قاتل: غرور لعنتی ام اجازه نمی داد بگویم مورد آزار جنسی قرار گرفتم
صبح امروز جلسه رسیدگی به پرونده قتل با حضور فرد متهم و اولیای دم مقتول در شعبه ده مجتمع کیفری یک تهران به ریاست قاضی قربانزاده برگزار شد.
صبح امروز جلسه رسیدگی به پرونده قتل با حضور فرد متهم و اولیای دم
مقتول در شعبه ده مجتمع کیفری یک تهران به ریاست قاضی قربانزاده برگزار شد.
به گزارش خبرنگار عصرایران،
در این جلسه مادر مقتول ضمن تقاضای قصاص بیان داشت: قاتل دوست صمیمی پسرم
بود و آن ها اصلا با هم اختلافی نداشتند و پسرم فقط بیست سالش بود و اصلا
نمی دانم قاتل با چه انگیزه ای پسر مرا کشته است.
در ادامه دادگاه متهم در جایگاه قرار گرفت و پس از تفهیم اتهامات مبنی
بر مباشرت در قتل عمد و جنایت بر میت از طریق سوزاندن جسد و سرقت اموال
مقتول، اظهار داشت: همگی اتهامات را قبول دارم ولی هدف من از برداشتن کیف،
موبایل و انگشتر مقتول سرقت نبوده، بلکه برای شناسایی نشدن جنازه آن ها را
برداشتم.
متهم در پاسخ به این سوال که “انگیزه ات از قتل چه بوده” پاسخ داد: من
دیگر صبرم تمام شده بود، زیرا مدتی بود که مورد آزار و اذیت جنسی از سوی
مقتول قرار می گرفتم.
آن شب تصمیم داشتم که با او صحبت کنم و رفاقتم را برای همیشه پایان
دهم، به همین منظور ما به اتوبان فرودگاه امام رفتیم و هرچقدر من او صحبت
کردم، او نمی پذیرفت و همچنان مرا تهدید می کرد.
در نهایت یک ضریه چاقو به او زدم و پس از آن که دیدم او فوت کرده، زمین
را کندم و او را به داخل آن انداختم از ماشین بنزین کشیدم و رویش ریختم و
او را آتش زدم تا اثری از او باقی نماند.
من واقعا آن شب، خودم نبودم و اصلا نمیدانم چطور توانستم آن کارها را بکنم، واقعا جوش آورده بودم.
سپس قاضی قربانزاده از او پرسید که تو چرا اصلا حاضر شدی که او با تو چنین رفتار و کارهایی را بکند و چطور اجازه دادی؟
متهم
در پاسخ گفت: من یکبار در منزل آن ها به حمام رفتم که به یکباره مقتول از
بدن لخت من عکس گرفت و پس از آن ماجرا مرا تهدید می کرد که این عکس را پخش
می کنم و تهمت های ناروایی به تو می زنم، من نیز به ناچار تن به خواسته های
او دادم، اما دیگر از این وضعیت خسته شده بودم و زمانی که به او گفتم
هرکاری دلت می خواهد بکن، او شروع به تهدید جدیدی نسبت به خواهر من کرد و
حتی خیلی وقت ها آمار رفت و آمد خواهرم را به من می داد که نهایتا من دیگر
طاقت نداشتم و آن شب رفتم که با او اتمام حجت کنم و آن اتفاق پیش آمد.
در پایان به دلیل نیاز به تحقیقات بیشتر و اخذ نظر یک مطلع، رسیدگی به جلسه بعد موکول شد.