20 میلیون تن زباله در سال نتیجه فرهنگ غلط و نبود مدیریت است
سالانه ۲۰میلیون تن زباله تولید میکنیم وآن را به بدترین شکل ممکن به دامان طبیعت باز میگردانیم. شیرابههای زباله درختان را خشک و دریاچه ها را نابود میکند و اثری جز تخریب برای آیندگان ندارد.
با افزایش جمعیت شهر ها زباله و پسماندها به یکی از مهمترین مشکلات بدل شد. در ابتدا مسئولین شهری سعی می کردند با در نظر گرفتن مناطقی برای دفن زباله ها این مواد متعفن را به سرعت از دسترس دور کنند. اما کم کم دریافتند که این راه روشی نادرست در از بین بردن زباله هاست.
با افزایش کیسه های نایلونی و مواد زائد پلاستیکی عملا دفن زباله یک مسیر غلط برای کاهش آلودگی ها بود. کشورهای پیشرفته راههای بسیاری برای از میان برداشتن این سد بزرگ در مسیر توسعه پیدا کردند و حتی به جایی رسیدند که تهدید زیست محیطی آن را به فرصت بدل کرده و زباله را طلای کثیف بنامند.
اما کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته همچنان بر روش های قدیمی خود تاکید داشتند و دارند به طوری که آسیب های فراوانی به محیط زیست و منابع آبی و خاکی این کشورها وارد شده است. ایران جز کشورهایی است که موفقیت چندانی در کنترل و کاهش پسماندها به دست نیاورده وعملا حرفی برای گفتن ندارد. از همین رو طبیعت شهرهای آن نیز به شدت تحت تاثیر این سو مدیریت دچار خسارت شده است.
باید قبول کنیم که دفن زباله به تاریخ پیوسته و امروز سیستم های سوزاندن زباله و یا تفکیک های مبدا و مقصد بسیاری از مشکلات را حل کرده. در میان مناطق مختلف ایران شمال کشور لطمات جبران ناپذیری را دریافت کرده و به طوری که تالاب ها و جنگل های بسیاری به خاطر شیرابه های سمی زباله ها از میان رفته است.
متاسفانه زباله و مدیریت پسماند در کشورمان یکی از آخرین اولویت ها را به خود اختصاص داده است و همین مسئله سبب می شود آسیب های میان مدت و بلند مدتی گریبان کشور را بگیرد.
کم نیستند مناطق بکر و دست نخورده ای که به دلیل انباشت زباله به آلوده ترین نقاط بدل شده اند. مکان هایی که می توانست گردشگران بسیاری را به ایران بیاورد، فضاهایی بی نظیر برای لذت بردن از طبیعت اما متاسفانه سموم ناشی از شیرابه زباله ها درختان را خشک، آب منطقه را آلوده و خاکش را غیر قابل کاشت کرده است.
امروز در کشوری مانند آلمان زباله که هیچ، خاک خیابانهایشان را جمع آوری می کنند و از آن استفاده می کنند. هر سال مقادیر بسیاری از خاک کف خیابان ها که حاوی فلزات سنگین جدا شده از قطعات موتور خودروها جمع آوری می شود و برای جدا کردن فلزات گران بها در کوره های مخصوص فرستاده می شود.
اصول سیستم مدیریت پسماند از مبدا آغاز می شود یعنی جایی که زباله در حال تولید شدن است. به عنوان مثال در خانه ها، دفاتر، بیمارستان ها اماکن عمومی اگر تفکیک زباله صورت گیرد، کار برای مراحل بعدی بسیار آسانتر می شود.
سیستم جمع آوری زباله ها که به دو دسته خشک و تر تقسیم می شوند با هم فرق می کند. اما در ایران هیچ یک از این اصول رعایت نمی شود و همین امر تمامی سیکل جداکننده زباله را با مشکلات جدی رو به رو می سازد.
در آمریکا زباله های خشک هفته ای یک بار و زباله های تر روزی یک نوبت تخلیه می شود مواد قابل بازیافت مانند فلز، شیشه، و پلاستیک به طور کل از تمامی مراحل جدا شده و سیر بازیافتی خود را در پیش می گیرد. اما در ایران تنها چند مرکز به اندازه انگشتان دست آن هم در حجم بسیار پایین قدرت تفکیک زباله به روش مدرن را دارد.
بسیاری از شهرهای بزرگ ایران فاقد شبکه کارآمد دفن و تفکیک زباله است و حتی فرهنگسازی تفکیک از مبدا نیز آن طور که باید و شاید نهادینه نشده است. زباله ها هر چند دفن می شود و از جلوی چشم ناپدید می گردند اما باید قبول کنیم ضرر آن پس از چند سال دوباره به خودمان باز می گردد و در این جاست که دیگر حسرت فایده ای ندارد و تمامی دارایی های ما را ازدستمان خواهد گرفت.
ایرانی ها سالانه ۲۰ میلیون تن زباله تولید می کنند که نوعی رکورد در جهان به حساب می آید. این در حالی است که این سقف تولید زباله به ابتدایی ترین نوع ممکن بازیافت یا دفن می شود و تنها ۵ درصد از حجم کل برای بازتولید به مدار برگشت داده می شود.
در زمانی که آلمان ۲۰ درصد برق خود را از سوزاندن زباله ها به دست می آورد ایران تنها ۵ درصد زباله هایش را تفکیک می کند. این میراث آیندگان است که چنین وضعی را برایش رقم زده ایم ، طبیعتی منحصر به فرد که به دست ما در شرف نابودی است اگر فکری به حالش نکنیم قطعا به بدترین شکل ممکن آن را از دست خواهیم داد.