کامران تفتی: دوست دارم در کربلا بمیرم
کامران تفتی با بیان اینکه دوست دارد یا روی صحنه تئاتر یا در کربلا از دنیا برود، تأکید کرد نمیخواهد از امام حسین (ع) خواستههای مادی مثل گرفتن سیمرغ داشته باشد.
به گزارش عصر خبر به نقل از مهر،
کامران تفتی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با حضور در برنامه “حس مشترک”
شبکه نمایش در سخنانی گفت: این روزها اتمسفری دور و برم وجود دارد که به
شرایط قلبی و آنچه فکر میکنم، نزدیکتر است. جهانی که شاید خیلیها
درونشان داشته باشند. جالب است بگویم تمام زندگیام فارغ از هرگونه تعارف،
شعار و شیرین حرف زدن در دهه اول محرم شکل گرفت.
وی ادامه داد: پسرک کوچک هفت سالهای برای اولین بار روی صحنه میرود،
جماعتی برایش دست میزنند و حس عجیبی درونش شکل میگیرد و دوست دارد همیشه
تشویق شود. همین را تدوین موازی کنید و جلو بیایید. وقتی دانشگاه رفتم هنوز
این حس با من بود و زمانی که از تئاتر دانشجویی وارد تئاتر حرفهای شدم
ابتدا به عنوان خدمات بودم و جارو میزدم و چای میدادم.
دلم آدم شد!
تفتی تصریح کرد: روزی در شرق تهران بودم که جماعتی پر شور و حال دیدم. شور
و حال و عشق آنها من را نگه داشت، دلم لرزید، دلم آدم شد! چیزی از خدا
میخواستم و آن را به من داد. برای همین حس میکنم همه چیز از همان 10 روز
آغاز شد و من هر کجای جهان که باشم آن دهه آنجا هستم.
وی یادآور شد: از همان روز تا به حال که شاید کامران تفتی را تمام ایران
بشناسند، آنجا هستم. در کنار کسانی که میخواهند برایشان در دسترس باشم یا
از زندگی خصوصیام چیزی بدانند.
این بازیگر تصریح کرد: با این حال اذیت میشوم از اینکه ما سعی میکنیم از
این حس استفاده کنیم، به جای آنکه در جانمان باشد. اسم حسین (ع) را میبرم
تا جلو بروم…
تفتی با اشاره به دو سال پیش که در همان منطقه مشغول عزاداری بوده، ادامه
داد: این لحظههای من در قالب فیلمی درآمده بود که برای هم بلوتوث
میکردند. من آنجا از وجوهات انسانی خودم خرج کردم. اینها شعار نیست،
واقعیتی است که در زندگیام وجود دارد.
وی در پاسخ به اینکه چه دلیلی برای اثبات این موضوع دارد، تصریح کرد:
سریال “زیر هشت” و “بی صدا فریاد کن” که پخش شد، لطف خدا شامل حال من قرار
گرفت و عزت پیدا کردم. در واقع دوباره به آن خیابان رفته بودم که از
خداوند تشکر کنم که این اتفاق افتاد.
حس و حال عزاداریام را نمیفروشم
این بازیگر تلویزیون در ادامه این بلوتوث را با تلفن همراهش رو به دوربین
نشان داد و اظهار کرد: شما حتی پیش از برنامه به من نگفته بودید برنامه به
چه میپردازد. ما در شغلمان همیشه به این محکومیم که پروپاگاندا کرده یا
شرایطی فراهم میکنیم که انسانها نگاهمان کنند. من با شغلم این کار را
انجام میدهم. وسط خیابان حس و حال عزاداریام را نمیفروشم.
تفتی با اشاره به اینکه برخی از ما انسانها میجنگیم تا به دست بیاوریم
اما بعد یادمان میرود تشکر کنیم، گفت: من این حرفه را از کوچکترین شغل
آغاز کردم و سیاه لشگر بودم. دو سال پیش همان آدمی که از من میخواست از
مقابل دوربین رد شوم، فیلمنامهای برایم آورد و گفت افتخار میدهی برایمان
بازی کنی؟
امامزادههای عشق؛ پدر و مادرم
وی با بیان اینکه بزرگترین سؤال زندگیاش به دلیل آفرینش مربوط میشود،
ادامه داد: گاهی شبها کابوس این موضوع را میبینم. من 22 سال است کار
میکنم و در این زمان امامزاده عشق پدر و مادرم همراهم بودهاند. با این
حال دلم نمیخواهد زمانی که به کربلا میروم، خواسته مادی داشته باشم. بروم
ماشین و خانه طلب کنم یا از امام حسین (ع) سیمرغ بخواهم!
بازیگر سریال “راز پنهان” با اشاره به عزاداری در خیابان نامبرده در سال
68 خاطرنشان کرد: همان موقع بود که تصمیم گرفتم مقتل الحسین بخوانم، تحقیق و
پژوهش کنم و دریابم کدام حرفها درست است و کدام غلط؟ گرچه گاهی زندگی
مادی نمیگذارد مثل آینه صاف شوم و غلام امام حسین (ع) باشم.
تفتی درباره پسرکی به نام سعید که در بهزیستی به سر میبرد، توضیح داد: او
نقاشی کشیده بود که یک مرد نورانی در آن چرخ ویلچرش را درست میکرد. خودش
میگفت چرخش خراب بود و نمیتوانست راه برود، تا اینکه شب امام حسین (ع) به
خوابش آمد و چرخش را درست کرد. وقتی از او پرسیدم چرا صورتش را نورانی
کردهای، جواب داد او آنقدر خوشگل بود که نتوانستم!
وی تصریح کرد: دو جا دوست دارم زندگیام تمام شود. یکی روی صحنه تئاتر و دیگری در کربلا.
این بازیگر در پایان آرزو کرد هیچ وقت مردم یکدیگر را قضاوت نکنند.