پاسخ امام رضا(ع) به مأمون در جریان مباهله
همانگونه که در ۲۴ ذیالحجه سال دهم هجری مسیحیان نجران خورشید حقیقت را ندیدند و راه باطل خود را پیمودند؛ امروزه هم هستند افراد بیبصیرتی که درسهای مباهله را درک نمیکنند و راه افسانه را میپیمایند.
خبرگزاری فارس: ۱۰ سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) میگذشت. در این ۱۰ سال بارها و بارها پیامبر و یاران با وفایش درباره حقانیت اسلام با پیروان دیگر مذاهب بحث و گفتوگو کرده بودند. در راستای همان تبلیغات و ارشادات الهی، رسول اکرم (ص) نامهای برای اُسقف نجران به نام ابوحارثه نوشته، وی و مسیحیان نجران را به اسلام دعوت میکنند. ابوحارثه در اصل نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز به شمار میرفت.
نجران که در مرز حجاز و یمن قرار داشت، هفتاد دهکده را شامل میشد. پس از خواندن نامه تصمیم گرفتند یک شورایی را راهی مدینه برای گفتوگو و بررسی بفرستند. برای این منظور از بین مسیحیان شصت نفر و در رأس آنان سه نفر راهی مدینه شدند.
جریان مباهلهبا ورود این هیئت به مدینه بحثها و گفتوگوها آغاز شد. سرانجام مسیحیان نجران اعلام کردند که از راه گفتوگو حقیقت بر آنها روشن نمیشود و باید به مباهله پرداخت. مباهله به عملی میگویند که دو طرف یکدیگر را لعن و نفرین کنند. پس از این پیشنهاد مسیحیان آیه مباهله بر پیامبراکرم (ص) نازل شد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ [آلعمران/61]؛ هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
بنابراین پیامبراکرم (ص) نیز بنابر فرمان الهی حاضر به مباهله شدند. مطابق بینالطلوعین ۲۴ ذیالحجه سال دهم هجری قمری وقتی هیئت نجران از حضور نبی مکرم اسلام (ص) مرخص شدند در جلسه خصوصی قرار گذاشتند که اگر پیامبر به همراه سربازان خود در مراسم مباهله آمد متوجه میشویم او صادق نیست. چرا که اگر به نبوت خویش ایمان داشته باشد، با عزیزترین افرادش حاضر میشود و عزیزان خود را هم میآورد زیرا میداند که اتفاق ناگواری بر اثر لعنت و نفرین به آنان نخواهد رسید.
وقت مباهله فرا رسید. پیامبر (ص) هنگام حرکت به محل مباهله، دست حسن و حسین را گرفته بود، و علی پیش روی پیامبر و فاطمه (ع) پشت سر آن حضرت، حرکت میکردند. وقتی اسقف مسیحیان وضع حضور پیامبر را مشاهده کرد، گفت: من چهرههایی را مینگرم که هرگاه دست به دعا بلند کنند، و از خدا بخواهند که کوهی از مکه را از جا بکند، بی درنگ کنده میشود، بنابراین مباهله نکنید، که اگر مباهله کنید، همه مسیحیان هلاک میشوند و در سراسر زمین تا قیامت یک نفر مسیحی باقی نمیماند.
مهاجر و انصار برای تماشای صحنه و باخبر شدن از ماجرا حاضر شده بودند. همه دیدند که مسیحیان نجرانی حاضر به مباهله نشدند و قرار بر این شد که حکومت اسلامی را بپذیرند، هرسال به آنان مالیات بپردازند و در مواقع جنگ و تهدید حکومت اسلام با جان و مال خود از اسلام دفاع کنند.
درسهای مباهله
مباهله درس حقانیت اسلام بر دین مسیحیت را با صدایی بلند اعلام میدارد. درسی که در همان روزگار مسیحیان نجران متوجه آن شدند، ولی تعصبات جلو آنان را گرفت و راه هدایت را برآنان بست. درس دیگر مباهله درس ایستادگی در راه حق و ایمان به آن است. اگر کسی به راهش ایمان داشته باشد از هیچ تهدیدی نمیترسد و میدان را رها نمیسازد. کاری که در گذر زمان تمام انبیاء الهی آن را انجام دادند. و ما نیز باید از آنان درس بگیریم. اگر انسان راهش را مسیر حقیقت بشمارد مانند حضرت ابراهیم (ع) از آتش هم نمیهراسد و به خدا توکل خواهد کرد.
در جریان مباهله ما اهمیت تبلیغ اسلام و دعوت به آخرین دین الهی را به خوبی مشاهده میکنیم. امروزه با پیشرفتها در فضای مجازی و بستری که شبکه جهانی اینترنت برای ما آماده ساخته است، به راحتی میتوان پیام خود را به جهانیان مخابره کرد و باب مذاکرات علمی را باز کرد. یک مسلمان با عقایدی راسخ هیچگاه نباید از رساندن پیام الهی به دیگران شانه خالی کنند و از این مسئولیت مهم دست بکشند.
درس دیگری که به راحتی میتوان از مباهله فهمید مقام و منزلت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (ع) نزد پیامبر اکرم (ص) است. مقامی که به فرموده امام رضا (ع) بالاتر از آن در عالم اسلام مقامی نیست. این مطلب را از مناظره و گفتوگوی امام رضا (ع) با مأمون میتوان دریافت.
روزی مأمون از امام رضا (ع) میخواهد بزرگترین فضیلت امام علی (ع) را طبق قرآن کریم بیان کند. امام نیز پس از تلاوت آیه مباهله میفرمایند: در آیه منظور از «أَبْنَاءَنَا» امام حسن و امام حسین است. و منظور از «نِسَاءَنَا» حضرت زهرا سلاماللهعلیها است. پس «اَنفُسَنا» که همراه پیامبر برای مباهله آمده، امیرالمؤمنین بود و بنابراین عبارت امام علی (ع) نفس و جان پیامبر (ص) شمرده میشود. مأمون سؤال میکند که چرا منظور از «اَنفُسَنا» خود پیامبر نباشد؟ امام رضا (ع) جواب میدهند که پیامبر دعوت کننده است و دعوت کننده نمیتواند خود را جایی دعوت کند. پس «اَنفُسَنا» به دعوت پیامبر برای مباهله آمده و باید کسی غیر از پیامبر باشد.
وقتی پاسخ امام رضا (ع) به اینجا رسید، مأمون اعتراف کرده و میگوید: جواب آمد و سؤال ازبین رفت.