گوسفند یا روباه بودن؟ مساله این است!
تصفیه فرماندهان حماس این نگرانی را ایجاد می کند که این اقدام یک طرح سازمان یافته غربی-عربی برای تخلیه حماس از مخالفین شعار "نه سازش ، نه مقاومت" است تا حماس به پای میز مذاکره بیاید. این ، قضیه ، یادآور ترور رهبران نظامی فتح ، قبل از مذاکرات صلح اسلو است.
عصرایران ؛ علی قادری – با آغاز انقلاب های عربی و صعود ستاره جریان اسلام گرا، بسیاری تصور می کردند که در بهار عربی، شکوفه های فلسطینی جوانه خواهد زد و بوی آن فضای انقلاب ها را پر خواهد کرد.
تا پیش از سقوط رژیم های سابق، مخالفین اسلامگرا، این رژیم ها را متهم به وفاداری به اسراییل و خیانت به آرمان فلسطین می کردند.
در آن زمان، اگر اسراییل جنایتی را در حق فلسطینی ها مرتکب می شد، آنها به خیابانها می ریختند، شعار “خیبر خیبر یا صهیون” سر می دادند و فریاد می زدند که ای حاکمان از خشم خداوند بهراسید چرا که وعده او نزدیک است!
اما امروز که به زعم آنان وعده خداوند محقق شده است از بوی بهار عربی در فلسطین خبری نیست چرا که اصلا قرار نبود که شکوفه ای در سرزمین مقدس جوانه بزند.
شعارهای مردم خشمگین در قاهره را فراموش کنید:”الشعب یرید تدمیر تل ابیب” (مردم نابودی تل آویو را می خواهند) در بهار عربی، کسی این شعارها را جدی نخواهد گرفت چرا که آنهایی که تا دیروز این شعارها را سر می دادند امروز نقش پرده دار صحنه را بازی می کنند.
بحرانی که امروز در غزه جریان دارد، ایستگاه آزمون بهار عربی است جایی که نه تنها شعارهای قدیم محک خواهند خورد بلکه جایگاه منطقه ای نظام های پسا انقلاب را تعیین خواهد کرد.
بنابراین پرسش اساسی امروز بیش از آنکه حول غزه باشد درباره مصر است: مصر اخوان المسلمین!
درست است که با آغاز عملیات ارتش اسراییل علیه نوار غزه، محمد مرسی سفیر مصر از اسراییل را به قاهره فراخواند و یا با تشدید بحران انسانی در غزه اقدام به گشودن گذرگاه “رفح” نمود اما فراموش نکنیم که در سایه سقوط مبارک، این اقدام رئیس جمهور مصر نه تنها غیر منتظره نبود بلکه کاملا قابل پیش بینی و البته بسیار عادی بود.
البته مرسی می دانست که به عنوان رئیس جمهور مصر باید حد وحدود خویش را رعایت کند و نباید از خطوط قرمزی که برایش ترسیم کرده اند، عبور کند.
حماس، فرزند معنوی اخوان المسلمین مصر است و با به قدرت رسیدن اخوانی ها در مصر، توان مانور حماس در قاهره در مقایسه با دوره مبارک افزایش یافت اما این رابطه پدر-فرزندی برای حماس به دستاوردی استراتژیک ترجمه نشده است.
به غیر از گذرگاه رفح که تا پیش از تهاجم اسراییل در حال نیمه تعطیل به سر می برد، سیاست های کلان امنیتی مصر اخوان المسلمین در قبال مقاومت فلسطینی تفاوت بارزی با مصر مبارک نکرده است و سازمان امنیت مصر همانند قبل از انقلاب، چوب خویش را در تونل های رفح فرو می برد.
در دعوای خونین مقاومت فلسطینی و اسراییل نیز، مصر همانند گذشته نقش میانجی میان قربانی و جلاد را بازی می کند و این یعنی در رفتار مصر اخوان المسلمین در قبال پرونده غزه هیچ تغییر جوهری نسبت به مصر مبارک رخ نداده است.
ابهام ها درباره نقش مصر اخوان المسلمین نسبت به حماس به ثبات در سیاست های گذشته ختم نمی شود بلکه نشانه هایی از تلاش مصر برای «تفکیک حماس از منظومه مقاومت» به چشم می خورد.
در این میان نباید نقش برجسته قطر را نادیده گرفت. امیر قطر در بازدید اخیر خویش از نوار غزه درباره ضرورت آشتی فلسطینی (فتح-حماس) خطاب به رهبران حماس اظهار می دارد که شما جریان مقاومت هستید که از مقاومت دست برداشته اید و آنان(تشکیلات خودگردان فلسطینی) جریان صلح هستند که مذاکره نمی کنند پس چرا با یکدیگر مصالحه نمی کنید؟
صرفنظر از ضرورت آشتی فلسطینی به سادگی می توان هدف شیخ قطر را از بالا بردن شعار “نه مقاومت و نه مذاکره” متوجه شد و آن چیزی جز فشار به حماس برای پذیرش واقعیتی با عنوان اشغالگری اسراییل است.
این همان اظهاراتی است که وزیر امور خارجه قطر در حاشیه اجلاس وزرای خارجه اتحادیه عرب درباره بحران غزه بر زبان می آورد: «اسراییل گرگ نیست ما گوسفند هستیم.»
حق با شیخ حَمَد است ، منظومه بهار عربی حتی اگر برای سوریه، گرگ باشد اما برای اسراییل، گوسفند است. گوسفندی که البته برای مقاومت فلسطینی نقش روباه را بازی می کند.
این روباه اکنون در مقابل خانه حماس آشیانه کرده است. ترور احمد الجعبری یک نشانه بزرگ است که به تنهایی می تواند بر تحولات بزرگی در داخل این خانه دلالت داشته باشد.
الجعبری پس از “محمد ضیف” نفر شماره دو شاخه نظامی حماس بود. گفته می شود که وی به واسطه داشتن روابط محکم با ایران و حزب الله و به دلیل برخورداری از یک کاریزمای عالی فرماندهی در میان شاخه نظامی حماس در برابر فشارهایی که برای پایین آمدن حماس از دیوار مقاومت ضد صهیونیستی به رهبری سیاسی حماس وارد می آمد، ایستاده بود.
اینکه اسراییل چگونه توانسته است به اطلاعات لازم برای ترور فرماندهی در این سطح دست یابد پرسشی است که نباید در اسراییل به دنبال پاسخ آن گشت چرا که پاسخ به احتمال زیاد در اختیار سازمان امنیت مصر و رئیس آن ژنرال “رأفت شحاته” است.
برای رمز گشایی از این معما باید به سراغ “مروان اسماعیل” رفت کسی که قرار است پس از الجعبری، نقش وی را در تشکیلات نظامی حماس ایفا کند.
یکی از اقداماتی که ارتش اسراییل در این جنگ به طور فعالانه آن را پیگیری می کند، ترور فرماندهان شاخه نظامی حماس است. هر چند اسراییل همواره در راستای ترور این چنین افرادی تلاش می کند اما تصفیه این فرماندهان این نگرانی را ایجاد می کند که این اقدام یک طرح سازمان یافته غربی-عربی برای تخلیه حماس از مخالفین شعار “نه سازش ، نه مقاومت” است تا حماس به پای میز مذاکره بیاید. این ، قضیه ، یادآور ترور رهبران نظامی فتح ، قبل از مذاکرات صلح اسلو است.
البته موشک باران تل آویو و قدس از سوی گردان های عز الدین قسام نشان داد که مدیریت بحران از اختیار قاهره خارج شده است چرا که اصلا قرار نبود که مقاومت فلسطینی از این خط قرمز بزرگ عبور کند.
در چنین چارچوبی است که تلاش ها برای کنترل بحران معنا می یابد. نتانیاهو به دنبال برقراری آتش بس است چرا که به خوبی می داند پیروزی در این جنگ در قاهره و نه غزه به دست خواهد آمد.
موشک باران “گوش دان” برای اسراییل غیر قابل تحمل است اما بخوبی می داند هجوم زمینی به نوار غزه، طرح بزرگ را از اعتبار ساقط خواهد کرد.