انصاري راد: چهرههایی چون لاریجانی مثل اصلاح طلبان فکر میکنند
البته چهرههایی چون لاریجانی و مطهری و جلالی هم با وجود اصولگرا بودن مثل اصلاح طلبان فکر میکنند و با دیگر اصولگرایان تفاوت عقیده دارند. همچنین اصلاح طلبان «آشتی ملی» را اصل میدانند و در راستای همین تفکر، تعامل را به هیچ وچه نباید وکیل الدوله بودن تلقی کرد.
عصر خبر: حضور گسترده اصلاح طلبان و نیروهای اعتدالی و البته اصولگرایانی که اصرار به آرامش و منطق مداری دارند، باعث شده تا موجی از امید در فضای سیاسی و البته لایه های مختلف جامعه به وجود آید.
امید به نوشته شدن قوانین بر اساس واقعیات، امید به نظارت اصولی و به جا، امید به تعامل قانونی مجلس با دولت و البته امید به پایان تنش، چالش و افراطی گری تا شاید از این طریق، مانع های گذر از بحران یکی به یکی از میان برداشته شوند و از پتانسیل های پسابرجام استفاده ای بهینه شود.
اینهایی که به دهمین دوره قوه مقننه راه پیدا کردهاند، سابقه و کارنامهشان افکار عمومی را به این نتیجه معلوم میرساند كه آنها تحت هیچ شرایطی منفع ملی را فدای مصلحت بازیهای سیاسی نمیکنند . تاکید میشود، کمترین انتظار از مجلس دهمیها هم همین است که در موقع قانوننویسی و نظارت فقط این را در نظر بگیرند که کمترین آسیبی به مصالح عمومی وارد نشود.
مشروح گفت و گوی حجت الاسلام “حسین انصاری راد” نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی اصلاحطلب با آستان در خصوص بایدها و نبایدهای مجلس دهم در ذيل مي آيد:
* درباره همراهی مجلس دهم با دولت یازدهم اظهارنظرهای زیادی طرح شده است جناب انصاری راد! این باعث نمیشود که منتقدان احتمالی، به مجلس نشینان انگِ وکیل الدوله بزنند؟
اینکه از مجلس و نمایندگان مجلس انتظار حمایت از دولت میرود، ناگفته پیداست که به دلیل حفظ منافع ملی و مصالح عمومی است. چرا که مجلس دهم با توجه به چهرههایی که رای آوردهاند، مجلسی معتبر و معتدل است و از چنین مجلسی حتما توقعِ عقل مداری و حاشیه گریزی و توجه به بایدها و نبایدها میرود. همچنین این را هم باید در نظر داشت که شناختی که از دولت جناب آقای روحانی موجود است، افکار عمومی را به این نتیجه میرساند که دولت، دولتی نیست که از نمایندگان مجلس انتظار داشته باشد که تا استقلال و هویت خود را برای در خدمت قوه مجریه بودن نادیده بگیرند.
* چرا در محافل سیاسی، مجلس دهم را مجلسی میدانند که با دولت تعامل می کند؟
این بحثها، به این دلیل است که مجلس جدید با مجالسی مقایسه میشود که متاسفانه بنا را به کارشکنی و مخالفت در هر شریطی گذاشته بودند و به گواه مشاهدات، با تندروی و افراطیگری هزنیههای زیادی را به دولت و در نتیجه منافع مردم و ملت تحمیل کردند. به همین دلیل، حتما باید افکار عمومی را مطلع کرد که تعامل با وادادگی فرق دارد و باید این دو مقوله را از هم جدا کرد. البته واقعیت این است که اکثریت مجلس دهم اصلاح طلبند و با دولتیها حد مشترک دارند و سلیقههایشان یکی است. به عنوان مثال هر دو معتقد به سیاست باز خارجی هستند و گفتوگو با جهان را به تنش ترجیح میدهند. البته چهرههایی چون لاریجانی و مطهری و جلالی هم با وجود اصولگرا بودن مثل اصلاح طلبان فکر میکنند و با دیگر اصولگرایان تفاوت عقیده دارند. همچنین اصلاح طلبان «آشتی ملی» را اصل میدانند و در راستای همین تفکر، تعامل را به هیچ وچه نباید وکیل الدوله بودن تلقی کرد.
*تلقی عموم این است که مجالس هفتم تا نهم در حوزه نظارت، نتوانستند آنطور که لازم بود موفق عمل کنند. مجلس دهم برای رفع این نقیصه باید چه کار یا کارهایی انجام بدهند؟
نظارت یکی از مهمترین وظایفی است که قانون اساسی بر عهده قوه مقننه گذاشته است و به همین دلیل از مجلس نشینان این مطالبه است که در کنار قانون نویسی، بر اجرای چگونگی اجرای قوانین هم دقت کافی را داشته باشند. متاسفانه مجلس هفتم، مجلس هشتم و مجلس نهم برابر تخلفات و سیاستهای مخرب و ویرانگر آقای احمدینژاد و دولش مماشات کردند و در بسیاری از جاها اغماض کردند که نتیجهاش این شد که همه دیدند. تحمل تحریم های پی در پی، تورم طاقت فرسا، هدر رفتن بیت المال و …. همه و همه ریشه در مشکلاتی دارد که قطعا با نظارت بهتر، انجام نمی گرفتند.
*البته اصطحکاکهایی هم بین آن مجالس با دولتهای نهم و دهم مشاهده شد.
نه. چیزی که دیده شد، فقط در حد «نق» زدن بود. اگر مجالس هفتم تا نهم به وظایف خود عمل میکردند، هیچگاه اجازه نمیدادند بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی حیف و میل شوند و در جایی صرف شوند که تا امروز هم معلوم نشده است که چطور هزینه شدهاند. ای کاش مجلس دهم درباره مجموع عملکرد آقای احمدینژاد کنکاش کند تا بالاخره مشخص شود که درآمد عظیم در کجا صرف شده است. شاید برخی این تصور را داشته باشند که سه سال از عمر دولت احمدی نژاد گذشته و جای این بحث ها نیست. اما من می گویم غارت ملی چیزیی نیست که با گذر روز و سال به دست فراموشی سپرده شود.
*البته تعدادی از بازماندههای تندرو همچنان در صحن بهارستان ماندهاند.
صدای آنها حتما به جایی نخواهد رسید. آنها شکست خوردههایی هستند که دیگر نمیتوانند در راستای کارشکنی موفق باشند. آنها فقط می توانند نطق ها و داد و بیدادهایی مقطعی را به نمایش بگذارند و حتما توان خلل در امور را از این پس نخواهند داشت.