رییسجمهور فقط راوی بحران نیست؛ مسئول مهار آن است
نجات سازمان تامین اجتماعی امروز یک انتخاب نیست؛ یک الزام فوری ملی است. بازنشستگان دیگر شنونده صورتمسئله نیستند؛ آنها اجرای بیوقفه برنامه نجات و تضمین فردای خود را مطالبه میکنند.

عصر خبر- اظهارات اخیر مسعود پزشکیان رییس جمهور درباره ناتوانی صندوقهای بازنشستگی در تأمین حتی «یکدهم یا یکچهلم» حقوق بازنشستگان، اعترافی صریح به عمق فاجعهای است که سالهاست شکل گرفته؛ اما سؤال اصلی اینجاست:
آیا جایگاه رییسجمهور صرفاً تریبونی برای «بیان بحران» است یا سکانی برای «مهار بحران»؟
پرداخت بیش از ۱۰۰۰ همت از بودجه عمومی برای جبران ناکارآمدی صندوقها، صرفاً یک عدد در لایحه بودجه نیست؛ این رقم، سند روشن ورشکستگی مدیریت رفاه اجتماعی در کشور است. بحرانی که در نتیجه سالها سیاسیکاری، انتصابات غیرتخصصی و بیتوجهی به اصول بیمهای در دولتها و مجالس مختلف شکل گرفته است.
رییسجمهور گفته «همه در شکلگیری این وضعیت سهم داشتهاند»؛ جملهای درست، اما خطرناک، اگر به پوششی برای فرار از مسئولیت امروز تبدیل شود. جامعه دیگر از تقسیم تقصیر میان گذشته خسته است. مطالبه امروز روشن است: دولت مستقر باید بار نجات صندوقها را بر دوش بگیرد، نه اینکه صرفاً گزارش خرابی بدهد.
نگرانکنندهتر آنجاست که سازمان تامین اجتماعی،نهادی متکی بر حق بیمه کارگران، در حال نزدیکشدن به همان سرنوشتی است که صندوقهای بازنشستگی دولتی را به مرز فروپاشی رساند. در این میان، برنامههای اصلاحی و واقعبینانهای که از سوی مصطفی سالاری برای ساماندهی مالی، کنترل تعهدات و بازگرداندن نظم بیمهای ارائه شده، تنها زمانی به سرانجام میرسد که حمایت قاطع دولت و شخص رییسجمهور پشت آن قرار بگیرد.
اگر دولت و مجلس، مدیر عامل تامین اجتماعی را تنها بگذارد، نتیجه مشخص است: اصلاحات زمینگیر میشود و بحران جهش میکند. اما اگر دولت بهجای فشار ، پشت برنامههای کارشناسی دکتر سالاری بایستد، هنوز میتوان از سقوط کامل جلوگیری کرد.
نجات سازمان تامین اجتماعی امروز یک انتخاب نیست؛ یک الزام فوری ملی است. بازنشستگان دیگر شنونده صورتمسئله نیستند؛ آنها اجرای بیوقفه برنامه نجات و تضمین فردای خود را مطالبه میکنند.