2 دلیل برای تغییر نگاه مردم به هاشمی
"هاشمی ستیزی" پدیده ای است که از سال 88 پررنگ تر از همیشه در فضای سیاسی ایران خودنمایی کرد.
عصرخبر: اکبر هاشمی رفسنجانی بعد از اینکه صلاحیتش برای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان رد شد با اعلام حمایت از حسن روحانی در اذهان عمومی سهم چشمگیری در رای نزدیک به 19 میلیونی رییس جمهور منتخب دارد تا بتوان اینطور گفت که “هاشمی بعد از حاشیه نشینی دوباره به متن برگشته است.”
محمد هاشمی که بعد از کنار گذاشته شدن از جمع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، همچنان به عنوان رییس دفتر آیت الله، در این نهاد مشغول به فعالیت است، با گفتن اینکه ” تخریب هاشمی اتفاقی است که قدمت سی و چند ساله دارد” در گفت و گویی با “عصر ایران” به بحث و تبادل نظر پرداخته است:
*تخریب هاشمی رفسنجانی در سال های اخیر به عنوان یکی از رفتارهای پررنگ در فضای سیاسی نمود دارد. ریشه این مساله کجاست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آقای هاشمی یکی از چهره های مطرح نهضت و انقلاب است که هم در زمان پیش از انقلاب و هم بعد از انقلاب زحمات زیادی را متحمل شده است. مشکل اینجاست که ایشان به اعتدال تاکید دارد و جمهوریت و اسلامیت را به طور مساوی لازم توجه میداند. به همین دلیل افراطیونی که اسلامیت را به جمهوریت ترجیح میدهند یا بالعکس، هاشمی را بر نمیتابند و به همین دلیل تخریبش را در دستور کار خود قرار میدهند.
البته شما عنوان کردید که تخریب در سال های اخیر مشاهده میشد که من اصلاح میکنم. هاشمی از همان سال های اول با هجمه هایی مواجه میشد چون بر نظریه امام که تاکید داشتند «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر» وفادار بودند. در حالی که برخی حکومت دموکراتیک و گروهی حکومت اسلامی را هدف قرار داده بودند که باید گفت با این رویکرد از خط اعتدال خارج شده بودند. به همین دلیل هم در زمان دولت های اصلاحات و هم در زمان روی کار بودن اصولگرایان تلاش های زیادی شد تا او را زیر سؤال ببرند.
*رد صلاحیت اخیر نشان داد که هاشمی در درون ساختار نظام هم منتقدان یا مخالفانی دارد.
تصور تصمیم گیران این بود که هاشمی جایگاهی در جامعه ندارد و گمان میکردند به واسطه تخریبها و تهمت های وارده، مردم از او روی گردان شدهاند. اما وقتی (هاشمی) با حضور در ساختمان فاطمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند به یکباره شوری در فضای انتخاباتی کشور به وجود آمد و نظرسنجیها نشان میداد که مشارکت تا بالای 90 درصد هم افزایش یافت. به همین دلیل بود که احراز صلاحیت نشد. بعد از این اتفاق دوباره نوعی رخوت در جامعه به وجود آمد تا اینکه هاشمی از روحانی اعلام حمایت کرد که تغییرات ادامه یابند و مردم خود را آماده مشارکتی پرشور در انتخابات کنند که اینطور هم شد تا حتی بتوانیم اینطور بگوییم که هاشمی را باید برنده انتخابات دانست.
*رد صلاحیت هاشمی را باید یکی از غیرمنتظره ترین اتفاقای سیاسی در این چند سال اخیر دانست. در لحظه باخبر شدن از این قضیه چه حس و حالی پیدا کردید؟
طبیعی است که برای من هم به مانند همه ردصلاحیت شدن هاشمی غیرقابل باور بود و به یاد شعری معروف از ابوعلی سینا افتادم. بوعلی در حالی که سرآمد زمان خودش بود متهم به کافر بودن شد و این شعر را زمزمه کرد:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود.محمکتر از ایمان من، ایمان نبود.در دهر یکی چو من، آن هم کافر؟پس در همه در یک مسلمان نبود.
واقعا چطور تشخیص دادند که صلاحیت هاشمی رفسنجانی صلاحیت لازم را برای خدمت به انقلاب و مدیریت کشور ندارد. موقع شنیدن خبر به خودم گفتم که اگر هاشمی صلاحیت ندارد که رییس جمهور بشود، پس هیچ کس نمیتواند خود را شایسته قرار گرفتن در چنین موقعیتی ببیند.
*آیت الله چه واکنشی داشتند؟
ایشان سکوت اختیار کردند و در کمال صبوری همه را به صبر دعوت کردند. ایشان در این موقعیت حب قدرت نداشتند و به همین دلیل هیچ اعتراضی نداشتند و برای عمل به تکلیف وارد صحنه شدند و در شرایطی که همه انتظار داشتند واکنش نشان بدهد، به تصمیم شورای نگهبان تمکین کردند.
*شایعه ای پیچیده بود که هاشمی با آگاهی بر رد صلاحیت شدن وارد صحنه شد تا نظام برای رد صلاحیت مشایی هزینه نپردازد.
اصلا، این نوع رفتارها با شخصیت هاشمی همخوانی ندارد. ایشان از همان اول هم قصد کاندیداتوری نداشتند و بعد از اینکه اصرار بیش از حد مردم را دیدند؛ احساس وظیفه کردند. در روزهای منتهی به پایان مهلت ثبت نام، مردم و اقشار مختلف از ایشان درخواست شرکت داشتند و به همین دلیل او در حالی که تمایلی نداشت نتوانست به انتظار مردم «نه» بگوید و به همین دلیل در دقایق پایانی عازم ساختمان وزارت کشور شد.
*رای به احمدی نژاد در سوم تیر 84 «نه» به هاشمی تلقی می شد. چه اتفاقی در این هشت سال افتاد که اذهان عمومی به سمت آیت الله چرخید؟
دو علت را میتوان برای این تغییر رویه مردم آورد. اول اینکه عملکرد بد دولت مستقر که هزینه های گزافی را به کشور و مردم تحمیل کرد.
کشور در شرایطی قرار دارد که مردم را گرفتار محدودیت های متعددی کرده و به همین دلیل نارضایتی به اوج رسیده است و این حس در لایه های مختلف مردم به وجود آمد که باید با رای خود دنبال «تغییر» باشند و اینطور شد که کاندیدای مورد حمایت هاشمی رفسنجانی با رای بالایی به عنوان رییس جمهور از مردم رای گرفت.
دومین دلیل هم این بود که عموم اگر به این نتیجه برسند که کسی توسط بقیه به طور ناجوانمردانه ای تخریب میشود واکنش نشان میدهند. هاشمی همه تخریبها را تحمل کرد و هیچ نگفت تا به نظام ضربه نخورد. به همین دلیل مردم به این نتیجه رسیدند که هاشمی خود را وقف انقلاب کرده است. شرایط امروز هاشمی و اینکه تا به این حد مورد توجه مردم قرار گرفته است، تقسیر این وعده اللهی است که «ان الله مع الصابرین».
*نسبت داده شدن به هاشمی، چه تبعاتی برای دولت یازدهم خواهد داشت؟
بالاخره آقای هاشمی نه تنها در داخل کشور، بلکه در جغرافیای سیاسی جهان هم شخصیتی قابل توجه است و شناخت دنیا از او با سایر چهره های ایرانی متفاوت است. هاشمی مشهور به این است که تعامل سازنده با دنیا را مطلوب میداند و به همین دلیل کشورهای دیگر نگاه خود به دولت جمهوری اسلامی ایران را تغییر خواهند داد و این وضعیت، این فرصت را برای دولت آقای روحانی به وجود خواهد آورد تا با استفاده از ظرفیت های موجود و همچنین استفاده از تجارب این چند سال و البته مشورت و حمایت هاشمی بتواند مشکلات را کاهش بدهد و به خوبی از طرف مردم قضاوت شود.
* این روزها سالگرد آخرین خطبه هاشمی در نماز جمعه است. غیبت آیت الله را در این اتفاق عبادی سیاسی چطور تحلیل میکنید؟
بالاخره نماز جمعه یک تریبون خیلی مهم است که بسیار از مسایل مهم کشور در آن طرح میشود و به همین دلیل فرصتی تلقی میشود برای ایجاد رابطه بین مردم و نظام. آقای هاشمی در گذشته که خطیب جمعه بودند، نشان دادند که خواسته های مردم برایشان اهمیت داشت و همچنین خطبههایشان عالمانه بود. به طوری که راه کار ارایه میکردند و سخنانشان همیشه تاثیرگذار بود.
اینکه ایشان به تریبون نماز جمعه بازگردند یا نه، سؤالی است که پاسخش مشخص است. تقویت نماز جمعه اولویتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد و اگر تشخیص این شد که حضور هاشمی باعث تقویت نماز جمعه و مشارکت بیشتر مردم میشود، باید گفت که شرایط باید فراهم شود. اگر هم تشخیص تصمیم گیران این باشد که حضور هاشمی ضروری نیست، این دیگر بحثی متفاوات است که جای تبادل نظر دارد.
*آقای هاشمی چه نظری در این رابطه دارد؟
اگر شرایط مناسبی وجود داشته باشد و جامعه به این نتیجه برسد که حضورش مفید است، حتما ایشان از بازگشت به نمازجمعه استقبال خواهد کرد.
*تاسیس دانشگاه آزاد، تلاش برای پایان دادن به جنگ، نامه به رهبری در سال 88، بازگشت مهدی هاشمی به کشور، شرکت در انتخابات … کدام یک را میتوان مهمترین تصمیم آیت الله هاشمی دانست؟
هر کدام از این مواردی که شما عنوان کردید، در بستر زمانی خود نتیجه لازم را داشته و قابل تحلیل و بررسی است و به همین دلیل تشخیص مهمترین دشوار است. به عنوان مثال مساله پایان دادن جنگ در مقطی بود که باید از آن به عنوان یک برکت نام برد.
به هر حال امکانات کشور از دست رفته بود و خسارت های سنگینی تحمیل شد تا آقای هاشمی با این تحلیل که در ادامه جنگ خیری نیست در محضر امام بحث پایان آن را مطرح کنند.
درباره نامه ای که به رهبری نوشته شد هم باید گفت که اتفاقات امروز و مسایلی که کشور با آنها مواجه شد، نشان داد که آقای هاشمی به خوبی بحرانهای به وجود آمده را پیش بینی کرده بود.
*البته درباره این نامه برخی اینطور میگویند که هاشمی در بحرانها نقش داشت و به همین دلیل به راحتی وضعیت امروز را 4 سال پیش، پیش بینی کرده بود.
این نوع اظهارنظر درباره هاشمی رفسنجانی برای خیلیها عادت و اصل است. اینکه یک نفر قدرت تحلیل دارد نشان میدهد که با واقعیت های روز آشنایی کاملی دارد. در مورد بازگشت مهدی هم باید گفت که فضایی که درست کرده بودند و اتهامهایی را متوجه او و خانواده هاشمی میکردند. مهدی به کشور برگشت تا همه بدانند که واقعا خطایی را مرتکب شده است یا نه، الان هم پرونده مفتوح است و دادگاه در باره او رای خواهد داد.
*دانشگاه آزاد چطور؟ ظاهرا این دانشگاه برای هاشمی از اهمیت بالایی برخوردار است.
دانشگاه آزاد تاسیس شد تا جوانان فرصت بیشتری برای ادامه تحصیل داشته باشند. این تصمیم در شرایطی گرفته شد که آنهایی که نمیتوانستند در کنکور سراسری قبول شوند برای ادامه تحصیل به خارح میرفتند که به لحاظ اقتصادی هزینه ساز بود. دانشگاه آزاد در زمان خودش یکی از بهترین تصمیمها بود و الان هم از برکاتش کل جامعه برخوردار شدند.
*به عنوان برادر آقای هاشمی تا حالا ایشان را چهره مظلوم تلقی کردهاید؟
پا تعریف مظلوم میتوانیم به این نتیجه برسیم که هاشمی رفسنجانی بارها و بارها مورد ظلم قرار گرفته است. موارد بسیار زیادی بوده که کسانی آمدند و اتهامهایی را وارد کردند، اما هاشمی به دلیل حفظ تظام و هزینه وارد نشدن به کشور و مردم، ترجیح را در این دیدند تا سکوت کنند به نفع نظام از حق خود و خانواده گذشتند. هاشمی صمیمانه از کنار حوادث گذشت و مردم را تحت هر شرایطی اولویت قرار داد.