بحران کارتن خوابی
محمدجعفریان، مددکار اجتماعی
طی یک دهه اخیر مسئله افراد کارتن خواب سوء مصرف کننده مواد از جمله اساسی ترین بحران های متولد شده در کلان شهر تهران بوده است.
در واکاوی و ریشه یابی این پدیده قطعاً عوامل مختلفی نقش داشته اند ولی آنچه که همگان بر آن توافق دارند وجود مسئله کارتن خوابی و ضرورت تدبیر برای کنترل و مدیریت این مسئله رو به بحران است چراکه سهل انگاری و غفلت از این مسئله موجبات افزایش نارضایتی های مردمی، ایجاد مسائل و مشکلات بیشتر از جمله تن فروشی، انتقال بیماری های عفونی اچ آی وی/ ایدز ، ناامنی در سطح شهر و اتلاف سرمایه های عمومی را فراهم خواهد کرد.
نگاهی به تجارب گذشته در خصوص نحوه مواجهه مدیریت شهری تهران با آسیب های اجتماعی و به خصوص پدیده کارتن خوابی معتادان نشان دهنده نوعی سردرگمی و بی بندوباری در برنامه ریزی و تصمیم گیری می باشد. ناکارآمدی ایجاد گرمخانه ها در سطح 22 منطقه، راه اندازی ناوگان فوریت های خدمات شهری (137) و نهایتاً ایجاد مراکز بهاران در سطح مناطق همگی مهر تأییدی بر عدم وجود یک نظام هوشمند، هماهنگ و منسجم در خصوص رسیدگی به مسئله بزرگترین چالش اجتماعی پایتخت کشور بوده است که خروجی این اقدامات وضعیت رو به بحران اکنون را برای شهروندان به بار آورده است.
براساس شواهد متقن علمی و تجربی به هر اندازه که نهادهای دولتی و عمومی به سمت نهادسازی و فربه کردن بدنه ساختاری خود باشند از موفقیت در عرصه اجتماعی دورتر خواهند شد. بعلاوه هرچقدر در تعیین شاخص های اجتماعی سعی بر زودبازدهی و نمایشی کردن برنامه ها شود دستاورد کمتری حاصل خواهد آمد. فعالان اجتماعی و سازمان های مردم نهاد این عرصه به خوبی از “پدیده عکس” در بدنه شهرداری تهران آگاه هستند. این روحیه گزارش کار مبتنی بر عکس که از رأس تا پایین ترین بخش های نهاد شهرداری را در برگرفته است ماحصل همان نگاه غالب غیرکارشناسانه و زودبازده در بطن مدیریت شهری تهران بوده است. بعلاوه این نگاه غیرکارشناسی موجب شده #شورای مدیریت شهری# چندان اعتقادی به تخصیص منابع برای تقویت عرصه اجتماعی پایتخت نداشته و در واقع ساخت و ساز پل ها و اتوبان های شهری را حائز اهمیت بیشتری دانسته و بنابراین ابعاد اجتماعی زندگی شهروندان تهرانی قربانی نگاه تک بعدی تصمیم گیران شود.
بنابراین وقت آن رسیده است که به طور واقع بینانه برای مدیریت آسیب های اجتماعی اقدام کنیم و از اقدامات عجولانه، غیرکارشناسی و بدون اثربخشی پرهیز شود. در نتیجه لزوم تحول اساسی در زاویه نگاه و رویکرد مدیریت شهری در زمینه آسیب های اجتماعی و بالاخص کارتن خوابی معتادان وجود دارد و بایستی به جای صرف بودجه های چندین میلیاردی برای تجهیز و احداث اماکنی برای جداسازی و دور نگه داشتن شهروندان آسیب دیده ازجلو چشمان مردم، در پی ایجاد برنامه های نوآورانه و پایدار با مشارکت حداکثری سازمان های مردم نهاد برای ادغام آسیب دیدگان اجتماعی به جامعه باشیم.
تردیدی نیست که اگر برآیند اقدامات شهری همراه با احترام به شأن ومقام انسانی شهروندان آسیب دیده و باعث افزایش کیفیت زندگی معتادان شود آرام آرام از کارتن خوابی معتادان کاسته خواهد شد و آن ها را به جای حضور در کلونی های کارتن خواب، در مراکز کاهش آسیب (DIC, Shelter) و درگیر برنامه های اجتماعی سازمان های مردم نهاد خواهیم دید.
فراموش نکنیم مسائل اجتماعی زنجیروار به هم پیوسته هستند و افزایش کیفیت زندگی معتادان اگرچه نقطه کمال نیست اما موجب کاهش قابل توجه در خرده جرم و جنایت ها، ناامنی برای شهروندان، کارتن خوابی در سطح معابر و پارک ها، تن فروشی و انتقال بیماری های عفونی خواهد شد و این امر دستاورد مطلوبی را برای دوره چهارساله آینده مدیریت شهری و شهروندان فراهم خواهد کرد.