نامه استاد ممتاز و رئيس پيشين دانشگاه تهران به رئيس جمهور

دكتر غلامعلي افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران و رئيس اسبق دانشگاه تهران در نامه اي به ابراهيم رئيسي رئيس جمهور به بياننقطه نظرات خود در حوزه مسائل آموزشي، فرهنگي و اجتماعي کشور پرداخت.

دكتر غلامعلي افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران و رئيس اسبق دانشگاه تهران در نامه اي به ابراهيم رئيسي رئيس جمهور به بيان نقطه نظرات خود در حوزه مسائل آموزشي،فرهنگي و اجتماعي کشور پرداخت.
به گزارش عصر خبر، متن كامل اين نامه به شرح زير است:
“هُوالعلیم و هُو الحکیم 

فرهیخته ارجمند ، برادرمکرم  جناب آقای دکتر رییسیرئیس جمهور معظم ایران اسلامی و رئيس محترم شوراي انقلاب فرهنگي
       با سلام و آرزوی سلامت وتوفیقات روز افزون الهی برای حضرت ‏عالي و همکاران ارجمندتان اما بعد؛برخود فرض می‏دانم در جهت محقّق شدن هر چه بیشتر اندیشه متعالی و برنامه های مدبرانه و حکیمانه جناب ‏عالی چند نکته مهم و قابل تأملي را پيرامون برخي از مسائل آموزشي، فرهنگي و اجتماعي کشور که همواره از دغدغه‏هاي فکري اينجانب بوده و هست ،  با اذعان به هوشمندی و بلنداندیشی آن برادر متعهد و دلسوز و   توانمند معروض دارم. بیش از70 درصد از بزهکاران  اجتماعی (گروه سنی زیر 18 سال) مقیم کانون‏های اصلاح و تربیت سازمان زندان‏ها، واماندگان تحصیلی از نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور می‏باشند!  بسیاری از ایشان از دوره راهنمایی سابق و دوره اول متوسطه فعلی ،  دچار افُت یا واماندگی تحصیلی شده ‏اند. پژوهشهاي مستند انجام شده در دو دهه گذشته بیانگر آن است که ریشه اصلی  واماندگی تحصیلی و کم اشتهایی ذهنی  را می‏بایست در عدم تناسب ظرفیت هوشی درصد قابل توجهی از نوجوانان با ضریب دشواری محتوای دروس مدارس جستجو نمود. بدون تردید بزهکاران نوجوان هزینه‏هاي فوق‏العاده‏ای را بر کشور تحمیل می‏نمایند. شایسته است؛ کتاب‏های درسی در بستر ارزشهای فرهنگی ، به صورت  کاربردی ، مهارت محور و خّلاق‏ پرور  تولید و  تالیف گردد و یقینا ، متناسب با ظرفیت هوشی جمعیت دانش‏آموزی جامعه با ضریب هوشی متوسط باشد. علاوه بر آن می بایست ،  ترتیبی اتخاذ گردد تا ورودی های کلاس اول دبستان با کمترین واماندگی  تحصیلی ، تا پایان دبیرستان تحت نظارت و هدایت مستمر معلمان و مشاوران در چرخه   نظام تعلیم و تربیت کشور باشند.   شایان ذکر است که :  رسالت اصلی پیشگیری اولیه از ها پذیری های کودکان و نوجوانان کشور بر عهده  وزیر بصیر و معلمان دلسوز و متعهد  حاضر در افزون بر هفتصد هزار کلاس درس در گستره ایران اسلامی است. بدیهی است ، وجود یک سازمان قوی و پر اقتدار غیر دولتی در کنار و حامی  وزرات آموزش و پرورش ، همچون سازمان اولیا و مربیان ایران می تواند در پویایی آموزش و پرورش و سلامت و رشد مطلوب دانش آموزان بسیار اثر بخش باشد. نکته بسيار مهم ديگري که ذکر آن را لازم مي‏دانم، تضييع ناخواسته حقوق عاطفي و اجتماعي اکثريت دانش‏آموزان پسر دبستاني در کشور ماست!* بدون ترديد حضرت‏عالي اذعان داريد که دبستان اولين و حساس‏ترين نهاد رسمي اجتماعي است. بچه‏ها بسياري از مقررات انضباطي و آئين تعاملات اجتماعي را مستقيم و غيرمستقيم در دبستان تجربه مي‏نمايند. بسياري از نگرش‏هاي و بازخوردهاي اجتماعي کودکان در دبستان شکل گرفته و يا تکوين مي‏يابد.* در دبستان، اين نهاد پرقداست آموزشي، فرهنگي و اجتماعي، پسر بچه‏ها حق دارند که در کلاس‏هاي درس با معلمان محبوب و مطلوبي مأنوس گردند که همجنس خودشان باشند. پسر بچه‏هاي دبستاني حق دارند در محيط دبستان با الگوهاي بزرگسالي محشور گردند که شاکله شخصيتي آنان آميزه‏اي از عطوفت، رأفت، محبت، مروت، صبوری ، منطق و استدلال و اقتدار باشد. پسر بچه‏هاي دبستاني حق دارند در کلاس‏هاي درس خود همواره الگوهاي مطلوب، از مردان محبوب، توانمند، تلاشمدار، مومن ، مهربان و صبور و مثبت‏انديش را داشته تا با ايشان از سويداي دل همدلي و همانندي نمایند  و منش استوار داشته باشند .* البته دختر خانم هاي دبستاني و دبیرستانی نيز دوست دارند و حق دارند در کلاس‏هاي درس خود الگوهاي محبوب، مطلوب، صبور و استواري از جنس خود داشته باشند. تا با همدلي و همانندي با ايشان آينده زيبا و پرنشاطي براي خود ترسيم نمايند.* در کشورهاي غربي نيز که در غالب مدارس کلاس‏ها درس مختلط است، رعايت حقوق حقه عاطفي و اجتماعي شاگردان مورد توجه خاص قرار مي‏گيرد. يعني دانش‏‏آموزان (دخترها و پسرها) مي‏بايست در کلاس‏هاي درس خود هم حضور معلمان زن توانمند و صبور و مهربان را تجربه نمايند و هم با معلمان مرد تلاشمدار، گشاده‏رو، صبور و با محبت محشور شوند. با عنايت به اينکه آغاز تجربه بلوغ جنسي به دلايل گوناگون نسبت به چند دهه گذشته به طور قابل ملاحظه‏اي کاهش يافته است، به گونه‏اي که درصد قابل تأملي از  دختر ها و پسرها در کلاس‏هاي چهارم ، پنجم و ششم دبستان بلوغ جنسي را تجربه مي‏نمايند. شايسته و بايسته آن است که با يک نگاه عالمانه و عاقلانه  و به دور از باورهاي کليشه‏اي ، در انديشه به اين مهم و تحقق بخشيدن به حقوق حقه رواني و اجتماعي همه کودکان و نوجوانان کشور به طور اعم و کودکان و نوجوانان دبستاني به طور اخص تدابير و اقدامات مقتضي مبذول گردد.* شایسته آن است که دانش‏آموزان دوره متوسطه نظری فقط در یک رشته عمومی، کاربردی، مهارت محور، فرهنگ محور و خّلاق‏پرور تحصیل نمایند، چراکه ادامه وضعیت موجود، يعني وجود رشته‏هاي رياضي- فيزيک، تجربي و علوم انساني (يعني همان رشته‏هاي رياضي، طبيعي و ادبي سابق) ریشه در دیدگاه‏های قدیمی حدود 100 سال پیش دارد که پایه تحصیلی در ايران ششم ابتدایی بود و در کل کشور فقط حدود  213نفر دیپلمه بود! اما امروزه که پايه تحصيلي در کشور در حدود ليسانس مي‏باشد، ديگر تخصصي باقي ماندن دوره دوم متوسطه هيچ توجيه علمي، منطقي و عقلاني جهان شمول ندارد! تقريباً در همه کشورهاي رشد يافته جهان دانش‏آموزان دبيرستاني در دوره‏هاي نظري عموماً در يک رشته عمومي با ضرايب درسي متنوع تحصيل نموده و فقط يک نوع ديپلم عمومي و اساساً کاربردي دريافت مي‏دارند و در هر رشته‏اي که مايل باشند و مستعد مي‏توانند در دانشگاه ادامه تحصيل بدهند. بديهي است دانشگاه‏هاي معتبر جهان ديپلمه‏هاي علوم انساني کشورمان را بدون توجه به رشته تحصيلي دبيرستاني ايشان در دوره دوم متوسطه، ديپلمه دبيرستاني تلّقي نموده و در صورت هوشمندي و توانايي لازم آنها براي رشته‏هاي پيرا پزشکي و پزشکي، مهندسي و کشاورزي و … مي‏پذيرند.* خوشبختانه اخيراً دانشگاه علوم پزشکي تهران با پذيرش بدون آزمون نفرات اول المپياد علوم انساني در رشته پزشکي که با موفقيت چشمگير در اين رشته تحصيلي مي‏نمايند بر همين معنا تأکيد نمودند که ملاک تحصيلي در رشته‏هاي دانشگاهي علاقه، انگيزه، هوش و استعداد است و نه صرف رشته تحصيلي آنها در دوره دوم متوسطه آن هم با وضعيت نه چنان مطلوب.* يقيناً با اصلاح اساسي دوره دوم متوسطه دیگر به کلاس‏ها و دکانهای تجاری و مراکز تست‏زني و کنکورگری و تبلیغات آموزش های حافظه محوری که نظام آموزشی کشور بخصوص دوره متوسطه را از درون سست نموده و اقتدار عاطفي  و اجتماعی معلمان را تضعيف مي‏نمايد و در بسیاری از موارد خانواده‏ها را مضطرب و با فشارهاي رواني و اقتصادی مواجه مي‏کند نیازي نخواهد بود. چراکه در طراحي سوالات کنکور سراسري هيچ سوالي خارج از محتواي کتاب‏هاي آموزشگاهي مطرح نمي‏شود و مسلماً معلمان دبيرستان‏ها مي‏توانند به شايستگي محتواي کتاب‏هاي درسي را به دانش‏آموزان بياموزند.* با توجه به ضرورت کاربردی و مهارت محور نمودن منابع درسی همه دانش آموزان ،به ویژه دوره متوسطه و با عنایت به افزایش ظرفیت هوشی کودکان سنین پیش دبستانی ، مطلوب آن است که دوره دبیرستان یک سال کاهش یابد و یک ساله پیش دبستانی به نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور اضافه شود.*  شایسته آن است زمینه‏ای فراهم گردد که همه کوکادن و نوجوانان سنین مدرسه (6 تا 18 سال) به‏رغم تفاوتهاي فردي و مشاهده برخي آسيب‏ها و محدوديت‏هاي زيستي، شناختي، عاطفي و فرهنگي حدقل 12 سال، مستقیم و غیرمستقیم تحت پوشش آموزشی، هدایتی ، نظارتی و حمایتی وزارت آموزش و پرورش قرار داشته باشند. به عنوان مثال حتی اگر دانش‏آموز دختری در یکی از مناطق شهری یا روستایی ایران در سن 15 سالگی پس از اتمام دوره اول متوسطه در کارگاه گلیم بافی مشغول گردد، در خانه خود به خانه‏داری مشغول شود و یا ازدواج نماید، می‏بایست حداقل تا 18 سالگی تحت نظارت و راهنمایی مشاوران حاذق. مجرب و متعهد نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور قرار داشته باشد. متأسفانه در حال حاضرحدود 30 درصد از جمعیت کودکان و نوجوانان سنین مدرسه قبل از 18 سالگی به دلایل مختلف، عمدتاً به دليل بی‏اشتهایی تحصیلی مدرسه را زودهنگام ترک می‏کنند، و چون عنوان اين گروه از واماندگان تحصيلي ديگر «دانش‏آموز» نمي‏باشد تحت پوشش، نظارت و هدایت وزارت آموزش و پرورش نمی‏باشند و البته این گروه يعني خارج ‏شوندگان از چرخه کامل 12 ساله نظام تعليم و تربيت کشور به طور قابل ملاحظه‏اي بیش از همسالان شاغل خود در مدارس در معرض آسیب‏های روانی و اجتماعی قرار می گیرند.* «پديده ديپلم ردي» به ويژه در ميان آقا پسرها فوق‏العاده رايج شده است، به گونه‏اي که در حال حاضر ده‏ها هزار نفر از جوانان قبل از پايان تحصيلات دبيرستاني عمدتاً به خاطر بي‏اشتهايي رواني و تحصيلي مدرسه را زودهنگام با عنوان نسبتاً جديد امّا معروف يعني «مدرک ديپلم ردي» ترک نموده و مي‏نمايند!!بسياري از ديپلم ردي‏ها، بخصوص آنهايي که از نظر خدمت نظام وظيفه بلاتکليف باقي مي‏مانند اشتغال چندان مفيدي ندارند. اين گروه، يعني ديپلم ردي‏ها نمي‏توانند وارد دانشگاه شوند، اگر پايان خدمت وظيفه يا معافيت از خدمت نداشته باشند موفق به اخذ گواهي‏نامه رانندگي و يا دريافت گذرنامه نيز نمي‏شوند، ديپلم ردي‏ها عموماً جايگاه حمايت‏آميزي در خانواده ندارند، از آن جايي که اغلب احساساتي از ابهام و نگراني و بلاتکليفي بر شخصيت ايشان حاکم مي‏باشد از احساس خودارزشمندي و مطلوب‏انديشي اندکي برخوردار بوده و متأسفانه درصد قابل توجهي از اين گروه، يعني ديپلم ردي‏هاي بلاتکليف دچار ناامني‏هاي رواني و بعضاً آسيب‏هاي اجتماعي مي‏گردند. بدون ترديد اين گروه نيازمند خدمات ويژه مشاوره‏اي، هدايتي و حمايتي مي‏باشند. شایسته است با انديشه حکيمانه و سرمايه‏گذاري بلندمدت فرهنگي تدابيري اتخاذ گردد که برترین الگوهای بزرگسال، جامعه يعني هوشمندان خّلاقی که شخصیت ایشان آمیزه‏های است از عطوفت و محبت، منطق و استواری با بالاترین تحصیلات تخصّصّی و دانش روان شناسی آموزشگاهي در بیش از هفتصد هزار کلاس درس مدارس در گستره ایران اسلامی به خصوص در دبستان‏ها که از بیشترین اهمیت برخوردارند در کسوت معلمي حضور داشته باشند. بديهي است سزاوار آن خواهد بود که حقوق ايشان، يعني معلمان هوشمند و فرهيخته و برگزيده بيش از ميانگين دريافتي‏هاي صاحبان ديگر مشاغل و مناسب کشور باشد. دانشگاه‏ها در اغلب کشورهای پیشرفته جهان عمدتاً با سه اولویت خاص در جهت تحقّق رسالت‏هاي آموزشي و پژوهشي خود تلاش مي‏نمايند. الف) دانش‏افزایی عمومی و کاربردی با انديشه دانش‏افزايي اقشار مختلف مردمب) تربيت نیروهای تخصّّصی و حرفه‏ای موردنیاز جامعه مثل معلم، پزشک، مهندس ، روان‏شناس و مشاور و حسابدارج) تربیت پژوهشگران خلّاق و نوآوري که بتوانند سر حلقه زنجيره علوم و فناوري نوين را در دست بگيرند و حلقه نويني بر آن بيفزايند* شایسته آن است تعدادی از دانشگاه‏هاي برتر کشور با امتیازات ویژه و آزمون اختصاصي کتبي و مصاحبه هدفمند علمي و حرفه‏اي امکان پذیرش دانشجویان تیزهوش و خّلاق را از نقاط مختلف کشور داشته باشند و با جلب همکاری تمام وقت اساتید متخصص، مجرب، پویا و خّلاق، رسالت اصلي آنها پرورش محققان خّلاق و پژوهشگران نوآور باشد. بدیهی است این دانشگاه‏ها به مثابه مراجع علمی به ازای هر 3 تا 5 دانشجوي تمام وقت دوره‏هاي دکتري از یک نفر عضو هیأت علمی برجسته برخوردار خواهند بود.* مدیران گروه‏های آموزشی نقش کاملاً کلیدی در رشد علمی و ارتقای فرهنگی دانشگاه‏ها دارند. شایسته آن است که مدیران گروه‏های آموزشی از میان اساتید متخصص، متدين، مجرب، هوشمند خّلاق و محبوب با صبغه فرهنگی به گونه‏ای انتخاب شوند که بتوانند همزمان با رهبری آموزشی، مستقیم و غیر مستقیم، مدیریت رفتار فرهنگی دانشجویان خود را نیز عهده‏دار شوند. به سخن دیگر بهتر آن است که عنوان مدیران گروه‏های آموزشی” به عنوان مدیران گروه‏های آموزشی و فرهنگی” با وظایف و رسالت‏های خطیر آموزشی و فرهنگی تغییر یابد. بدون ترديد ارزش‏هاي فرهنگي با مؤلفه‏هاي آموزشي و انديشه‏‏هاي والاي اساتيد متخصص و مؤمن و متعهد در کلاس‏هاي درس بهتر، زيباتر و مؤثرتر انتقال مي‏يابد.* بالطبع با عنایت به این مهم ، شایسته آن خواهد بود که عنوان معاونان آموزشی وزرات علوم تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه‏ها نیز به “معاون آموزشی و فرهنگی” با مسؤلیت‏های خطیر آموزشی و فرهنگی تغییر یابد.شایسته آن است در هر دانشگاهی اساتید مجرب و توانمند مشهور و محبوب تدریس برخی از دروس دانشجویان جدیدالورود را در همان نیمسال اول عهده‏دار شوند. این مهم می‏تواند اثربخشی فوق‏العاده‏ای در تقویت نگرش‏های مثبت، افزایش انگیزه‏های تلاش، نشاط و بهداشت روانی دانشجویان تازه وارد داشته باشد.* در همین ارتباط، بسیار مطلوب خواهد بود تدریس دروس عمومی دانشجویان رشته‏هاي مختلف دانشگاه‏ها توسط اساتید فرهیخته و توانمند، متعهد، مجرب و خوش سابقه، محبوب و مطلوب خودشان در دانشکده‏‏ها و گروه‏هاي آموزشي انجام پذیرد. در واقع این مهم، یکی از اساسی‏ترین گام‏های فرآیند حاکمیت ارزش‏های اسلامی در دانشگاه‏ها می‏باشد. تأسیس مراکز خدمات روانشناسی و مشاوره ازدواج و خانواده با حضور روان شناسان و مشاوران حاذق و توانمند و مجرب و مورد وثوق و همکاری اساتید پر سابقه و خّلاق و محبوب در دانشگاه‏ها و دانشکده‏ها می‏تواند فوق‏العاده مؤثر و مفید باشد. حضور داوطلبانه و غیررسمی اساتید موفق و محبوب در خوابگاه‏های دانشجویان و گفتگوی صمیمانه با ایشان همواره اثربخشی فرهنگی و آموزشی بسزایی به همراه داشته خواهد داشت. چنانچه زمینه محقق شدن این مهم توسط مدیریت آموزشی و فرهنگی دانشگاه‏ها به گونه‏ای طراحی شود که جمعی از اساتید محبوب و توانای دانشگاه‏ها، حداقل ماهی یکبار ملاقات صمیمانه با دانشجویان غيربومي در مجتمع‏هاي خوابگاهي داشته باشند فوق‏العاده ارزشمند خواهد بود. در واقع خوابگاه‏های دانشجویی خود يک دانشگاه سایه و پر اهمیت است. شایسته آن است مدیریت کلان فرهنگی و هنری کشور به گونه‏ای باشد که مجموعه برنامه‏های فرهنگی و هنری همانند حلقه‏های زنجیر، متناسب و مرتبط، جهت‏دار و هدفمند زنجیره بزرگ و منشور فرهنگی کشور را با حاکمیت ارزش‏های خانواده، تقویت احساس خودارزشمندی، هویت ملی و مديريت رفتار فرهنگي قشرهاي مختلف مردم را فراهم نمايد. بدون تردید در اين مهم يعني در مدیریت کلان فرهنگی شایسته آن است که به طور غیرمستقیم از همه نهادها، فرصت‏ها، مؤلفه‏ها و فرآورده‏های اجتماعی، اقتصادی و صنعتی و خدماتی کشور با عنایت به اصول و روش‏های مؤثر روانشناسی اجتماعی استفاده گردد، ايجاد و تقويت نگرش‏هاي مثبت اجتماعي نسبت به ارزش‏هاي اخلاقي و فرهنگي و استحکام کانون خانواده فوق‏العاده مهم و اساسي است.* در عرصه هنر، توليد فيلم‏ها و مجموعه‏هاي سينمايي و تلويزيوني با هدف ترسيم زيباي وضعيت‏هاي مطلوب در جامعه اسلامي به ويژه در حوزه‏هايي همچون خانواده مطلوب، مدرسه زيبا و پرنشاط، محله و همسايه‏هاي پرمحبت و صبور، بازار پاک و پُر از صدق و صفا، اداره خدمت بي‏منّت و بي‏توقع، و به تصوير کشيدن زيباترين، گيراترين و پرجاذبه‏ترين رابطه‏ها در گستره ارتباطات انساني، رابطه زن‏ها و شوهرها، والدين و فرزندان، معلمان و شاگردان، طبيبان و مراجعان، همسايگان و خويشان، مديران و کارکنان و… مي‏تواند در تقويت فرهنگ والاي جامعه ايران اسلامي فوق‏العاده مؤثر واقع گردد. چراکه همه انسان‏ها فطرتاً نيازمند مشاهده و تجربه وضعيت‏هاي مطلوب و دل‏نواز هستند.در کنار اجرای بایسته و مدبرّانه نظام پزشک خانواده، طراحی و اجرای مطلوب برنامه جامع و فراگیر روان شناس/مشاور خانواده، به گونه‏ای که به طور متوسط هر 500 خانواده بتوانند به نحوه مطلوبی از خدمات حرفه‏ای یک روان شناس حاذق، مجرب، مومن و متعهد و مورد وثوق بهره‏مند گردند،  می‏تواند در ارتقای بهداشت و سلامت روانی خانواده‏ها و بالطبع جامعه فوق‏العاده مؤثرواقع گردیده  و از بسیاری از آسیب‏های زیستی و اختلالات روانی اجتماعی پیشگیری نماید. بدیهی است ، طراحی مطلوب و حسن اجرای برنامه مشاور حقوقی خانواده نیز ( برای هر 500 خانواده یک مشاور حقوقی ) می تواند بسیارموثر واقع گردد.جناب دکتر رییسی بزرگوار،* حضرت‏عالی نیک می‏دانید که خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بی‏بدیل و جاودانه انسان است، چرا که خداوند حکیم اساس خلقت خود را بر زوجیت استوار نموده است و زن و شوهر دو رکن اساسی خانواده می‏باشند. در این معنا، همه ديگر نهادهای جامعه، چون مسجد و مدرسه حوزه و دانشگاه، اداره و وزارت، بازار و تجارت همه و همه برای قوام و دوام این نهاد فطری یعنی خانواده بنا می‏گردند. به سخن دیگر در یک نگاه ژرف همه را باید در خانواده ببینیم  و همه را برای خانواده بخواهیم! به سخن دیگر ، همه در خانواده و همه برای خانواده.کودک و نوجوان و جوان، میان سال و سالمند، زن و مرد، کوچک و بزرگ همه و همه را باید در خانواده دید. و همه دیگر نهادها و سازمان‏های جامعه را برای پایداری و تحکیم نظام خانواده تلقی نمود. در واقع مضمون اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز باعنایت به این مهم بر خانواده محور بودن همه برنامه‏های دولت تأکید می‏نماید:” از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه‏ریزی‏های و مربوط باید در جهت آسان کرد نتشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن استواری روابط خانواده بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.” لذا شایسته است محور همه هدف‏ها، جهت‏ها و برنامه‏های کلی دولت بر پاسداری از حریم پر قداست کانون خانواده استوار باشد. يعني آموزش و پرورش خانواده محور، بهداشت خانواده محور، رادیو و تلويزیون خانواده، تجارت خانواده محور، صنعت خانواده محور، فرهنگ خانواده، محور، پليس خانواده محور، امنيت خانواده محور و …برهمین اساس شایسته و بایسته است که یک وزارتخانه قوی و مقتدر بنام وزارت خانواده با هدف واندیشه پاسداری از قداست و استحکام خانواده ایجاد گردد.این وزارت پر اقتدارخانواده  می تواند با تجمیع بعضی سازمان های و بخش های وزارتخانه ها نظیر ، سازمان بهزیستی، معاونت جوانان  وزارت ورزش، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری ، و بخشی از وزارت کار و تعاون و رفاه اجتماعی تاسیس گردد.* بدون تردید وزارت خانواده می‏تواند با فراهم نمودن زمینه‏های فرهنگی، اجتماعی و حمایتی ازدواج به هنگام جوانان با رویکرد انتخاب دقیق و عروسی آسان، طراحی و برنامه‏ریزی دوره‏های آموزشی دانش‏افزایی زوج‏های جوان با هدف افزایش رضامندی زناشویی و پیشگیری از همسرگریزی، جدایی و طلاق، طراحی و مدیریت و هماهنگی خدمات تخصصی مشاوره ازدواج و خانواده، طراحی و تدوین برنامه‏های حمایتی و نظارتی ویژه خانواده‏های آسیب دیده و حمایت ‏طلب با استفاده از صاحب نظران متخّصّص و مجرب و بهره‏مندی ازامکانات همه وزارتخانه‏ها و سازمان‏ها به ویژه تشکیلات دفتر امور زنان وابسته به ریاست جمهوری و نظایر آن نقش فوق العاده کلیدی در ارتقای فرهنگ کشور داشته باشد.در خاتمه این یادداشت دلسوزانه با عنایت به اهمیت بهره‏مندی مدبرانه از صاحبان اندیشه، هوشمندان توانا، پژوهشگران حاذق واساتید و نظریه پردازان خّلاق در حُسن مدیریت امور کشور ایجاد شوراهای راهبردی هم‏اندیشی را در بخشهای مختلف دولت امری فوق‏العاده مهم وضروری به نظرمی‏رسد.شوراهای هم‏اندیشی صاحب‏نظران بصیر و مجرب و خّلاق با وزرا و معاونان ایشان در بخش‏های مختلف دولت با مدیریت یکی از اساتیدصاحب نظر ومدبّر، مجرب و توانا می‏تواند در برنامه‏ریزی‏های عالمانه و مدبرانه برای تحقق مطلوب اهداف و رسالت‏های خطیر وزارتخانه‏ها و سازمان‏های ذیربط و بهره‏وری بایسته از همه امکانات و دستاوردها و فرآورده‏های مورد انتظار فوق‏العاده مؤثر واقع گردد. فی‏المثل، شورای هم‏اندیشی بخش”آموزش و فرهنگ”می‏تواند باحضور پنج نفر از صاحب‏نظران و اساتید برجسته و توانمند و عضویت وزرای آموزش و پرورش، علوم تحقیقات و فناوری، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و فرهنگ ارشاد اسلامی به ریاست یکی از صاحب‏نظران مجرب و بصیر در اطاق‏های هم‏اندیشی ریاست جمهوری جلسات هفتگی خود را آغاز نماید. به همین صورت سایر بخش‏های متفاوت دولت نیز همچون بخش خدمات عمومی و اجتماعی، بخش تجارت و صنعت و بخش سیاست و امنیت می‏تواند با بهره‏مندی از پشتوانه علمی و فکری اعضای بصیر و فهیم شورای هم‏اندیشی فوق‏العاده پویا و پرثمر گردد.با پوزش از تصدیع از خالق مهربان سلامت و توفیقات روز افزون حضرت‏عالی، همراهان و همکاران ارجمندتان را درخدمت به جامعه ایران اسلامی مسألت دارم.
   دکتر غلامعلی افروزاستاد ممتاز دانشگاه تهران         دیماه 1400

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک