امام خمینی(س):کشورگیری آسان است، لکن کشورداری مشکل است
اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان، روشنفکران متعهد سستی بکنند و از قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمنهای انقلاب بیشتر از آن روز و دشمنهای مشروطه بودند.
عصر خبر: رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران در چهارم آبان 1360،در جماران با موضوع حفظ نظام جمهوری اسلامی در جمع وعاظ و خطبای تهران و قم سخنرانی کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آستان،متن این سخنرانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت حفظ نظام جمهوری اسلامی
در این مجلس که آقایان خطبای محترم از قم و تهران تشریف دارند و بعضی قشرهای دیگر هم تشریف دارند، لازم است که من بعض مسائلی که امروز برای ما مهم است و فرداها هم مهم است، عرض کنم. مسئله انقلابات در دنیا و انقلابهایی که در ایران شده است، اصل انقلاب – حالا در خود ایران را عرض میکنم – اصل انقلاب بسیاری از وقتها به نتیجه ابتدایی رسیده است، لکن در ادامهاش اشکال پیدا شده است. میگویند:
“کشورگیری آسان است، لکن کشورداری مشکل است.» انقلاب شد و همه قشرهای ملت هم حاضر صحنه بودند و روحانیون و خطبای محترم سرتاسر کشور هم حاضر بودند و با کمک همه قشرها از زن و مرد و روحانی و غیر روحانی و خطبای محترم به پیروزی رسید؛ یعنی، پیروزیهای چشمگیر، لکن پیروزیهای اولی؛ بیرون راندن چپاولگران و سقوط شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی، لکن حفظ این نتیجه، که عبارت از جمهوری اسلامی است، مهم است و امروز برای ما این مطرح است. امروز دیگر ما نباید نگاه کنیم به این که ما پیروز شدیم و جمهوری اسلامی را برقرار کردیم و دیگر در فکر نباشیم و هر کدام به کارهای خودمان مشغول بشویم. اگر اسلام عزیز فقط با پیروزی بر کفار و جانشین شدن جمهوری اسلامی به جای آنها تمام مقاصدش حاصلمیشد، خوب ما هم دیگر راحت بودیم و هر کدام میرفتیم سراغ زندگیهای شخصی خودمان، لکن باید همه ما بدانیم که مسئله این نیست.
مسئله این است که با این پیروزی چشمگیری که ملت اسلام، ملت ایران پیدا کرد، با این، تمام قدرتهای بزرگ عالَم را متوجه به خودش کرد؛ یعنی، چشمها همه دوخته شده است و ایادی قدرتهای بزرگ به کار افتاده شده است و توطئهها یکی بعد از دیگری در کار است برای اینکه نگذارند این جمهوری اسلامی به آنطوری که اسلام میخواهد و خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است، اراده تشریعی؛ تحقق پیدا کند. و امروز میبینید که در همه جا حکومتهایی که امریکایی هستند یا [طرفدار] شوروی هستند، در فکر این هستند که در مراکز خودشان اسلام اصلش تحقق پیدا نکند. یعنی، این جنبش اسلامی که از ایران شروع شد و موجش رسید – بدون اینکه ما یک تبلیغات صحیحی داشته باشیم، موج، خود این حق، حقانیت رسید – به کشورهای اسلامی و غیر اسلامی و تودههای مردم را و مردم مسلم را در همه جا به یک جنبشی وادار کرد؛ برای خاطر همین جنبشی که در همه جا پیدا شده است، در ممالک اسلامی، بلکه در سایر ممالک دنیا پیدا شده است – این موجب شده است که شما دشمنهایتان زیادتر بشود و هدف، شما باشید. شاید اینها اعتقاد دارند که اگر این مرکز جنبش و مبدأ جنبش، که ایران است، این را سرکوب کنند، سایر جاهای دیگر محتاج به قدرت و اعمال قدرت نباشد، خود به خود آنها هم کنار مینشینند.
نقش روحانیت در حفظ و استمرار نهضت
امروز آن چیزی که وظیفه همه ملت ما هست و این وظیفه بر دوش روحانیین بیشتر است و بر دوش خطبای اسلام – گویندگان – هم بیشتر است، این است که کوشش کنند که باقی بماند این جنبش و جلو برود. تودههای مردم آنطور که ملاحظه میکنید، حاضرند برای پذیرایی حرفهایی که گفته میشود از روحانیون یا از خطبا. و لهذا، حجت بر روحانیون و بر خطبا و بر گویندگان، بر ائمه جماعت و همه قشرهای روحانی از طرف خدا، تمام است. شما در زمان محمدرضا و رضا عذر داشتید که ما چه بکنیم؟ ما که با دست خالی نمیتوانیم به جنگ مسلحانه اینها برویم. مردم هم که به ما گوش نمیدهند که ما حرف بزنیم. حرفها را هم نمیگذارند گفته بشود. اینها عذرهایی بود که در آن وقت بود، لکن امروز این عذر هست؟ پیش خدا پذیرفته است؟ امروز گویندگان، نویسندگان، علما، در هر جا که هستند، پذیرفته است از آنها که این انقلاب اسلامی به اینجا که رسیده، دیگر ما بیطرف باشیم، کنار برویم؟
در جنبش مشروطیت، همین علما در رأس بودند و اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما (۱) و در ایران به دست علما (۲) شروع شد و پیش رفت؛ اینقدری که آنها میخواستند که مشروطه تحقق پیدا کند و قانون اساسی در کار باشد شد. لکن بعد از آنکه شد، دنبالهاش گرفته نشد، مردم بیطرف ماندند، روحانیون هم رفتند؛ هرکس سراغ کار خودش. از آن طرف، عمال قدرتهای خارجی و خصوصاً در آن وقت انگلستان، در کار بودند که اینها را از صحنه خارج کنند؛ یا به ترور یا به تبلیغات. گویندگان و نویسندگان آنها کوشش کردند به اینکه روحانیون را از دخالت در سیاست خارج کنند و سیاست را بدهند به دست آنهایی که میتوانند، به قول آنها، یعنی فرنگ رفتهها و غربزدهها و شرقزدهها، و کردند آنچه را کردند. یعنی، اسم مشروطه بود و واقعیت استبداد؛ آن استبداد تاریک ظلمانی،شاید بدتر از زمان [سابق] و حتماً بدتر از زمانهای سابق.
اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان، روشنفکران متعهد سستی بکنند و از قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که به سر انقلاب مشروطه آمد. امروز دشمنهای انقلاب بیشتر از آن روز و دشمنهای مشروطه بودند.
امروز دو قدرت بسیار بزرگ در مقابل ایستاده است که آن وقت از اینها اینقدرها خبری نبود. امروز در مقابل این نهضت، در مقابل این انقلاب، تمام قدرتهای بزرگ عالَم که شامل همه قدرتهای وابسته است – و ما قدرت وابستهای که وابستگی نداشته باشد، الآن (۱- همانند آقایان: آخوند خراسانی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و ملّا عبدالله مازندرانی.
۲)- همانند آقایان: فضل الله نوری، سیدمحمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی.)
در دنیا نداریم یا بسیار کم است – اینها همه در مقابل این جنبش و این انقلاب – انقلاب الهی – ایستادهاند تا اینکه از حرکت این و از موج این جلوگیری کنند و خودش [را] هم در همین جا خفه کنند. ترورها روی همین زمینه است.
منبع:صحیفه امام جلد پانزده ص326