افشای راز شوهرکشی پس از 18 سال
اوایل پاییز 74 در اتاقم در پلیس آگاهی نشسته و در حال بررسی پرونده قتلی بودم، زنی در حالی که پروندهای سفید به دست داشت وارد اتاقم شد .
او گفت: شوهرم خانه را به مقصدی نامعلوم ترک کرده و به خانه بازنگشته است. همه جا را جستوجو کردیم، اما ردی از او پیدا نکردیم. میترسم بلایی سر او آمده باشد . به خانه اقوام و دوستانش هم سر زدهام، اما هیچکس از او خبری ندارد.
برگهای به زن جوان دادم تا اظهارات شفاهی اش را برایم بنویسد . بعد آخرین عکس شوهرش را هم در پرونده ثبت کرده و از او خواستم به خانهاش برود تا پس از رسیدن به نتیجه با او تماس بگیرم.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی، همراه همکارانم جستوجو برای یافتن مرد گمشده را آغاز کردیم. از همسایهها، خانوادهاش، دوستانش و هر کسی که با او در ارتباط بود، تحقیق کردیم، اما هیچ سرنخی به دست نیاوردیم. کسی با او اختلاف نداشت و معلوم نبود غیبت مرموز او به چه دلیلی بوده است. اطلاعات و عکس مرد گمشده را در اختیار بانک افراد گمشده در پلیس آگاهی سراسر کشور قراردادیم، از پزشکی قانونی و بهزیستی پرسوجو کردیم، اما هیچ ردی از او به دست نیاوردیم. روی پرونده مرد گمشده تحقیق میکردیم تا شاید گره این پرونده باز شود، اما هیچ سرنخی که معمای ناپدید شدن این مرد را حل کند ، به دست نیامد.
رازگشایی از پرونده
پرونده مرد گمشده را همسرش و دیگر اعضای خانواده او پیگیری نمیکردند. بعد از 18 سال از ناپدید شدن آن مرد، در یکی از روزهای نخست فروردین 92 مردی نزد پلیس آمد و گفت: احتمال میدهم مردی که گمشده و از 18 سال پیش پلیس در جستوجوی اوست به قتل رسیده باشد. چون یکسال بعد از گمشدن مرد جوان، همسرش با برادر معتاد او ازدواج کرد و بعد هم بنابر دلایلی نامعلوم جدا شدند و اکنون این زن با مردی دیگر ازدواج کرده و صاحب فرزندی است. این زن از شوهرش دلخوشی نداشت.
مرد گمشده ماجرای درگیری با همسرش را برایم بازگو کرده بود. همانموقع میخواستم به اداره پلیس بیایم و ماجرا را بگویم که ترسیدم این زن بلایی بر سرم بیاورد. بهناچار سکوت کردم تا اینکه عذاب وجدان این سالها نگذاشت زندگیام روی خوش ببیند. بنابراین تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس بگویم، شاید سرنوشت دوست گمشدهام فاش شود.
دستگیری همسر سابق
ثبت همین گفتهها کافی بود که پلیس به همسر مرد گمشده ظنین شود. در این مرحله با هماهنگی قضایی او برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی استان زنجان فراخوانده شد. این زن در بازجویی به پلیس گفت: نمیدانم شوهر سابقم چه سرنوشتی بعد از گمشدن داشته است، چون او بازنگشت با برادرش ازدواج کردم تا سرپناهی داشته باشم، اما چون این مرد معتاد بود، دیگر نتوانستم با او زندگی کنم و از هم جدا شدیم. بعد از چند سال با مرد دیگری ازدواج کردم و دیگر از او خبری ندارم. در حالی که این زن همچنان خود را در سرنوشت شوهر گمشدهاش بیگناه میدانست مورد بازجوییهای متوالی قرار گرفت و سرانجام سکوت چند روزه خود را شکست.
اعتراف به قتل شوهر سابق
همسر مقتول گفت: من با همدستی برادر شوهرم که با او پیش از این ازدواج کرده بودم، شوهرم را به قتل رساندیم و با شکایت دروغین وانمود کردیم که او گمشده و از سرنوشت او خبری نداریم. من و شوهرم با هم اختلاف داشتیم و او حاضر به جدایی نبود. از طرفی من و برادرشوهرم به هم علاقهمند بودیم و بدون هم نمیتوانستیم زندگی کنیم. بنابراین چون شوهرم سد راه ازدواجمان بود نقشه قتل او را طراحی کردیم.
وی افزود: طبق نقشهمان برادر شوهرم به خانه آمد و با همدستی یکدیگر شوهرم را خفه کردیم. بعد جسد او ر ا داخل گونی گذاشته و با کندن قبری در زیرزمین خانه جسد شوهرم را در آنجا دفن کردیم. این راز میان ما دو نفر از همان شب باقی ماند.
چند روز بعد از گمشدن او به خانوادهاش گفتم که شوهرم خانه را ترک کرده و کسی از او خبری ندارد. بعد هم با شکایت دروغین سعی کردم وانمود کنم که او گمشده است. یک سال بعد از این ماجرا نقشه بعدی مان را-که ازدواج با برادر شوهرم بود – اجرایی کردیم، اما خون مقتول دامن ما را گرفت و بعد از چند سال از هم جدا شدیم. مدام میترسیدم او به قصد کینه و انتقام از من راز قتل ر ا فاش کند و هر دو گرفتار شویم که او را تهدید کردم باید این راز پنهان بماند. او به من قول داد راز قتل را فاش نمیکند و از آن موقع من هم سکوت کردم تا اینکه دستگیر شدم و دیگر نمیتوانستم با سرنخهایی که پلیس از این جنایت به دست آورده به سکوت ادامه دهم. به ناچار بعد از 18 سال راز قتل شوهر سابقم را فاش کردم.
راز قتل در سینه برادر کُش
با اعترافهای این زن ماموران برای دستگیری برادر شوهرش به کرج اعزام شدند و با هماهنگی قضایی او دستگیر شد.
متهم با انتقال به پلیس آگاهی زنجان زمانی که متوجه شد همسر سابقش راز جنایت را فاش کرده به پلیس گفت: من برای اینکه عاشق عروسمان بودم و میخواستم به او برسم دست به جنایت زدم و با همدستی او برادرم را که هیچ گناهی نداشت کشتم. جسد او را نیز داخل گونی گذاشته و در زیرزمین خانهاش در حالی که قبری در آنجا کنده بودیم، دفن کردیم.
با اعترافهای این مرد، ماموران به محل کشف جسد رفتند و معلوم شد این خانه فروخته شده است. با هماهنگی قضایی با مرد صاحبخانه زیرزمین حفر شد و بقایای استخوانهای مقتول که داخل گونی پوسیدهای باقی مانده بود کشف و از طریق آزمایش دی.ان.ای معلوم شد که این استخوانها متعلق به همان مقتول است.
عاملان این جنایت تصور نمیکردند پس از 18 سال پرونده همچنان پیگیری و راز قتل آنها فاش شود. پروندههای جنایی تا زمان رسیدن به نتیجه در پلیس آگاهی پیگیری میشود و هیچ پرونده قتلی توسط کارآگاهان مختومه نخواهد شد.
این دو متهم پس از اعتراف به جنایت برای محاکمه به دادگاه معرفی شدند.