خطر«کلاه قرمزی»برای سینمای ایران!
شاید
فروش بالای «کلاه قرمزی» خبر خوشی برای سینمای ایران باشد اما این فروش،
خطرات در کمین ادامه حیات این سینما را برجستهتر میکند.
این روزها مهمترین اتفاق سینمایی ایران، اکران «کلاه قرمزی و بچه ننه»
است. فیلمی که همه از زمستان سال قبل در انتظار اکران آن بودند و پس از عدم
اکران در فیلمهای نوروز 91، سرانجام با آغاز نمایشش هم جانی به کالبد
سینمای ایران داد و نوید بهبود وضع اقتصاد سینما را داد و هم سرانجام باعث
شد اختلافات پیش آمده در ماجرای اکران امسال ختم به خیر شود و حالا هر
سینمایی میتواند کلاه قرمزی را نشان دهد.
استقبال فراوان از اکران این فیلم که فروشش به سرعت آن را به باشگاه
میلیاردیها نزدیک میکند، از بسیاری جهات قابل بررسی است اما برای سینمای
ایران خبرهای چندان خوبی را به همراه ندارد. شاید بتوان با تکیه بر ارقام
حاصله از گیشه نوید آشتی مخاطب با سینما را داد اما نگاهی موشکافانهتر
میتواند این استقبال بالا را یکی از نشانههای در خطر بودن سینمای ایران
ارزیابی کند.
«کلاه قرمزی و بچه ننه» ضعیفترین قسمت سهگانه سینمایی کلاه قرمزی است
که با تکیه بر خاطرات کودکان دهه شصت فروش بالایی را به خود اختصاص داده
است. جبلی و طهماسب رویافروشانی هستند که این روزها با حداقل زحمت و زنده
کردن چند خاطره شیرین در اذهان مخاطب، سیل پول را سمت دفتر تهیهکنندگان
فیلم سرازیر میکنند و کسانی که برای تجدید خاطره با این همیشه کودک
شیرینزبان به سینماها میروند، اکثرا مغبون از سینما خارج میشوند.
کلاه قرمزی مرغ تخم طلای جبلی و طهماسب است که این روزها در نبود هیچ مرغ
تخمگذار دیگری، در سینما یکهتازی میکند. ساختار ضعیف و داستان
سرهمبندی شده فیلم که نیمه اول آن به یافتن توالت و نیمه دوم آن به شستن
بچه و یافتن همسر اختصاص دارد، کمترین شباهتی به داستان لطیف و انسانی
«کلاه قرمزی و پسر خاله»ندارد. طهماسب و جبلی هم که نگران از دست دادن مرغ
تخم طلای خود هستند، چه در مجموعههای تلویزیونی و چه در این فیلم، با
کمترین ریسکی هر شخصیت عروسکی دیگری را شبیه کلاه قرمزی درست کردهاند تا
مبادا مخاطب از دست برود و محتاطانه مشغول تکرار خود هستند.
البته ناگفته نماند که به زحمت میتوان «کلاه قرمزی و بچه ننه» را جزو
فیلمهای ژانر کودک ارزیابی کرد. جبلی و طهماسب باز هم محتاطانه ترجیح
دادهاند همان مخاطبان دهه شصت را در کنار خود نگاه دارند و با توجه به
افزایش سن این مخاطبان، فیلم سرشار از شوخیهای بزرگانه است که بسیاری از
آنها مناسب کودکان نیست. ترانههای فراوان فیلم هم قدرت ترانههای قدیمی
کلاه قرمزی را ندارند و تنها بهانهای به دست مخاطبان حاضر در سینما
دادهاند که برای لحظاتی غم خود را فراموش کنند تا سالن سینما از صدای
دستهایشان پر شود.