کنسرت رفتن در ایران چقدر خرج برمیدارد؟ ؛ قبل از کرونا سقف بلیت چند هزار تومان بود؟
ایسنا نوشت:فروش بلیتهای کنسرت ۸۰۰ هزارتومانی در ایران، رفتهرفته کنسرت رفتن را به یک تفریح لوکس تبدیل میکند و با این سیر افزایش قیمت غیر منطقی ناخودآگاه قشرهای مختلف جامعه از این شادی جمعی محروم خواهند شد.
کنسرت و موسیقی یکی از بخشهای جدایی ناپذیر زندگی انسانهاست و بر اساس تحقیقات میتواند تا ۲۰ درصد احساس شادی و نشاط را در انسان افزایش دهد. این احساس شادی با قرار گرفتن در فضای کنسرت، تأثیرات بیشتری مانند افزایش طول عمر انسان را به همراه خواهد داشت اما به راستی هر کدام از ما ایرانیها در طول یک سال چند بار میتوانیم به کنسرت برویم و از این شادی بهرهمند شویم؟
برگزاری کنسرت در بسیاری از جوامع امری رایج به شمار میرود و سالانه هنرمندان مطرح موسیقی در فصول مختلف سال در فستیوالها و یا تورهای کنسرت خود روی صحنه میروند؛ بدین ترتیب مردم میتوانند با حضور در این کنسرتها اوقات خوشی را تجربه کنند.
تفاوتی ندارد که ژانر انتخابی مخاطبان کنسرت چیست؟ مسئله این است که هر کدام از آنها بر اساس سلیقه و بودجه خود، حضور در یک کنسرت را انتخاب کردهاند تا بدین ترتیب بتوانند ساعاتی را از روزمرگی فاصله بگیرند؛ انرژی خود را تخلیه کنند و یا اینکه حتی در آرامش به یک رسیتال پیانو گوش بسپارند.
تا قبل از شیوع ویروس کرونا قیمت بلیتهای کنسرت تا سقف ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسید و فضا به گونهای نبود که کنسرت جزو کالاهای لوکس جامعه به شمار بیاید، اما وقتی که هنرمندان موسیقی بعد از دو سال به سالنها بازگشتند با یک افزایش قیمت دو برابری مواجه شدیم و از آن زمان تاکنون قیمت بلیتها تا ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. هرچند که انتظار میرود به زودی شاهد سقف قیمت یک میلیون تومانی هم برای بلیتهای کنسرت باشیمهرچند که کنسرت رفتن حداقل در ژانرهای عامهپسند در سایر کشورها امری عادی به شمار میرود و کنسرت رفتن بجز در ژانرهای اپرا یا کلاسیک کالایی لوکس به شمار نمیآید اما با بالا رفتن نرخ تورم، مردم عادی کمتر میتوانند در یک کنسرت شرکت کنند.
در حقیقت تا قبل از شیوع ویروس کرونا قیمت بلیتهای کنسرت تا سقف ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسید و فضا به گونهای نبود که کنسرت جزو کالاهای لوکس جامعه به شمار بیاید، اما وقتی که هنرمندان موسیقی بعد از دو سال به سالنها بازگشتند با یک افزایش قیمت دو برابری مواجه شدیم و از آن زمان تاکنون قیمت بلیتها تا ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. هرچند که انتظار میرود به زودی شاهد سقف قیمت یک میلیون تومانی هم برای بلیتهای کنسرت باشیم.
در این شرایط خانوادهای چهار نفره را در نظر بگیرید که سقف درآمد آنها تا ۱۳ میلیون تومان است و قصد دارند به یک کنسرت موسیقی بروند؛ اگر هر بلیت را هم ۲۴۵ هزار تومان در نظر بگیریم در مجموع باید ۹۶۰ هزار تومان برای بلیتهای کنسرت هزینه کنند. اگر هم در این میان بخواهند وعده شام را بیرون از منزل صرف کنند، باید یک میلیون تومان برایش کنار بگذارند و مبلغی بالغ بر ۳۰۰ هزار تومان هم برای رفتوآمد هزینه کنند. در مجموع یک شب کنسرت برای خانوادهای که تنها ۱۳ میلیون تومان درآمد دارد، نزدیک به سه میلیون تومان آب میخورد؛ یعنی ۲۳.۷ درصد از حقوق آنها.
به هر حال با توجه به رشد قیمت بلیتهای کنسرتها، مدتهاست که کارشناسان درباره بدل شدن کنسرت به یک کالای فرهنگی لوکس هشدار میدهند اما در مقابل، این امر از طرف کنسرتگذاران چنین توجیه میشود که با توجه به نرخ هزینهها در شرایط فعلی، راه دیگری پیش روی آنها نیست.
درحقیقت زمانی که از برگزارکنندگان کنسرت درباره قیمت بلیتها سوال میشود، آنها نیز این پرسش را مطرح میکنند و میگویند که «قیمت چه چیزی بالا نرفته که ما انتظار داشته باشیم، قیمت بلیت کنسرتها بالا نرود؟ زمانی که با افزایش قیمت کلیه کالاها در جامعه رو به رو هستیم، خیلی از هزینههای برگزاری کنسرتها نیز مانند افزایش قیمت اجاره سالنها، پذیرایی، نوازندگان، تبلیغات و بیلبورد هم بالا میرود اما اگر نرخها ثابت باشد و هیچ چیز دیگری از کالاهای اساسی جامعه رشد قیمت نداشته باشد، ما هم افزایش قیمت نخواهیم داشت.»
البته مسئلهای که باید در این میان به آن توجه داشت، بحث دولتی بودن سالنهای برگزاری کنسرت است؛ درحقیقت مهمترین سالنهای برگزاری کنسرت در کشور ما مالک خصوصی ندارند. مثلا سالن «مرکز همایشهای برج میلاد» متعلق به شهرداری تهران است و اگر قرار باشد بابت برگزاری کنسرت از برگزارکنندگان اجارهبهایی دریافت کنند، در واقع این هزینه صرفا باید صرف نگهداری از سالن باشد نه اینکه به سوددهی ختم شود.
ولی ماجرا اینجا است که از طرف سالنها هیچ حمایتی برای برگزاری کنسرت صورت نمیگیرد و حتی سالنهای بنیاد رودکی هم که مختص اجراهای نواحی، کلاسیک و کلاسیک ایرانی هستند، با وجود اینکه این ژانرها در همه جای دنیا از طرف دولتها حمایت مالی میشوند اما چندان حمایتی برای همین ژانرها هم صورت نمیگیرد.
اما جدای از بحث هزینههای بالای برگزاری کنسرت در تهران باید گفت که پایتختنشینان دست کم سالنهای حرفهای برای برگزاری کنسرت دارند و علاقهمندان به نوعی میتوانند به کنسرت مورد علاقه خود بروند اما در اغلب شهرستانها حتی اگر کنسرتی هم برگزار شود، سالن کنسرتی در کار نخواهد بود؛ بلکه سالنهای همایش، سینماها، سولههای ورزشی و سالنهای نامناسب محل برگزاری کنسرت در بسیاری از شهرستانها هستند.
نباید این موضوع را از خاطر ببریم که کنسرتها تأثیر بالایی در شادیبخشی دارند و باید پیش از هر چیزی برای ایجاد این شادی زیرساختهای اصلی مانند سالنهای مناسب ایجاد شود و سپس با حمایتهای دولتی نرخ قیمت بلیتها را کنترل کرد تا عامه مردم بتوانند حداقل سالی دو بار به کنسرت بروند و از شادیهای جمعی محروم نشوند