بستن آب بر روی امام حسین(ع) و یارانش
عمر بن سعد نیز فورا ˈعمرو بن حجاجˈ را با چندین سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین(ع) و یارانش به آب شدند.
در روز هفتم محرم الحرام سال 61 هجری، ˈعبیدالله ابن زیادˈ در نامه ای به ˈعمر بن سعدˈ دستور داد تا آب فرات را بر امام حسین(ع) و اصحابش ببندند و نگذارند قطره ای آب به خیمه گاه آن حضرت برسد.
در این روز عبیدالله ابن زیاد نامه ای به عمر بن سعد لعنت الله علیهما فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام و یارانش ندهند، همانگونه که از آب دادن به عثمان بن عفان خودداری شد.
عمر بن سعد نیز فورا ˈعمرو بن حجاجˈ را با چندین سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین(ع) و یارانش به آب شدند.
در این هنگام مردی به نام ˈعبد الله بن حصین ازدیˈ که از قبیله ˈبجیلهˈ بود فریاد برداشت که، ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! بخدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی چشید تا از عطش جان دهی!
امام حسین(ع) فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده! ˈحمید بن مسلمˈ می گوید: به خدا سوگند که پس از این گفت و گو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبد الله ابن حصین آن قدر آب می آشامید که شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد! و باز فریاد می زد: العطش! باز هم آب می خورد تا شکمش آماس می کرد، ولی سیراب نمی شد! و چنین بود تا به هلاکت رسید.
واقعه ناجوانمردانه بستن آب به روی آل الله سه روز پیش از عاشورا روی داد.
البته حضرت اباالفضل العباس(ع) از سیاهی شب استفاده می کرد و برای خیمه ها آب می آورد، ولی از بامداد تا شامگاه عاشورا هیچ آبی به خیمه گاه نرسید.