهابسنگ به بام یک خانه در شهرستان فامنین و حدود یک ماه پیش از سقوط شهابسنگ در استان زنجان شنیدیم، با این پژوهشگر گفتوگو کردهایم تا از جزئیات ماجرا بیشتر مطلع شویم.
کشور ما بیابانهای وسیعی در دل خود دارد. این یعنی قاعدتاً ظرفیت زیادی در ایران برای پیدا کردن شهابسنگها وجود دارد. با این وضع تا به حال چند شهابسنگ در ایران پیدا شده است؟
ایران پتانسیل بسیار خوبی در این زمینه دارد. به طور متوسط در مناطقی مثل بیابان های ایران در هر کیلومتر مربع، دو قطعه شهابسنگ ممکن است پیدا شود که با توجه به وسعت بیابانهای ایران میبینیم باید تعداد شهابسنگهای زیادی وجود داشته باشد که هنوز پیدایشان نکردهایم. برای مثال تا امروز در بیابانهای مراکش هزاران شهابسنگ پیدا شده است. در ایران گروههای کویرنوردی در سال های اخیر نمونههای متعددی پیدا کرده اند. مثلا شهابسنگ لوت 006 به صورت نزدیک به 50 تکه مجزا از هم پیدا شده است! خوشبختانه یابندگان این شهابسنگها به اهمیت علمی این نمونهها واقف بودند. آنها با مجامع دانشگاهی تماس گرفتند و نمونهشان توسط همکارانمان ثبت و برایش شناسنامه بینالمللی صادر شد. تا به حال به طور رسمی 13 قطعه شهابسنگ از بیابان لوت ثبت شده که هر کدام چند تکه هستند. فکر می کنم در دیگر بیابان های ایران بجز لوت هم حتما شهابسنگهای زیادی وجود دارد که باید کشفشان کنیم. این 13 قطعه در کنار شهابسنگهای ورامین و نراق، تعداد شهابسنگهای رسمی ثبت شده به نام ایران را به عدد 15 می رساند. چند شهابسنگ دیگر از سروستان، فامنین و جاهای دیگر هم هستند که بزودی ثبت خواهند شد. سالها پیش سنگی از تویسرکان هم به عنوان شهابسنگ نامش مطرح شده بود که مطالعات بعدی نشان داده شهابسنگ نبوده است. به احتمال زیاد بر اثر انفجار یا برخورد صاعقه به کوه آن قطعه سنگ پرتاب شده بود و یابندگانش تصور کرده بودند شهابسنگی بوده که از آسمان به زمین افتاده است.
15 قطعه شهابسنگ ثبت شده از ایران الان کجا نگهداری میشود؟
بهجز شهابسنگ ورامین که در کاخ موزه گلستان نگهداری میشود، شهابسنگ 2700 گرمی نراق که سال 1353 بر بام مدرسه ای سقوط کرد، همان زمان در اختیار متخصصان قرار گرفت. هرچند قطعه اصلی این شهابسنگ فعلا مشخص نیست کجاست، اما نمونه مرجع آن قرار است بزودی به همت دکتر عشقی از آلمان به ایران برگردانده شود و در موزه ای در نراق در معرض بازدید عموم قرار گیرد. دیگر شهابسنگهایی که در لوت پیدا شدهاند، از آنجا که یابندگانشان افرادی تحصیلکرده و اهل دانش هستند و با محققان ارتباط خوبی دارند نزد خودشان نگهداری میشوند. آنها آماده هستند اگر موزهای با حمایت یک سازمان راهاندازی شود و از شهابسنگها بخوبی نگهداری کند، نمونههایشان را به صورت امانی به آنجا بدهند؛ زیرا در تمام دنیا صاحب شهابسنگ، همان کسی است که آن را پیدا کرده و هیچ سازمان و دانشگاهی حق ندارد به زور آن را تصاحب کند. در این میان شهابسنگ فامنین که دو ماه پیش سقوط کرد در حال خروج از کشور است. ایکاش یک موزه یا مرکز دانشگاهی حاضر میشد شهابسنگ فامنین را از یابنده اش بخرد و این سنگ به دست مجموعهدارهای خارجی نیفتد. من خیلی تلاش کردم این اتفاق نیفتد یا دستکم یک کلکسیونر خارجی مرتبط با پژوهشگران آن را بخرد تا در نهایت بتوانم روزی آن را دوباره به ایران برگردانم؛ ولی دیگر تیر از چله کمان رها شده است و کاری نمیشود کرد.
آیا در ایران امکانات کافی برای مطالعه شهابسنگها وجود دارد؟
صرف نظر از امکانات، مطالعه روی شهابسنگها به تخصص نیاز دارد. در ایران سنگشناسان بسیار متخصص و زبردستی داریم، اما شهابسنگشناس نداریم. امکانات ما در ایران بسیار محدود است. بعلاوه همین تجهیزات موجود ما نیز برای مطالعه سنگهای زمینی تنظیم شدهاند و برای مطالعه شهابسنگها به کار نمیآیند. بنابراین بهتر است شهابسنگهای کشورمان به دست پژوهشگران ایرانی در خارج از کشور مطالعه شوند یا این که ابزارهای مورد نیاز همراه متخصصان شهابسنگشناس به کشور آورده شوند. راهکار دیگر این است که به صورت یک همکاری میان پژوهشگران ایرانی و خارجی مطالعات انجام شود.
بسیاری از مردم فکر میکنند شهابسنگها بسیار با ارزش هستند و هر گرمش به اندازه طلا میارزد. این تصور تا چه حد درست است؟
معمولا شهابسنگهای تازه سقوط کرده ارزش زیادی دارند. این حرفها را دلال ها در جامعه رواج میدهند. واقعیت چیز دیگری است. مثلا بزرگترین شهابسنگی که دو سال پیش در لوت پیدا شد حدود 17 کیلوگرم است و چیزی حدود 15 میلیون تومان ارزش دارد. یعنی هر گرم نزدیک به هزار تومان. اگر شهابسنگ خیلی نادر باشد ممکن است قیمت بالایی داشته باشد. در ایران بهتازگی شرکتهای دلالی با هدایت از خارج از کشور به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند که کارهایشان بسیار مخرب است و امیدوارم مسئولان قضایی جلوی این افراد فرصتطلب را بگیرند. در مورد شهابسنگ فامنین، فعالیت دلالانی که روی ذهن یابنده کار کرده بودند موجب شد در بازار سیاه نمونه را به کلکسیونر خارجی با قیمتی بالاتر از ارزش واقعیاش بفروشد.
ششم تیر امسال، شهابسنگی در فامنین سقوط کرد و هشتم مرداد شهابسنگی در زنجان. چه اتفاقی افتاده که این دو رخداد با این فاصله زمانی اندک به وقوع پیوسته است؟
نرخ سقوط شهابسنگ ها در مناطق مختلف زمین تقریبا مساوی است. به احتمال زیاد رخدادی که در ایران به وقوع پیوست فقط یک اتفاق نادر بوده است. هر روز حجم زیادی از غبارهای میان سیاره ای و شهابسنگ ها به صورت ذرات فوق العاده ریز به جو زمین وارد می شوند که در مجموع حدود 40 تا 70 هزار تن در سال میشود. از این میان حدود پنج تُن به صورت شهابسنگ (و نه غبار) وارد جو زمین میشود. با توجه به این که بیش از 70 درصد از سطح زمین با اقیانوسها پوشیده شده است، بسیاری از این شهابسنگها در اقیانوس ها سقوط میکنند و از دسترس خارج میشوند. بسیاری از شهابسنگها هم در مناطق غیر مسکونی سقوط میکنند و کسی خبردار نمیشود. به همین علت سالانه پنج شش مورد شهابسنگ سقوط کرده پیدا میشود. نکته بسیار مهم این است که هر شهابسنگی که پیدا میشود باید در کمترین زمان ممکن به دست متخصصان در آزمایشگاههای شهابسنگشناسی برسد. هر یک روز که بگذرد بخشی از اطلاعات شهابسنگ در زمین از میان میرود.
در ماجرای اخیر سقوط شهابسنگ در استان زنجان اخبار ضد و نقیضی مطرح شد. اصل ماجرا چه بود؟
براساس گزارشهایی که دریافت کردیم یک شهاب بسیار پر نور (آذر گوی) در شامگاه پنجشنبه هشتم مرداد در آسمان ایران دیده شده است. به طوری که گزارشهای رؤیت آن از شهرهای مختلف از ساری تا ارومیه و از رشت تا همدان و گچساران و حتی طبس نیز وجود دارد. در نظر داشته باشید این شهاب است که در آسمان دیده میشود و نه شهابسنگ. اگر بقایایی از آن به زمین برسد و در سطح زمین پیدا شود، آن وقت است که می گویند شهابسنگ پیدا شده است. ارتفاع شهابها از سطح زمین چیزی حدود 80 کیلومتر است. بنابراین ممکن است شهابی که ما در آسمان می بینیم از فاصله 300 تا 400 کیلومتری از ما هم قابل مشاهده باشد. این طور نیست اگر ببینیم شهابی در آسمان ظاهر شد و به پشت کوهی رفت، یعنی حتما پشت همان کوه سقوط کرده است. در جریان سقوط شهابسنگ اخیر در زنجان دیدیم هر کسی در رسانهها بنا بر مشاهدات خود یا شنیدههایش اظهارنظر میکرد که شهابسنگ در فلان جا به زمین خورده است و عجیب این که حتی عدهای گفته بودند اصابت شهابسنگ به زمین صدماتی هم وارد آورده است! فقط میتوان زمانی چنین صحبتهایی کرد که خود سنگ و سقوط آن به زمین را با چشم دیده باشیم.
سرانجام ماجرای سقوط شهابسنگ در زنجان به کجا رسیده است؟
براساس فیلمی که در اخبار تلویزیون پخش شد، به نظر میرسد یک کشاورز قطعهای از شهابسنگ سقوط کرده را یافته است. ما دیدیم که به دلیل عدم اطلاعرسانی و آموزش مناسب، کشاورز میگفت نمونه را با آب شسته است! کاری که کاملاً غیرعلمی بوده و به اطلاعات علمی سنگ آسیب زده است. این سنگ باید هر چه زودتر در اختیار ما به عنوان پژوهشگران شهابسنگشناس قرار بگیرد. فعلا کارهای اداری و هماهنگیها به کندی پیش میرود. از مسئولان استانداری، فرمانداری و انتظامی استان زنجان تقاضا دارم با دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، دانشگاه تهران و سازمان زمینشناسی کشور در اسرع وقت هماهنگیها را انجام دهند تا بتوانیم این سنگ ارزشمند را به نام ایران هرچه زودتر در مجامع بینالمللی ثبت و مطالعات علمی روی آن را قبل از دیر شدن شروع کنیم. با توجه به اطلاعاتی که دارم ظاهرا شهابسنگ از کشاورز زنجانی تحویل گرفته شده و در اختیار استانداری و فرماندهی انتظامی استان زنجان است.
در جوامع توسعهیافته در زمان مواجهه با چنین پدیدههایی چگونه عمل میکنند؟
در بسیاری از کشورها وقتی ظهور شهابهای پر نور اتفاق میافتد و شاهدان زیادی رؤیت آن را گزارش میکنند، وقوع پدیده با جزئیات صحیح در رسانهها اعلام میشود. کاری که شما همان روز در روزنامه جام جم کردید. سپس مسئولان محلی ضمن ارائه رسید به یابندگان، نمونهها را تحویل میگیرند و در اختیار پژوهشگران قرار میدهند. سپس اطلاعیههای متعددی در منطقه منتشر میشود و از مردمی که احتمالا قطعات بیشتری پیدا کرده اند دعوت میشود برای ارائه نمونه خود به مراکز پژوهشی با مسئولان و دانشمندان همکاری کنند. در این صورت پس از انجام مطالعات، نمونه به یابندگان به عنوان مالک اصلی شهابسنگها برگردانده میشود. ما در مورد شهابسنگ فامنین همین کار را کردیم و با همکاری مجله نجوم از فرمانداری خواستیم اطلاعیههایی را به روش معمول جهان در سطح شهر نصب و توزیع کنند. اما تا جایی که اطلاع دارم هنوز این اتفاق در فامنین نیفتاده است. در زنجان نیز همین طور و خبر دارم دلالان به سراغ مردم محلی که ممکن است نمونههایی پیدا کرده باشند، رفتهاند. خروج این سنگهای ارزشمند از کشور واقعا جای نگرانی دارد. کشورهای توسعهیافته میلیونها دلار هزینه میکنند و فضاپیمایی به کرات دیگر میفرستند تا چند گرم نمونه برایشان به زمین بیاورند، اما ما در ایران شاهد سقوط شهابسنگ بزرگی بودهایم که ممکن است چند کیلوگرم سنگ در بیابانها ریخته باشد و حالا که نمونهای از آن هم پیدا شده، ارسالش به آزمایشگاه در پیچ و خم بروکراسی اداری گیر میکند و دست دلالها به نمونهها زودتر از ما میرسد و آخر هم به نام ایران ثبت نمیشود. این نمونهها بهتر است پس از انجام کارهای علمی در مجهزترین آزمایشگاههای جهان در استان زنجان در موزهای به نمایش گذاشته شود.