مرتضی فغانی: هیچکس هاشمی نمی شود
سالهای سال مبارزه با ااستبداد در دوران ستمشاهی و تحمل زندان و شکنجه و دوری از زن و فرزند، از او مردی ساخته بود که درروزهای سخت انقلاب و پس از آن، به هنگام بروز بحرانها همه ی نگاهها به او معطوف میشد تاچارهای برای عبور از بحران بیابد.
عصر خبر به نقل از جام ری:صبح دوم خردادماه سال هفتاد و شش بود که رهبرمعظم انقلاب پس از انداختن رأی خود در صندوق هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در مقابل دوربین رسانه ملی فرمودند: «هیچکس برای من آقای هاشمی رفسنجانی نمیشود ». جمله ای که شاید در آن لحظه خیلی ها آن را به حساب نوعی ابرازاحساسات تلقی کردند، اما امروز که قریب به بیست سال از آن روز میگذرد، میتوان به جرأت گفت که این فرموده رهبری نه یک ابراز احساسات ساده، که واقعیتی اجتناب ناپذیر است.آیت الله هاشمی رفسنجانی در حالی پس از هشتاد و دو سال زندگی پرحادثه و پر بار، چشم از جهان بستند که اکثریت مردم کشور هنوز هم فقدان ایشان را باور نکرده اند.بهت و حیرت عمومی که از غروب روز یکشنبه درمیان مردم حکم فرماست، نشانگر همین مسئله است.در تاریخ معاصر ایران کمتر کسی را میتوان سراغ گرفت که به اندازهی آیتالله هاشمی نسبت به سرنوشت کشور حساس بوده و تا آخرین نفس در راه اعتلای آن کوشیده باشد. سالهای سال مبارزه با ااستبداد در دوران ستمشاهی و تحمل زندان و شکنجه و دوری از زن و فرزند، از او مردی ساخته بود که درروزهای سخت انقلاب و پس از آن، به هنگام بروز بحرانها همه ی نگاهها به او معطوف میشد تاچارهای برای عبور از بحران بیابد.در روزهای سخت دفاع مقدس، او بود که با خطبه های آتشین خود درنماز جمعه ی تهران، مردم را به ادامه ی جهاد امیدوارمیساخت و همزمان در مقر فرماندهی جنگ، او بودکه به دنبال تدبیری برای پایان دادن به سختیها وگرفتاریهای ناشی از جنگ میگشت.پس از پایان دفاع مقدس، در ساعات حساس خردادشصت و هشت و عروج ملکوتی امام راحل، باز هماو بود که ظرف چندساعت توانست کشور را بدون لحظه ای درنگ، از یکی از صعب ترین گردنه های تاریخ عبور دهد و بدون هیچ حاشیه ای جلسه ی انتخاب جانشین بنیانگذار امام راحل را مدیریت کند تا در سریعترین زمان ممکن، مجلس خبرگان بهترین جانشین را برای رهبر فقید انقلاب انتخاب نماید. اما شاید مهمترین فصل زندگی سیاسی او، قرارگرفتند در جایگاه ریاست جمهوری بود. در شرایطی که کشور با خرابیهای ناشی از هشت سال جنگ تحمیلی مواجه بود، باز هم این هاشمی بود که شهامت پذیرش مسئولیت بازسازی کشور را داشت و توانست با مدیریتی کم نظیر در سریعترین زمان ممکن و به رغم تمام محدودیتهایی که دشمنان انقلاب برای کشور ایجاد کرده بودند، غبار ویرانی را از کشور بزداید و به درستی «سردار سازندگی » ایران لقب بگیرد.علاقه و تأثیرپذیری او از شخصیت والای میرزاتقی خان امیرکبیر بر کسی پوشیده نبود.اما عجب از دست تقدیر که آخرین برگ زندگی آیت الله را در شب شهادت امیرکبیر ورق زد تا ایران در این شب تلخ به عزای «امیر ثانی » خود بنشیند.