آخرین نگرانی های سید احمد خمینی چه بود؟
او می گفت: این روزها احساس می کنم وظیفه سنگینی بر عهده تریبون داران و آنهایی که فرصتی برای صحبت با مردم را دارند، است.
عصر خبر به نقل از جماران: با اینکه عادت داشتم تا ماهی چند مرتبه برای تجدید دیدار سری به حاج احمد آقا[1] بزنم اما این اواخر، گرفتاری های روزمره فرصت را از من گرفته بود و تقریباً دو ـ سه ماهی بود که او را ندیده بودم البته خود حاج احمد آقا هم اواخر عمرشان هر چند وقتی را دور از شهر به خلوت می گذراندند تا اینکه سعادت یاری کرد و برای مراسم احیای شب قدر به حرم امام (س) رفتم و توفیقی برای دیدار نصیبم شد.[2]مراسم که به پایان رسید چند دقیقه ای با هم به صحبت نشستیم. حرف های بسیاری بینمان رد و بدل شد و حاج احمد آقا صحبت را به اینجا کشاند و نگرانی خود را از آن بیان کرد.
او می گفت: این روزها احساس می کنم وظیفه سنگینی بر عهده تریبون داران و آنهایی که فرصتی برای صحبت با مردم را دارند، است.
نگران حجم توطئه ها بود و آن را اینطور ابراز می کرد و می گفت: لبه تیز این حمله ها بیشتر متوجه آقای هاشمی است. باید این توطئه ها برملا شود و تلاش های آقای هاشمی برای مردم بازگو شود.
کم کم سحر روز قدر از راه می رسید که حاج احمد آقا از جا بلند شد تا برای روزه ای دیگر آماده شود و من غافل از اینکه شاید این دیدار، دیدار آخر باشد با او خداحافظی کردم و به منزل بازگشتم.
دو ـ سه هفته بعد، دیگر جسمی بی جان بود بر تخت بیمارستان و من… .[3] حاج سید احمد خمینی در سحرگاه 21 اسفند ماه سال 73 بر اثر ایست قلبی و به دنبال آن سکته مغزی در بیمارستان بستری شد و با وجود تلاش بی وقفه تیم پزشکی در شامگاه بیست و پنجم اسفند ماه به دیدار حق شتافت.حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی در اواخر عمر خود هر چند وقت یک بار دو سه ماهی را از دیگران کناره می گرفت و در گوشه ای خلوت می کرد تا به دور از هیاهو و جنجال های سیاسی اجتماعی به درون خود بپردازد. یکی از این محله ها کوشک قم بود که ذکر می گفت و عبادت می کرد و تعلقات مادی را از خود دور.برگرفته از خاطره ای نقل شده از حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی در کتاب یادگار سپیده به کوشش غلامعلی رجایی.