به معلولان درست نگاه کنیم!
«نمـــــــــی دانی چه لذتی دارد که روی صندلی چرخدار بنشینی و سراسر وجودت پر از دردهای جسمی و روحی باشد، اما تو خدا را شـــــــکر بگویی. نمـــــــی دانی چه لذتی دارد که با عصا راه بروی و انسان هایی که از کنارت عبور می کنند در دلشان آهی بکشند، اما تو امیدوار باشی که آنها با دیدنت لحظه ای خدا را شکر بگویند.»
روزنامه آرمان؛ نگین باقری: «نمـــــــــی دانی چه لذتی دارد که روی صندلی چرخدار بنشینی و سراسر وجودت پر از دردهای جسمی و روحی باشد، اما تو خدا را شـــــــکر بگویی. نمـــــــی دانی چه لذتی دارد که با عصا راه بروی و انسان هایی که از کنارت عبور می کنند در دلشان آهی بکشند، اما تو امیدوار باشی که آنها با دیدنت لحظه ای خدا را شکر بگویند.» این دلنوشته های یک معلول است. معلولی که در طول روز بارها نگاه های متفاوت را تجربه می کند و دل آزرده محکمتر از پیش گام بر می دارد تا فقط توانمندی هایش را به اثبات برساند. سهیل معینی رئیس انجمن باور در گفت وگو با «آرمان» درباره نگاه ترحم آمیز به معلولان می گوید: وقتی به جامعه نشان داده شود که برای مثال یک فرد نابینا استاد دانشگاه، دبیر و کارشناس است یا فردی که روی ویلچری است، محدودیت حرکتی دارد، اما مغر متفکری است، طبیعی است که نگاه ترحم آمیز به معلولان از بین می رود.
توانمندی معلولان از جمله مسائلی است که در سالهای اخیر مورد توجه برنامهریزان قرار گرفته است. این مهم چگونه اتفاق میافتد؟
یک معلول بلافاصله توانمند نمی شود، چون اول باید محدودیت خود را بپذیرد و بعد یاد بگیرد که می تواند مفید واقع شود. بنابراین این مساله نیازمند آموزش است که باید به فرد معلول منتقل شود. این در حالی است که علت تاسیس سازمان بهزیستی برای معلولان ایجاد مستمری و مراکز نگهداری نیست. فلسفه وجود سازمان بهزیستی و معاونت توانبخشی، توانمندسازی است.به عبارت دیگر وقتی فردی دچار معلولیت می شود و بخشی از توانمندی های جسمی خودش را از دست می دهد، باید در روند توانبخشی قرار بگیرد. بنابراین مهمترین هدف روند توانبخشی بعد از صرف هزینه ها به خودباوری رسیدن فرد معلول است، یعنی اینکه فرد به این درک برسد که با وجود مشکلاتش می تواند ازدواج کند، تشکیل خانواده بدهد، نیازهای خود را مدیریت کرده و مشارکت اجتماعی داشته باشد. در نتیجه هدف سازمان بهزیستی این است که یک فرد معلول را به این نتیجه برساند که با وجود معلولیت می تواند با افزایش توانمندی ها مشکلاتش را مرتفع کند. اگر حمایت این سازمان در این راستا باشد، ما می توانیم بگوییم که سازمان بهزیستی موفق بوده و به هدف خودش رسیده است.
هنوز این فرهنگ در جامعه ما و بسیاری جوامع وجود ندارد که به معلول به عنوان یک فرد متفاوت نگاه کنند و رویکردها در این زمینه اغلب ترحم بر انگیز است، یعنی بسیاری افراد نسبت به معلولان احساس ترحم می کنند که این نگاه درستی نیست. این نگاه چگونه تغییر می یابد؟
این نگاه ترحم آمیز چیز ثابتی نیست و خوشبختانه در طول زمان تغییر کرده است. وقتی سطح سواد و تحصیلات در جامعه ای رشد کند، به تبع آن نگاه افراد متناسب با دانش و آگاهی نسبت به فردی که دچار محدودیت شده تغییر می کند. البته این نگاه فقط مختص فرد معلول نیست. باید جامعه تحصیلکرده یاد بگیرد که تفاوت انسان ها را بپذیرد، به این تفاوتها احترام بگذارد و به جای تاکید بر این تفاوتها به انسان بودن و شهروند بودن نگاه کند. همه اینها باعث می شود نگاه جامعه به فرد معلول تغییر کند و تفاوت او را به جای کمبود نگذارد، چون اول باید تفاوت معلول را طبیعی دانست و بعد توانمندی های او را مدنظر قرار داد. طبیعی است که این تفاوت در همه انسان ها وجود دارد. از این رو سطح فرهنگ و تحصیلات در تغییر نگاه جامعه بسیار مهم است. وقتی به جامعه نشان داده شود که برای مثال یک فرد نابینا یا ناشنوا استاد دانشگاه، دبیر و کارشناس است یا فردی که روی ویلچری است، محدودیت حرکتی دارد، اما مغر متفکری است، طبیعی است که نگاه ترحم آمیز به معلولان از بین می رود. در حالی که اگر همه معلولان بیکار باشند و به دلیل عدم درآمد سطح زندگی شان پایین و به دیگران وابسته باشند، جامعه معلولیت را ناتوانی می بیند. بنابراین هر چه جامعه فرهنگی تر شود، مردم نگاه عمیق تری داشته باشد و معلولان توانمندیهایی را کسب کنند، مورد احترام جامعه قرار می گیرند. نگاه ها در این زمینه با فرهنگسازی و آموزش تغییر می کند. برای مثال مهدکودک اولین جایی است که کودکان محیط جمعی را تجربه می کنند. اگر آنجا کودکان یک کودک معلول را ببینند که با وجود محدویت در کنار آنها آموزش می بیند، این مساله برایشان طبیعی می شود یا وقتی در مدرسه دانش آموزان ببینند که همکلاسی معلولشان شاگرد ممتاز و توانمندی است می پذیرند که تفاوتها امری پذیرفتنی است. حتی آموزش و پرورش باید در دروس عمومی درسی را به تفاوت در انسان ها اختصاص دهد. همچنین رادیو و تلویزیون باید در برنامه ها معلولیت را ناتوانی تلقی نکنند و در فیلمها به جای شخصیت منفی، شخصیت مثبت را به یک معلول نسبت دهند تا جامعه یاد بگیرد که افراد معلول نیز دارای جایگاه هستند.
این نگاه ترحم آمیز چه تبعاتی برای معلولان دارد؟
معلولان با نگاه ترحم آمیز و نادیده گرفتن توانمندی هایشان آزار می بینند و اگر ادبیات افراد صاحب این نگاه همراه با توهین و نامناسب باشد، طبیعی است که این افراد بسیار ناراحت می شوند. بنابراین معلولان باید صبورانه به جامعه آموزش بدهند و بدون پرخاشگری و واکنش تند از شرایط و توانمندیهای خود بگویند. همچنین جامعه هم باید توسط رسانهها، تشکلهای مردمی و سخنرانیها فرهنگ درست دیدن معلولان را ترویج دهد.
دیدگاه شما در مورد اجرای قوانین برابر میان انسانهای سالم و انسانهای معلول چیست؟
نباید قوانین تبعیض آمیز برای معلولان تنظیم و تبیین شود، چرا که ماهیت قانون باید برابری باشد، اما متاسفانه می بینیم که یک فرد نابینا نمی تواند نامزد نمایندگی مجلس شود. در حالی که این تبعیض بسیار آشکار است و باید برداشته شود، چون یک نماینده مجلس انسانی است که ما به خرد و تخصص او نیاز داریم و اگر صدای مردم باشد، همین کافی است. حالا اگر روی ویلچر نشسته است که اشکالی ندارد. همچنین قانون خوب هم در مقام اجرا نباید با تبعیض روبهرو شود، یعنی باید نهادها نظارتی آنقدر خوب عمل کنند که قانونی که خوب بسته شده، خوب هم اجرا شود، نه اینکه در مقام اجرا دچار ضعف شود. برای مثال در قانون آمده که آموزش و بهداشت رایگان است، اما روز به روز شاهدیم که آموزش ها پولی می شوند و کسانی که وضعیت بهتری دارند، میتوانند به مدارس غیر انتفاعی بروند. همچنین اگر اخیرا طرح سلامت اجرا نمی شد و بیمه سهم هزینه بیماران را نمی داد، همچنان هزینه بیماران به عهده خودشان بود. نباید قوانین تبعیضآمیز نوشته و اجرا شوند. نهادهای نظارتی مجلس هم باید براساس حسن اجرای قوانین باشند، اما متاسفانه این ضعف نظارتی مجلس در بسیاری از زمینه ها بسیار مشهور است. در حالی که باید این نهادها روند اجرای قوانین را رصد کنند، گزارشها را از گروهای ذینفعان بگیرند و در صورت کوتاهی نهادهای خاطی را مورد پرسش قرار دهند تا نظارت بر حسن اجرای قوانین عملی شود.
برخی معلولان از نقص مديريتي و نارسايی هايي كه در زمينه حقوق معلولان و شئون آنها وجود دارد، گلايه دارند. در این راستا چه تدابیری باید اتخاذ شود؟
اول باید از خودمان شروع کنیم. تشکل های مردمی برای حمایت از معلولان برای آن شکل می گیرند که حقوق افراد معلول در جامعه را پیگیری کنند تا اگر ضعف قوانین وجود دارد، درصدد اصلاح آن باشند. بنابراین در صورت تصویب قوانین باید بر حسن اجرای آن نیز نظارت داشت. همچنین در کنار تشکل های مردمی، سازمان بهزیستی هم مکلف است که بحش حقوقی خود را تقویت کرده و با تمام ظرفیت هایی که در کشور است، از پیگیری تشکل ها پشتیبانی کند. بنابراین باید سازمان های مربوطه پیگیر حقوق معلولان باشند و اگر برای استخدام یا موارد دیگر تبعیضی وجود داشت آن را موشکافانه بررسی کنند.