۷ علت مهم اشتباه در انتخاب همسر
باید هشدار دهیم که: اگر اجازه بدهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند، یک عمر رنج و تالم را برای خود خریده اید.
۷ علت مهم اشتباه در انتخاب همسر:
۱- تصمیم عجولانه برای ازدواج
تحقیقات زیادی در مورد رابطه بین مدت آشنایی و میزان موفقیت در زندگی
زناشویی انجام شده است و اکثر این تحقیقات نشان داده اند که هر قدر مدت
آشنایی بیشتر باشد احتمال موفقیت زناشویی بیشتر میباشد.
اکثریت ازدواجهای عجولانه از روی رویا و خیال و بدون توجه به واقعیتها
میباشند. همه ی میدانیم که انسان، موجودی بسیار پیچیده است. سالها با یک
فرد رابطه دوستی و همکاری داریم اما هنوز موفق به شناخت کامل او نشده ایم و
در مشکلات و سختی هاست که میتوانیم تا حدودی شخصیت طرف مقابل را بشناسیم.
حال چگونه ممکن است که دوستیهای یک ماهه یا دو ماهه و آن هم فقط در
موقعیتهای مساعد زندگی، بتواند به ازدواج موفقی منجر شود؟
اکثر این دوستیها و روابط فقط در محدوده تفریحات و تعریف و تمجید از
یکدیگر خلاصه میشود و هرگز برای دو طرف، فرصت اینکه در موقعیتهای واقعی
همدیگر را بشناسیم به وجود نمیآید.
متاسفانه ازدواجهای عجولانه و بدون شناخت، فقط به ازدواجهای اول خلاصه
نمیشوند. بسیاری از افراد که در ازدواج خود شکست خورده و از هم جدا شده
اند بار دوم نیز برای رهایی از تالمات روحی انتخاب عجولانه دیگری انجام
میدهند و به این ترتیب دوباره خود را در زندان روحی گرفتار میکنند.
اگر میخواهید یکی از بزرگترین دلایل شکست ازدواجها را از میان
بردارید، آنقدر صبر کنید تا دقیقا از هدفهای خود در زندگی مطلع شوید و
بدانید که از ازدواجتان چه میخواهید
۲- ازدواج در سنین کم
اشتباه دوم به علت ازدواج در سنین کم میباشد زیرا معیارهای انسان برای
انتخاب همسر در طول سالهای اولیه جوانی پیوسته تغییر میکند اما در حوالی
سنین ۲۴ و۲۵ سالگی معمولا این معیارها تثبیت میشوند. کسانی که در سنین کم
ازدواج میکنند، اکثریت آنها از انتخاب خود پشیمان میشوند. اکثر این افراد
بعد از اتمام دوره دبیرستان ازدواج کرده اند و با بالاترین سن و ورود به
دانشگاه معیارهای آنها تغییر کرده و با افراد هم سطح خود آشنا شده و از
ازدواج خود پشیمان شده اند.اما پشیمانی در این سن چه سودی دارد؟
نرخ طلاق در زوجهای زیر ۲۰ سال بسیار بالاست و دانشمندان علوم اجتماعی
به این نتیجه رسیده اند که کسانی که در سنین کم ازدواج میکنند، به ندرت
آمادگی آن را دارند که مسئولیتهای زندگی زناشویی را عهده دار گردند. و
جوانها تا زمانی که خودشان را به خوبی نشناخته اند، نمیتوانند همسر
آنقدرها مناسبی برای خود انتخاب کنند.
بهترین سن ازدواج کدام است؟ باید گفت که به عوامل مختلفی بستگی دارد.
بلوغ فکری، توانایی کسب درآمد،پیشرفت تحصیلی و غیره. اما از لحاظ آماری
میدانیم که اگر جوانها قبل از ۲۰ سالگی ازدواج نکنند ثبات زندگی
زناشوئیشان بیشتر است. اگر میخواهید یکی از بزرگترین دلایل شکست ازدواجها
را از میان بردارید، آنقدر صبر کنید تا دقیقا از هدفهای خود در زندگی مطلع
شوید و بدانید که از ازدواجتان چه میخواهید.
۳- اشتیاق بیش از حد دختر، پسر، یا هر دو به ازدواج
اشتیاق بیش از حد به ازدواج، یکی از دلایل شکست ازدواج هاست. ازدواج
تصمیمی است برای تمام عمر. تصمیمی است که به تفکر و تامل و مشورتهای بسیار
زیادی نیاز دارد اما وقتی فرد بیش از اندازه از خود هیجان و شوق نشان
بدهد، توانایی تفکر و مطالعه را از دست میدهد. بسیاری از کسانی که به
مراکز مشاوره مراجعه میکنند، بی صبرانه در انتظار دریافت جواب مثبت برای
ازدواج خود هستند و در اکثر موارد نشانههای هشدار دهنده کاملا جدی را
نادیده گرفته و به ازدواج اقدام میکنند.
اشتباه شدید اشخاص به ازدواج، دلایل مختلف دارد. بعضیها نگرانند که طرف
مقابل تغییر عقیده بدهد.این نگرانی سرعت ضربان قلب آنها را بالا میبرد و
به اقدام سریع تشویقشان میکند. از سوی دیگر ممکن است این اشخاص از تنهایی
خسته شده باشند واز این رو شتاب به خرج میدهند.ازدواج،
ماجرایی جالب و هیجان انگیز است اما کسانی که بیش از حد تحت تاثیر هیجان
ازدواج قرار میگیرند،متوجه مسئولیت سنگینی که ازدواج بر دوش آنها میگذارد
نیستند.
۴- انتخاب همسر برای راضی کردن دیگران
برای بعضی از افراد مشورت و نظرخواهی از دیگران بویژه والدین معنای
دیگری پیدا کرده و از والدین خود میخواهند که برای آنها همسر انتخاب کند و
یا اینکه اگر والدین به آنها فردی را پیشنهاد کردند حاضر نیستند از خواسته
آنها سرپیچی کنند. اطاعت از اوامر و دستورات والدین، امری پسندیده و مثبت
میباشد. اما این که فرد برای راضی کردن آنها از معیارهای خود بگذرد و
براساس معیارهای والدین، همسر خود را انتخاب کند، عواقب وخیمی به دنبال
دارد.
باید هشدار دهیم که: اگر اجازه بدهید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند، یک عمر رنج و تالم را برای خود خریده اید.
پدر و مادر باهوش و مدبر، میتوانند راهنما و مشاور خوبی در زمینه
ازدواج باشند؛ با فرزندانشان مشورت کنند و تجربیات و مطالب مهم را در
اختیار آنها قرار دهند اما انتخاب در هر صورت به عهده کسی است که قصد
ازدواج دارد. در غیر این صورت مشکلاتی پیش میآید.لذا اگر والدین با ازدواج
شما مخالفت میکنند، ابتدا دلایل آنها را گوش کنید و عمیقا در مورد آن فکر
کنید؛ زیرا به هر حال والدین تجاربی دارند که به دست آوردن آنها به زمان
زیادی نیاز دارد. اما اگر شما را برای ازدواج با فردی که تمایلی به
اوندارید اجبار میکنند، باید سعی کنید با دلایل منطقی و موجه مخالفت خود
را اعلام نمائید و آنها را با نظر خود هماهنگ نمائید. یعنی اینکه هرگز بنا
به خواسته و تمایل والدین و خانواده تن به یک ازدواج اجباری ندهید از سوی
دیگر همیشه سعی کنید روابط صمیمی خود را نیز با والدین و برادر و خواهرها
حفظ کنید، زیرا ازدواج استرسها و مشکلات خاصی به دنبال دارد که فرد در
مواجهه با آنها شدیدا به کمک خانواده و اقوام نیازمند میباشد. همچنین جشن
ازدواج وقتی لذت بخش خواهد بود که همه اقوام و خویشان و پدر و مادر کنار هم
حضور داشته باشند.
۵- شناخت ناکافی از یکدیگر
دانشجویانی که سالهای آخر تحصیلات خود را میگذرانند معمولا از بین
همکلاسیهای خود همسر آینده را انتخاب میکنند. این افراد چهارسال در یک
کلاس درس خوانده اند و تا حدود زیادی در موقعیتهای مختلف رفتار همدیگر را
مشاهده کرده اند و براساس شناخت متقابل همدیگر را انتخاب نموده اند. به این
نوع ازدواجها تا حدود زیادی میتوان امیدوار بود، اما متاسفانه تعداد
زیادی از دانشجویان تا سال آخر صبر نمیکنند و در ترمهای اول و دوم و بدون
شناخت واقعی از همکلاسیهای خود خواستگاری میکنند.
دانشجویانی که بدون شناخت و در سالهای اول دانشگاه تصمیم به ازدواج
میگیرند عقیده دارند که اگر مدتی صبر کنند تا شناخت حاصل شود، ممکن است
فرد دیگری از دختر مورد علاقه آنها خواستگاری کند و به اصطلاح یک مورد خوب
را از دست بدهند. اما آگاه باشید که موردهای خوب به یک یا دو مورد خلاصه
نمیشوند. در هر گوشه دنیا شما میتوانید دختری مناسب برای ازدواج پیدا
کنید. مهم این است که با چه فردی تفاهم بیشتری داشته باشید و بتوانید به یک
عشق و علاقه پایدار برسید.
ازدواج شما هر قدر خوب به نظر برسد با دهها مشکل روبه رو میشوید که
باید فکری به حال آن بکنید. هر تصوری جز این، ازدواج شما را به زحمت
میاندازد
۶- انتظارات غیر واقع بینانه
اکثر کسانی که برای مشاوره ازدواج مراجعه میکنند اشتیاق و شوقی وصف
ناشدنی برای ازدواج دارند. وقتی از آنها علت اشتیاق را میپرسیم جواب
میدهند که با ازدواج همه چیز حل میشود، تمام مشکلات ازبین میروند و
ازدواج شادی و آسایش دائمی را به اومغان میآورد. اما به زندگی زوج هایی که
قبلا ازدواج کرده اند نگاه کنید. آیا همه چیز آنها حل شده است؟ تمام
مشکلات از بین رفته اند و شادی و آسایش دائمی دارند؟ وقتی فرد با تصوری غیر
معمول زندگی را آغاز کند، معمولا تحمل مشکلات جزئی نیز برای او سختتر
میشوند. به همه آنها یادآور میشوم درست است که ازدواج،صمیمیت ها، شادی،
لذتها و تفریحات خاص خود را دارد، اما مشکلات زیادی هم دارد که باید خود
را برای تحمل مشکلات و سختیهای آن آماده کنیم. برای بسیاری از زوجها تحمل
مشکلات ازدواج به این علت دشوار است که خود را برای آن آماده نکرده اند.
در هر زمینه ای مشکلی پیش روی شماست. ازدواج شما هر قدر خوب به نظر برسد
با دهها مشکل روبه رو میشوید که باید فکری به حال آن بکنید. هر تصوری جز
این، ازدواج شما را به زحمت میاندازد.
ازدواج برای شما استقلال به همراه دارد، قرار است با کسی زندگی میکنید
که همفکر شماست و به شما عشق میورزد، یک مونس و همدم برای خود پیدا
میکنید که احساس تنهایی شما را از بین میبرد. و نکته دیگر اینکه نیاز
جنسی شما ارضاء میشود؛ اما فقط به اینجا خلاصه نمیشود بلکه مشکلاتی نیز
به همراه دارد.
مسئولیت تامین مالی یک زندگی و مراقبت از فرزندان به دوش شما قرارمی
گیرد و از همه مهمتر اینکه ازدواج یک تغییر اساسی در زندگی شما به وجود
میآورد و تغییرات همیشه با استرسها همراه هستند. پس باید قبل از ازدواج
نگرش واقع بینانه داشته باشید و خود را برای مشکلات آماده کنید تا تحمل
آنها برای شما آسانتر شوند.
۷- مسایل رفتاری و شخصیتی حل و فصل نشده
برخی از زوجها در سالهای اول زندگی عقیده دارند که میتوانند به تدریج
بعضی صفات را در همسرشان از بین ببرند؛ اما این تصوری کاملا اشتباه و به
دور از واقعیت است. شخصیت همسر شما در این سنین کاملا شکل گرفته و امکان
ایجاد هر تغییری در آن غیر ممکن و یا بسیار مشکل میباشد.
قبل از ازدواج به دلیل شدید بودن عواطف و احساسات ایجاد تغییرات تا
حدودی قابل قبول است اما بعد از ازدواج امکان تغییر بسیار مشکل میباشد.چون
بعد از ازدواج، احساسات فروکش میکند و زوجین به خوبی از یکدیگر حرف شنوی
ندارند. ثانیا مشکلات زندگی بیشتر میشوند و استرس حاصل از آنها باعث تشدید
این رفتار میشوند.