زمانش رسیده که به جای مردم، کمی مسئولان را شماتت کنیم
بنابراین، جا دارد که مسئولان را مخاطب قرار داده و از ایشان پرسید، برای پاسخ به این نیازها چه راهکار و تدبیری اندیشیده؟ آیا هیچ شده که به نیاز مردم، به ویژه آن دسته از کسانی که ساعات زیادی از روز را به فعالیت معاش مشغول اند، توجه کرده و در نتیجه آن، تفریحی برای ایشان تدارک دیده باشند؟
عصرخبر: در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، بسیاری از هموطنانمان فرصت تعطیلات چند روزه نیمه خردادماه را غنیمت شمرده و راهی سفر شدهاند تا ازدحام در جاده ها رقم خورده و موجب شود، برخی مسافران را شایسته شماتت بدانند و نسبت به رونق گرفتن سفر در این تعطیلات گلایه سر دهند.
طی روزهای اخیر، شمار زیادی از هموطنانمان راهی سفر به نقاط دور و نزدیک شده و ترافیک شدیدی در محورهای مواصلاتی پدید آورده اند؛ ترافیکی که در مسیرهای منتهی به نقاط خوش آب و هوا بسیار سنگین گزارش شده و میشود و حکایت از حجم بالای مسافران دارد.
این در حالی است که تعطیلات نیمه خرداد، نه تعطیلات جشن، که یادآور دو رویداد دردناک است و از این روی، برخی بر این باورند که سفر رفتن در این روزها، وجهه خوشی ندارد و اتفاقی شایسته نیست؛ باوری که موجب میشود گاه برخی زبان به گلایه در این خصوص باز کرده و به خود اجازه دهند پا را از گلایه فراتر گذاشته و مسافران نیمه خرداد را شایسته انتقادات بسیار جدی بدانند.
در این میان هستند افرادی که رقم خوردن مسافرت های پرشمار در این روزها را نشانه ای شوم میخوانند و در پس پرده آن، رد و اثر دشمنان را میبینند؛ تفسیرهایی که فارغ از درستی و نادرستی شان، این پرسش را به وجود میآورد که به راستی چرا به اینجا رسیدهایم؟ آیا مردم مقصرند یا اشکال جای دیگری است؟
برای پاسخ به این پرسش، باید کمی جامع تر به ماجرا نگاه کرده و واکنش مردم به تعطیلات مشابه را هم مرور کنیم. مثل میزان سفرهایی که در نیمه شعبان به ثبت میرسد و آمار و ارقام حکایت از آن دارد که سفر در این مناسبت بسیار رایج است؛ آمار و ارقامی که بیش از هر چیز، حکایت از آن دارد که مردم هر فرصتی برای سفر کردن را غنیمت میشمارند.
بدین ترتیب مشخص میشود که آنچه در وهله اول برای بسیاری از مردم اهمیت دارد، یافتن مجالی برای سفر و تفریح کردن است و در این مسیر، علت فراهم آمدن این مجال اهمیت کمتری دارد؛ موضوعی که پیش از هر چیزی از نیاز جامعه به تفریح و مسافرت نشأت میگیرد و این همان نکته کلیدی ماجراست که از دید منتقدان سفرهای نیمه خردادی دور میماند.
در روزگاری که بسیاری از مردم دور از اقوام خود، شهرهای بزرگ و کلان شهرها را برای زندگی برمیگزینند و برای تأمین معاش خود مجبورند، همه روزهای هفته را کار کرده و از گذران وقت با یکدیگر و تفریح چشم پوشی کنند، واضح است که رسیدن فرصت تعطیلات، بهترین زمان برای جبران برخی کم و کاستی ها به نظر میرسد؛ خصوصا اگر تعطیلاتی چند روزه باشد و بتوان تعطیلات انتهای هفته را هم به آن سنجاق کرد.
اکنون کافی است مواردی مانند سرسبز بودن کوه ها و دشت ها در این روزهای انتهای بهار و گریزان بودن مردم از گرمای نفس گیر را هم مد نظر قرار داد تا پی برد که چه اندازه سفر به مناطق زیبا و خوش آب و هوا میتواند وسوسه ساز باشد، به ویژه برای آنهایی که خودروی شخصی دارند و امکان چادر زدن و انجام سفرهای کم خرج را در این روزها برای خود فراهم میبینند.
بنابراین، جا دارد که مسئولان را مخاطب قرار داده و از ایشان پرسید، برای پاسخ به این نیازها چه راهکار و تدبیری اندیشیده؟ آیا هیچ شده که به نیاز مردم، به ویژه آن دسته از کسانی که ساعات زیادی از روز را به فعالیت معاش مشغول اند، توجه کرده و در نتیجه آن، تفریحی برای ایشان تدارک دیده باشند؟
هیچ شده که از خودشان پرسیده باشند چه عاملی میتواند مردم را مجاب به ماندن در ترافیک آزاردهنده تعطیلات کرده و ایشان را به سفری همراه با سختی های فراوان بفرستد؟ سفری که اگر یک هفته زودتر یا دیرتر به انجام برسد، دست کم از کندی ترافیک نجاتشان خواهد داد؛ اما این گونه نمیشود. شاید به این دلیل که بسیاری از مسافران، کارمندان نهادهای دولتی یا خصوصی هستند و جز سفر در تعطیلات، مجال دیگری برای مسافرت ندارند.
موضوعی که احتمالا به ذهن منتقدان سفرهای پرشمار این روزها نرسیده که اگر رسیده بود، احتمالا فراموش نمیکردند که کمی هم مسئولان را شماتت کنند. همانهایی که باید برای رفاه مردم تلاش کرده و برنامه ریزی کنند اما آنقدر کاهلی کردهاند که بهترین فرصت برای سفر در پایان فصل بهار، تعطیلات مناسبتی نیمه خرداد ماه شده است!