مهاجرت مردان، دلیل مهاجرت زنان
این روزها آمارهای نگران کننده ای درباره افزایش جمعیت زنان نسبت به مردان، افزایش زنان سرپرست خانوار، افزایش تجرد میان بانوان و... در رسانهها منتشر میشوند و حالا نیز آمارها از افزایش جمعیت زنان در روستاها به دلیل مهاجرت بی رویه مردان به کلانشهرها خبر میدهند. در این میان آمارهای نگرانکنندهای نیز از خالی شدن روستاها به گوش میرسد. این در حالی است که جمعیت روستایی کشور معمولا بیشترین درصد ازدواج و فرزند آوری را به خود اختصاص میدهد. از آنجا که در گذشـته رشـد جمعیت و در نتیجه جابهجایی انسانها در مقیاس بـسیار کـوچکتری انجام میشد، تاثیر این جابهجاییها بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مناطق مهاجرفرست و مناطق مهاجرپذیر چندان قابل ملاحظه نبوده و حتی امری کاملا طبیعـی و بعضا مفید تلقی میشد.
آرمان امروز- زهرا سلیمانی: این روزها آمارهای نگران کننده ای درباره افزایش جمعیت زنان نسبت به مردان، افزایش زنان سرپرست خانوار، افزایش تجرد میان بانوان و… در رسانهها منتشر میشوند و حالا نیز آمارها از افزایش جمعیت زنان در روستاها به دلیل مهاجرت بی رویه مردان به کلانشهرها خبر میدهند. در این میان آمارهای نگرانکنندهای نیز از خالی شدن روستاها به گوش میرسد. این در حالی است که جمعیت روستایی کشور معمولا بیشترین درصد ازدواج و فرزند آوری را به خود اختصاص میدهد. از آنجا که در گذشـته رشـد جمعیت و در نتیجه جابهجایی انسانها در مقیاس بـسیار کـوچکتری انجام میشد، تاثیر این جابهجاییها بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مناطق مهاجرفرست و مناطق مهاجرپذیر چندان قابل ملاحظه نبوده و حتی امری کاملا طبیعـی و بعضا مفید تلقی میشد.
در سال ۱۳۵۵ بر اساس دادههای آماری رسمی کشور، از جمعیت ۳۳ میلیون نفری کشور بالغ بر ۲۵ میلیون نفر بومی محل سکونت خود بوده و ۷/۶ میلیون نفر درصد نیز حداقل یک بار محل سکونت خود را تغییر دادهاند. درحال حاضر ۷۰ درصد جمعیت کشور شهرنشین هستند و تنها ۳۰ درصد روستانشین باقی مانده اند. در اصل روستاهای کشور به مکانی برای زندگی افراد سالمند تبدیل شده است. مهاجرت زنان روستایى تا حد زيادى جنبه تبعى دارد، زيرا اغلب به همراه شوهر، پدر يا فرزندان خود مهاجرت مىکنند. ازدواجهاى خويش همسرى نيز يکى از عوامل مهاجرت زنان روستایى است. بنابر بررسى نتايج اصلاحات ارضى علت مهاجرت براى ۸۵ درصد زنان مهاجر روستایى ازدواجهاى خويشهمسرى بوده است. بررسىهاى پراکنده در زمينه ازدواجهاى خويشهمسرى و مهاجرت زنان روستایى حاکى از آن است که جوانان روستایى پس از مهاجرت به شهر بهعلت تفاوتهاى فرهنگى و نوع خاص روابط اجتماعى که در شهرها وجود دارد، به شدت احساس غربت و بيگانگى مىکنند، در نتيجه براى اينکه در خانه خود فردى همزبان داشته باشند و همواره از روابط نزديک، صميمانه و عاطفى برخوردار شوند، اغلب براى ازدواج به روستاهاى خود مراجعه مىکنند و با افرادى از گروه خويشاوندان خود ازدواج مىکنند، به همين جهت شکل ازدواج مردان روستایى پس از مهاجرت به شهر به طور عمده از نوع درونگروهى يا خويشهمسرى است و بدينسان مىبينيم که ازدواج يکى از عوامل مهاجرت زنان روستایى است. از مسائل ديگرى که در زمينه مهاجرت روستایيان مىتوان مطرح کرد، عامل برونى مهاجرت است. اين عامل که مربوط به مقصد مهاجران است، بهعنوان نيروى جذبکننده جمعيت داراى اهميت خاصى است. تاثير اين عامل در امر مهاجرت در مناطق مختلف متفاوت است و تهران از حيث نيروى جذب جمعيت در درجه اول اهميت قرار دارد. با وجود اين، عامل مسافت و چگونگى راههاى ارتباطى ميان مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذير در امر مهاجرت تاثير دارد.
الهام موسوی به همراه خانواده از اهواز به تهران مهاجرت کرده است. در این نقل و انتقال همسرش تهران را به عنوان محل کار و زندگی خود انتخاب کرده است و هم اکنون این زن ۳۸ ساله به همراه دو فرزنداش در تهران، منطقه تهرانسر ساکن است. او به «آرمان امروز» میگوید: تهران کلانشهر است و در این شهر دخترم میتواند در رشته مناسب تحصیل کند و به این ترتیب در مقایسه با هم سن و سالهایش در شهرهای کوچک آگاه و با سوادتر پرورش یابد. الهام مهمترین دلیل مهاجرتش را بیماری تنفسی پسرش میداند و میافزاید: این کودک مشکوک به سرطان ریه بود و آب و هوای اهواز هم روز به روز به شدت بیماری اش میافزود. با وجود اینکه هم اکنون شش ماه از مهاجرتمان به تهران گذشته و با وجود سرب و آلودگی موجود در هوای تهران اما این کودک از لحاظ تنفسی سالم است و دیگر هیچ یک از داروهایش را مصرف نمیکند. او که از طریق دوستان و بستگان در یک شرکت مشغول به کار است میافزاید: تهران جمعیت عظیمی را در خود جای داده است و همین امر باعث شده تا هر فردی به فکر خود باشد تا بتواند به قول معروف گلیمش را از آب بیرون بکشد. این زن درباره مهاجرتش میگوید: همسرم به دلیل شغل و شرایطش به هیچ عنوان با ما همراه نشد و هم اکنون نیز فقط چند روز در ماه به ما سر میزند. زندگی در شهرغریب با مشکلات و سختیهای خاص خود همراه است. برای مثال چندی پیش دخترم در خیابان تصادف کرد و من در شرکت بودم. با اطلاع از این خبر نمیدانستم به جلسه کاری برسم، پسرم را از کلاس ورزش بیاورم یا به دخترم برسم! مهاجرت به کلانشهرها برای خود با امتیازهایی فراوانی از جمله افزایش شانس اشتغال، ارتقای وضعیت آموزشی و… همراه است. در کل به دلیل تجمع امکانات و خدمات در پایتخت بسیاری از افراد و بهویژه زنان برای پیشرفت در کار و ازدواج مطلوب خواستار مهاجرت به این شهر هستند.
دخل و خرجی که به سختی جور میشود
ندا از ایلام برای دستیابی به شغل مناسب به تهران مهاجرت کرده است. در این شهر فقط خواهر و برادرش را دارد. او قبل از مهاجرت به تهران دو سال بیکار بود، اما هماکنون از طریق خانواده اش توانسته در یکی از شهرداریهای مناطق مشغول به کار شود. به گفته ندا در تهران و دیگر کلانشهرها امکان دسترسی به خدمات و اشتغال بیش از دیگر شهرها و روستای کشور است. متاسفانه در کشور ما وضعیت توزیع خدمات عادلانه نیست. این امر در شهرهای مرزی همچون ایلام با امکانات محدود به اوج خود رسیده است. در شرایط کنونی کشور بیکاری در بین همگان موج میزند، اما در شهرها از طریق اشتغال کاذب و شغلهای خدماتی میتوان شدت بیکاری را کاهش داد و یک درآمد متوسط برای خود و خانواده مهیا کرد. او میگوید: بیشتر دوستان و آشنایانش از ایلام به کلانشهرها یا کشورهای خارجی مهاجرت کرده اند تا به این ترتیب بتوانند به کیفیت زندگی خود بیفزایند. ندا از گرانی خرج و مخارج گلهمند است و میگوید: نه تنها در تهران بلکه در دیگر شهرهای کشور نیز این مشکلات وجود دارد و به زور میتوان دخل و خرج را با هم جور کرد. این در حالی است که نتیجه نهایی مهاجرت از روستا به شهر نابودی کامل شکوفایی ملی و از دست دادن آزادی است، چراکه انحطاط روستا به مثابه انحطاط تمدن است، تمدنی که ضامن قانون شهروند و حفظ حرمت آزادی انسان است. در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، مهاجرت از روستا به شهر در زمره مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار میآید. این مهاجران هم در مبدا و هم در مقصد مسائل و مشکلاتی از جمله بروز نابسامانیهای متعدد ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود جوامع شهری، بیکاری و کمکاری، کمبود فضای زیستی و آموزشی، آلودگی هوا و محیطزیست، سالخوردگی و زنانه شدن نیروی کار کشاورزی، تخلیه روستاها و غیره را به وجود میآورند. طبق نظریه گزینشی بودن مهاجرت، در اولین فرصت، بعضی از افراد مهاجرت را برمیگزینند و بعضی ماندن را، این امر بر حسب تصادف نیست.
مهاجرت به دلیل ازدواج
فاطمه اهل یکی از روستاهای قزوین است. او به دلیل ازدواج به شهر تهران آمده است. هم اکنون دو سال از ازدواجش میگذرد و درباره شرایطش به «آرمان امروز» میگوید: خانوادهام در قزوین هستند. اوایل ازدواج دوری از آنها برایم مشکل بود، اما دیگر باید با شرایط ساخت. در اوایل ازدواج به کلاس زبان، ورزش و دانشگاه رفتم. این زن جوان ازدواج را تنها دلیل مهاجرتش میداند و میافزاید: در این شرایط فقط با خانواده همسرم در ارتباط هستم. او میگوید: فقط در مواقع بیماری و بروز مشکلات میتوان متوجه شرایط فردی که در شهر غریب یا دیگر کشورها زندگی میکند، شد. با این حال از چنین شرایطی به هیچ عنوان ناراحت نیستم، چون امکان اشتغال و بسیاری از امکانات دیگر نیز برایم فراهم شده است. با وجود اینکه پدر و مادر همسرم مسن هستند به نسبت مجبور به رعایت شرایط آنها نیز هستم، اما آنها لطفم را وظیفه میپندارند و چنین شرایطی برایم ناراحت کننده است. هر فردی در زندگی به دنبال پیشرفت است و در شرایط بنده نیز اتفاقاتی همچون ادامه تحصیل و دیگر پیشرفتها برایم بهوجود آمده است. در ضمن هم اکنون به دلیل تحصیل و اشتغال کم نیستند زنان و دخترانی که مهاجرت به کلانشهرها را به زندگی در کنار خانوداه و شهرشان ترجیح میدهند. در ضمن این اقدام در افزایش شانس یافتن موردهای مناسب تر برای ازدواج نیز موثر است. با وجود اینکه به دلیل برنامه ریزیهای نادرست و مقطعی در دولتهای گذشته روز به روز از جمعیت روستاییان کاسته شده است، اما در چنین شرایطی افراد نیز چاره ای به جز مهاجرت و پذیرش مشکلات موجود ندارند. برای مثال بسیاری از رفتارها در شهرهای کوچک تابو است، اما در کلانشهرها به دلیل وسعت گسترده چنین امری اصلا دغدغه نیست.