بازنشستگان(۴)

هیچ اصلاح ساختاری در غیاب سرمایه اجتماعی در تامین اجتماعی به نتیجه نخواهد رسید

نویسنده :دکتر علا مینایی

بخش چهارم: بازنشستگان، سرمایه اجتماعی سازمان و ضرورت بازآفرینی رابطه حاکمیتی

در سه بخش پیشین این مجموعه مقالات تأکید شد که کرامت انسانی و منزلت بازنشستگان، نه یک خواست صنفی، بلکه زیربنای توسعه اجتماعی و اساس پایداری حکمرانی در نظام رفاه و تأمین اجتماعی است. بازنشستگان، حافظان تجربه‌های حرفه‌ای، اخلاقی و هویتی جامعه‌اند و بی‌توجهی به جایگاه آنان به معنای تضعیف ریشه‌های معرفتی و انسانی کشور است. اکنون در بخش چهارم، به بُعدی عمیق‌تر و حساس‌تر می‌پردازیم: سرمایه اجتماعی بازنشستگان و ضرورت بازآفرینی رابطه میان سازمان تأمین اجتماعی و جامعه‌ای که بزرگ‌ترین صاحبان حق در آن هستند.

۱. بازنشستگان؛ بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی سازمان

سازمان تأمین اجتماعی، تنها یک نهاد بیمه‌گر نیست؛ بلکه یک شبکه بزرگ اجتماعی است که میلیون‌ها بیمه‌پرداز و بازنشسته، ستون‌های آن را تشکیل می‌دهند. این جامعه وسیع، یک «سرمایه اجتماعی سازمانی» است؛ سرمایه‌ای که اگر تقویت شود، سازمان را در مسیر توسعه، پایداری مالی و کارآمدی اداری یاری می‌رساند و اگر فرسوده گردد، هر اصلاحی—even اگر کارشناسی باشد—با بی‌اعتمادی و مقاومت اجتماعی روبه‌رو خواهد شد.

بازنشستگان در واقع سه نقش بنیادین در ساختار سازمان دارند:

• صاحبان اصلی منابع سازمان (از محل حق بیمه‌های پرداختی خود)،

• بزرگ‌ترین گروه ذی‌نفع و مخاطب سیاست‌ها،

• مهم‌ترین تولیدکنندگان مشروعیت اجتماعی برای سازمان.

بنابراین، نگاه به آنان باید از «مخاطب خدمات» به «شریک در اداره سازمان» تغییر یابد؛ تغییری که در سیاست‌های کلی تأمین اجتماعی و نیز مقاوله‌نامه‌های سازمان بین‌المللی کار تأکید شده است.

۲. بحران سرمایه اجتماعی و شکاف روزافزون اعتماد

یکی از چالش‌های اصلی امروز سازمان، کاهش محسوس اعتماد میان بازنشستگان و مدیریت اجرایی است. این شکاف دلایل متعددی دارد:

هیچ اصلاح ساختاری در غیاب سرمایه اجتماعی در تامین اجتماعی به نتیجه نخواهد رسید

• تصمیم‌گیری‌های بدون مشارکت کانون‌ها؛

• نبود شفافیت در قراردادهای کلان و سیاست‌های مالی؛

• ضعف اطلاع‌رسانی و بی‌توجهی به حق دانستن (Right to Know) بازنشستگان؛

• مشاهده‌پذیری کمِ مدیران ارشد و فاصله‌گرفتن از جامعه ذی‌نفعان؛

• رفتارهایی که گاه به جای تعامل و گفت‌وگو، به انفعال یا حذف صدای بازنشستگان منتهی می‌شود.

در نتیجه، سرمایه اجتماعی که باید پشتوانه اصلی سازمان و دولت باشد، در معرض فرسایش قرار گرفته است. جبران این آسیب، نیازمند تغییرات ساختاری و فرهنگی است.

۳. راهکارهای بازسازی رابطه سازمان و جامعه بازنشستگان

۳-۱. نهادینه‌سازی گفت‌وگوی اجتماعی (Social Dialogue)

بر اساس مقاوله‌نامه‌های ۱۴۴ و ۱۵۴ سازمان بین‌المللی کار، گفت‌وگوی اجتماعی یکی از ارکان حکمرانی مطلوب در نظام‌های رفاهی است. سازمان تأمین اجتماعی باید مکلف گردد:

• مشارکت واقعی نمایندگان بازنشستگان را در تصمیمات کلیدی بپذیرد،

• جلسات منظم، رسمی و صورت‌مجلس‌دار با کانون‌ها برگزار کند،

• هیچ تصمیم مهم مالی، درمانی و رفاهی بدون مشارکت نمایندگان قانونی جامعه بازنشستگی اتخاذ نشود.

۳-۲. تشکیل شورای عالی مشارکت بازنشستگان در اداره سازمان

ایجاد نهادی رسمی و تثبیت‌شده در کنار هیئت‌امنای سازمان که:

• حق رأی داشته باشد،

• در تصویب بودجه، سیاست‌های درمانی و سرمایه‌گذاری نظارت کند،

• به‌صورت دوره‌ای گزارش عملکرد ارائه دهد.

چنین شورایی، شکاف میان مدیریت و جامعه ذی‌نفعان را کاهش می‌دهد و به افزایش مشروعیت سازمان می‌انجامد.

 

۳-۳. تدوین «منشور حقوق بازنشستگان»

این منشور می‌تواند بر پایه:

• اصل ۲۹ قانون اساسی،

• سیاست‌های کلی نظام در حوزه تأمین اجتماعی،

• و اصول بین‌المللی حمایت از سالمندان

تهیه شود و حقوق بنیادینی مانند کرامت، مشارکت، شفافیت، حق اعتراض، دسترسی به اطلاعات و حمایت درمانی استاندارد را تضمین کند.

۳-۴. ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی

• انتشار سالانه گزارش جامع عملکرد مالی و سرمایه‌گذاری؛

• ارائه قراردادهای کلان در سامانه شفافیت؛

• انتشار گزارش‌های فصلی از اقدامات درمانی، رفاهی و اجرایی؛

• پاسخ‌گویی دوره‌ای مدیرعامل به کانون‌ها و رسانه‌های صنفی.

۴. تحول فرهنگی در سازمان؛ از نگاه مخاطب‌محور به نگاه شریک‌محور

اصلاح ساختار بدون اصلاح نگرش مدیران، ماندگار نخواهد بود. فرهنگ سازمانی باید بر پایه:

• احترام به بازنشستگان،

• تقویت تکریم ارباب‌رجوع،

• پاسخگویی اداری،

• احترام به کانون‌ها به‌عنوان «نهادهای قانونی مشارکت اجتماعی»،

• و پذیرش نقد سازنده

بازتعریف شود.

مدیریت سازمان باید بداند که بازنشستگان، نه مزاحم اصلاحات، بلکه بزرگ‌ترین حامی اصلاحات درست هستند.

۵. جمع‌بندی

احیای اعتماد میان سازمان تأمین اجتماعی و جامعه بازنشستگان، یک ضرورت راهبردی است. هیچ اصلاح مالی، درمانی یا ساختاری در غیاب این سرمایه اجتماعی به نتیجه نخواهد رسید. بازنشستگان نه «هزینه»، بلکه «سرمایه» سازمان‌اند و آینده تأمین اجتماعی تنها در صورتی پایداز خواهد شد که این سرمایه ارزش‌گذاری، دیده و شنیده شود.

بخش چهارم با این پیام به پایان می‌رسد که:

بازسازی سرمایه اجتماعی، مهم‌ترین گام در مسیر اصلاح حکمرانی سازمان و تقویت جایگاه بازنشستگان در ساختار تصمیم سازی کشور است

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک