بازیگر ‘اسلام هراسی’ نشویم
سید صادق حسینی
انتشار فیلم بی محتوا و توهین آمیز«معصومیت مسلمانان» در سینماهای آمریکا، قلب همه ی ما را جریحه دار کرد و موجی از واکنش ها را در جهان اسلام در بر داشت و آن را در راستای «اسلام هراسی» ارزیابی کردند.
نگاهی به واقعیت های موجود نشان می دهد «اسلام هراسی» از جمله پروژه هایی است که از اواخر دهه 1980 یا اوایل دهه 1990 و عمدتاً بعد از خاتمه جنگ سرد دنبال شد و بیشتر منافع اسراییل و آمریکا را تامین می کند.
پروژه اسلام هراسی بر ساخت انگاره «تروریست، افراط گرا، متحجر، خشونت طلب، تمامیت خواه، اقتدار گرا، گریزان از تعامل» از مسلمانان اتکاء دارد.
طراح چنین پروژه هایی که با اجرایش چندین هدف محقق می شود، بدون شک بخشی از برنامه خود را معطوف به عکس العمل های طرف مقابل می کند و از آنجایی که در 30 ساله گذشته، بارها مسلمان به چنین فعالیت های تخریبی ای واکنش نشان داده اند، پس به راحتی بخش از اجرای طرح را بر دوش آن ها می گذارد و بهره بری کار خود را بالا می برد.
در مورد اخیر کافی بود یک فیلم توهین آمیز با هزینه ی اندک 5 میلیون دلار ساخته و در یک زمان مناسب که رقیب سیاسی(اوبوما) در آستانه قضاوت مردم(انتخابات ریاست جمهوری) قرار دارد و در نظر سنجی ها وضعیت مناسبی ندارد، در چند سینما اکران شود؛ ادامه کار را مسلمانان پاک دل و نیک سیرت انجام می دهند. برای چاشنی کار نیز کافی است، به یک جریان روزمزد (القاعده) اطلاعات و منابع مالی داد تا سفیر آمریکا را هدف قرار دهد و به سفارت خانه ها حمله کند.
بلافاصله واکنش های اعتراضی با بزرگنمایی خشونت ها و زد و خوردها و حملات به سفارت خانه های غربی به تیتر یک اخبار جهان تبدیل می شود: حمله مسلمانان معترض به سفارت های آمریکا و کشورهای غربی، درگیری معترضین با پلیس، کشته و زخمی شدن معترضین توسط پلیس، بیانیه هایی در حمایت از قتل دست اندرکاران فیلم،تصاویر آتش زدن پرچم آمریکا و سایر کشورها، ….
در برخی کشورها نیز این فیلم توهین آمیز، زمینه و فرصت بهره برداری و تسویه حساب دولت ها و محافل قدرت با دولت آمریکا را پدیده آورد. در حالی که روشن است این بحران به محبوبیت دولت دموکرات اوباما در بین رای دهندگان آمریکایی و منافع ایالات متحده در جهان سلام ضرر می رساند و با چنین مبنایی منطقی نیست دولت اوباما سناریویی را اجرا کند که به نفع رقیب انتخاباتی جمهوری خواهش باشد.
مرور حوادث بعد از اکران فیلم موهن نشان داد طراح سناریو با یک جرقه، چند هدف را به راحتی محقق ساخته است.
اول: با بزرگ نمایی بخش خشونت آمیز اعتراضات از جمله کشتن سفیر آمریکا در لیبی، گام مهمی در تخریب چهره مسلمانان برداشته شد.
دوم: با اوج گیری خشونت ها، امکان طرح اعتراضات اصولی و ایجابی از مسلمانان سخت شد.
سوم: در آستانه انتخابات سال 2012 آمریکا، موقعیت باراک اوباما رییس جمهور دموکرات را تضعیف کرد.
چهارم: پوشش گسترده واکنش های خشونت آمیز برای افکار عمومی غرب، زمینه برخورد و محدودیت بیشتر با مسلمانان را فراهم کرد.
واقعیت این است از نگاه افکار عمومی عمدتا مسیحی غرب که در فضای لیبرال دموکراسی زندگی می کنند، مشاهده چنین واکنش هایی عمدتا تقویت و توجیه کننده «اسلام هراسی» است و نه چیز دیگر. لازم است فرهیختگان و گروه های مرجع مذهبی بجای واکنش های منفعلانه و خشونت آمیز پراکنده که به درگیری با پلیس می انجامد، فعالیت های عمیق تری انجام دهند و با حمایت از ساخت، تولید و انتشار محصولات فرهنگی اسلامی برای خنثی کردن پروژه «اسلام هراسی» گام بردارند. گروه های اجتماعی و شخصیت ها نیز باید با دوری از تهییج جوانان و طغیان احساسات آنها، با برگزاری اعتراضات مسالمت آمیز میلیونی نظیر آن چه در تهران و ایران و یا آنچه به دعوت سید حسن نصرالله در لبنان روی داده و یا در حال رویدان است، اجازه سوءاستفاده بدخواهان را ندهند.
بدون شک تاثیر آثار فاخر هنرمندانی چون سامی یوسف در مخاطبانی که هدف حمله طراحان «اسلام هراسی» قرار می گیرند، بسیار ماندگار تر و ماناتر از سخنرانی ها و وعظ هایی که در آن مرگ جاری است؛ که دستور پروردگار متعال نیز چنین است: ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ…مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نکوترین شیوه مقابله کن.