اعدام شیخ نمر توسط آل سعود جهت ایجاد فتنه بین شیعه و سنی است
چنانچه شهید شیخ نمر میگفت: من به عنوان یک سعودی از زمانی که متولد شدم تاکنون احساس امنیت در این کشور نمیکنم و این ربطی به شیعه و سنی ندارد، بلکه این بحث حقوق شهروندی است که متاسفانه اکثریت قریب به اتفاق مردم عربستان به جز امراء و شرکاء و دزدهایی که دستشان در جیب یکدیگر هست در رفاه هستند و بقیهی مردم عربستان از آن محرومند.
عصر خبر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امام خمینی(س): سمیه سادات حسینی: امام خمینی(س) در بیستونهم تیر ماه سال 1367 بهمناسبت سالگرد حج خونین پیامی دارند که بخشی از این پیام مربوط به بحث پذیرش قطعنامه است، حضرت امام در این پیام، هدف و راه انقلاب را برای همیشه مشخص می کنند و اما در خصوص آل سعود جنایتکار نیز میفرماید: “اگر ما از مسأله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، نمیتوانیم از آل سعود و مسأله حجاز بگذریم”امروز نیز بعد از جنایات متعددی که آل سعود در یمن، بحرین، سوریه عراق و نیجریه مرتکب شده بود، دستش را به خون بیش از چهل نفر از شهروندان شیعهی عربستان آلوده کرد.رژیم آل سعود با به شهادت رساندن شیخ نمر و همچنین 46 نفر از فعالان سیاسی این کشور تلاش میکند که به اعتراضات مردمی در عربستان موقعیت فرقهای ببخشد، اما اینطور نیست، بلکه بحث حقوق بشری، انسانی، اسلامی و همچنین عدالت و آزادی است.آل سعود میدانست که با اعدام شیخ نمر به طور قطع حساسیتها بیشتر میشود و در صدد ایجاد جنگ طایفه ای بین سنی و شیعه است که ما مسلمانان به شدت این موضوع را رد میکنیم و اصلا قبول نداریم، نه فقط ما که امسال امیر قطر که از دست پروردگان آل سعود است پشت تریبون سازمان ملل اعلام کرد که این جنگهایی که بین سنی و شیعه در منطقه است همه ریشهی سیاسی دارد، این در حالی است که امیر قطر خودش یکی از حامیان تروریستها در سوریه و قطر است. آل سعود میخواهد با ایجاد این آنارشی و آشفتگی مذهبی خود را از این مخاصمه نجات دهد و این سپری است که آل سعود خود را پشت آن پنهان کرده تا از بحرانهای سیاسی، امنیتی، اجتماعی، سوءمدیریت، اختلاس و فساد مالی و اداری فرار کند.جالب اینجاست که خود آل سعود در عین اینکه تروریسم بینالمللی است، تروریسم دولتی نیز هست و دقیقا حرکاتی را که صهیونیستها انجام میدهند را در داخل کشورش تکرار میکند، حال اگر در فلسطین، صهیونیستها مردم بیگناه را میکشند، میگوئیم جنگ اعراب و اسرائیل است، اما مردم بی گناه عربستان چه کرده اند که شهروند این کشور محسوب میشوند اما از همهی حقوق مدنی، اجتماعی، اقتصادی و اشتغال خود محروم هستند.چنانچه شهید شیخ نمر میگفت: من به عنوان یک سعودی از زمانی که متولد شدم تاکنون احساس امنیت در این کشور نمیکنم و این ربطی به شیعه و سنی ندارد، بلکه این بحث حقوق شهروندی است که متاسفانه اکثریت قریب به اتفاق مردم عربستان به جز امراء و شرکاء و دزدهایی که دستشان در جیب یکدیگر هست در رفاه هستند و بقیهی مردم عربستان از آن محرومند.سرکوب مخالفان، جنگ یمن و همچنین حمایت هم هجانبه از تکفیریها در منطقه نمونههایی است که افراط گرایی را در عربستان به وضوح نشان میدهد.بنا بر این گزارش؛ رویکرد جدید عربستان در یمن، مصادیق تشدید افراطگرایی در این کشور است و ریشههای افراطگری مضاعف را باید در خاندان آل سعود پیگیری کنیم، اساسا تفکر وهابی که پوشش شرعی حاکمان آل سعود است و این دو موسسهی هم پیمان که جنایتهای یکدیگر را توجیح میکنند، مبتنی بر خشونت است.تفکر محمد بن عبدالوهاب مبتنی بر قهر و استیلا بود و این امر از نظر فقهی و کلامی است چرا که در نزد وهابیها هر کس صاحب شمشیر شود، دیگران باید با او بیعت کنند و هر کس بیعت نکند پاسخش شمشیر است و در حال حاضر نسخه ی مطابق اصل تفکر وهابی، داعش است. پادشاه عربستان خود را ولی امر مسلمین جهان میداند و یکی از اتهامات شیخ نمر نیز مخالفت با ولی امر مسلمین بود، سلمان بن عبدالعزیز که دستش تا آرنج به خون مردم بی گناه آغشته است خود را ولی امر مسلمین میداند و میگوید هر کس با او مخالفت کند خروج از اطاعت ولی امر کرده، خروج از اطاعت ولی امر نیز ارتداد است و حکم مرتد هم قتل است، این منطق وهابیهای آل سعود است.اگر توجیه و بهانه جویی آل سعود این است که این درگیریها، درگیری فرقهای است پس چرا در جدّه و ریاض و دیگر مناطق که شیعهنشین نیستند نیز حرکتها را سرکوب میکند؟ چرا امروز سیاه چالههای آل سعود از 30 هزار زندانی سیاسی که وضعیتی مبهم دارند مملو شده است؟ در حالی که بسیاری از اینها اهل تسنن و از نویسندگان،علما و دانشجویان و حتی از خود مفتیان وهابی هستند که مدتها در زندان بودند، مثل شیخ سلمان العوده که استاد امور معنوی بن لادن بود.از این روست که در حال حاضر، بسیاری از شخصیتها و اندیشمندان اسلام یا در سیاهچالهها هستند و یا تبعید و فراریاند، بسیاری از آنها هم شیعه نیستند، پس اساس حرکت آل سعود به سمت آنارشی کردن منطقه و تشدید جنگ طایفهای است.حال سوال اینجاست که چرا غربِ مدعیِ مبارزه با افراط گرایی هیچ ارادهای برای مهار ترویج افراط از سوی آل سعود ندارد؟ چرا که نظام آل سعود، نسخهی عربی صهیونیسم است که در جهان عرب به وجود آمده، زمانی که صهیونیسم با همکاری آمریکا، از اینکه بر منطقه سلطه داشته باشد ناکام ماند و به خاطر وجود مقاومت در منطقه، طرحش خنثی شد، به سراغ آل سعود آمد و نقش مستقیم و ماموریت مهمی چون ایجاد فتنه بین شیعه و سنی به او داد تا اموال مسلمانان را در آتش بسوزاند و خون آنها به ناحق ریخته بریزد.بنابراین غربیها نمیتوانند در مقابل آل سعود قرار بگیرند، چون آل سعود ابراز خودشان است و رسوایی سیاسی که امروز در بحرین و یمن اتفاق افتاده، کاملا مشهود است لذا باید تاکید کرد که آل سعود نسخهی عربی صهیونیسم است که در جهان عرب کاشته شده و غربیها نیز نمیتوانند در مقابل دست پروردهی خودشان موضع گیری کنند.