تاوان گران برای فوتبال گران
سالها بحث بر سر این بود که این ورزشگاههای نقلی و فرسوده پاسخگوی فوج تماشاگرانی که به سمت آنها سرازیر میشوند نیستند اما حالا این مشکل کاملا برطرف شده و نیازی نیست در این شرایط اقتصادی پرتلاطم، وزارت ورزش بودجه هنگفتی را صرف تاسیس ورزشگاههای جدید کند!
ورزشگاههای کوچک و کم امکانات شهرستانهای ایران دیگر برای میزبانی از بازیهای به اصطلاح بزرگ حقیر نیستند. مدیران فوتبال ایران که به دست و پا زدن زیر آوار مشکلات و انتقادهای خرد و کلان عادت کردهاند، حداقل میتوانند از این بابت خوشحال باشند که تماشاگران برای عبور از درهای ورزشگاه دیگر از سر و کول یکدیگر بالا نمیروند و خطر حضور 20 هزار نفر در یکورزشگاه10هزار نفری جان کسی را تهدید نمیکند.
سالها بحث بر سر این بود که این ورزشگاههای نقلی و فرسوده پاسخگوی فوج تماشاگرانی که به سمت آنها سرازیر میشوند نیستند اما حالا این مشکل کاملا برطرف شده و نیازی نیست در این شرایط اقتصادی پرتلاطم، وزارت ورزش بودجه هنگفتی را صرف تاسیس ورزشگاههای جدید کند! برگزاری مسابقات استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی در حضور کمتر از 10 هزار تماشاگر اتفاق تازه و غریبی نیست اما عدم استقبال هواداران این دو تیم در شهرستانها را باید دستپخت بینظیر دوازدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران دانست.
زمان زیادی نمیگذرد از روزهایی که چند ساعت قبل از سوت آغاز بازیهای استقلال و پرسپولیس در شهرستانها، خبر پر شدن ورزشگاه منتشر میشد و دوربینهای تلویزیونی هربار که بازی از جریان میافتاد، چرخی روی سکوها میزدند تا نبود حتی یک صندلی خالی را به رخ بکشند. اکنون دوازدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران در حالی هفته های پایانی نیمفصل اول خود را سپری میکند که سرخابیها با در اختیار داشتن جمعی از گران قیمتترین فوتبالیست های کشور حتی در شهرستانها هم در ورزشگاههای خالی از جمعیت بهدنبال توپ میدوند. در بازی پرسپولیس و مس کرمان حدود نیمیاز ورزشگاه خالی بود، اتفاقی که پیش از آن در مسابقات خارج از خانه قرمزها مقابل تیم هایی مثل فولاد خوزستان و داماش گیلان هم رخ داد. ارتباط دادن این موضوع با نتایج ناامیدکننده پرسپولیس در فصل جاری نمیتواند پذیرفتنی باشد چراکه استقلال هم به عنوان تیمیکه خوب نتیجه گرفته و با اختلاف چهار امتیاز در صدر جدول حضور دارد، از این قاعده جدید مستثنا نیست. اکثر کارشناسان از استقلال، سپاهان و تراکتورسازی به عنوان مثلث کورس قهرمانی لیگ برتر نام می برند. در این شرایط انتظار میرفت مصاف تیم امیر قلعه نویی در خانه دو مدعی دیگر تماشاگران زیادی را به ورزشگاه بکشاند اما استقلال در حالی در ورزشگاههای یادگار امام تبریز و فولادشهر اصفهان به میدان رفت که سکوهای خالی بیش از هر نکته دیگری جلب نظر میکردند. تماشای فوتبال در ورزشگاهها دیگر جایی در فهرست تفریحات منتخب قشر جوان ندارد و واکاوی این اتفاق نیازمند بررسی محدودیتها و مفاهیم نوظهوری است که حول فوتبال ایران شکل گرفته است.
استادیوم نمیروند، پیامک هم نمیزنند!
پانزده سال قبل تقریبا در چنین روزهایی بود که ملیپوشان فوتبال ایران را پس از خلق حماسه در ملبورن و صعود به جامجهانی 1998 با هلی کوپتر به ورزشگاه آزادی آوردند تا با مردمیکه برای استقبال از آنها سکوها را قرق کرده بودند، ملاقات کنند. آن روز در حالی نزدیک به هفتاد هزار نفر به ورزشگاه آزادی رفتند که قرار نبود هیچ مسابقه فوتبالی برگزار شود. گردهم آمدن چنین جمعیتی امروز حتی برای بازیهای بزرگ ملی و باشگاهی به یک آرزو تبدیل شده است. ورزشگاه آزادی در داربی پایتخت هم لبریز از جمعیت نمیشود و آنهایی که شب قبل از این بازی جلوی در ورزشگاه چادر میزنند بیشتر به فرار از هزینه های یک شب اقامت در تهران فکر میکنند تا ماندن پشت در ورودی استادیوم! واقعیت غیرقابل انکار این است که فوتبالیستها دیگر محبوبیت سابق را در میان مردم ندارند و با توجه به افزایش میزان درآمدشان به تافتههایی جدا بافته تبدیل شدهاند. در گذشته هواداران زیادی برای تماشای بازیکنان محبوب خود به ورزشگاه میرفتند اما قریب به اتفاق بازیکنان امروزی چنین جذابیتی ندارند. کیفیت پایین مسابقاات و کمیابی هیجان در طول نود دقیقه دلیل دیگری است که تماشاگر را از حضور در ورزشگاه پشیمان کرده. از برنامه ریزی نوبرانه سازمان لیگ که اغلب بازیها را در ساعت کاری ادارات، آموزشگاهها و بازار و در روزهای میان هفته برگزار میکند هم نباید گذشت. از سویی دیگر کمیته انضباطی هرازگاهی همین تماشاگران اندک را هم از حضور در ورزشگاه محروم میکند و به ریزش بیشتر آنها دامن میزند. آمار مسابقه پیامکی برنامه نود سند دیگری است که کاهش علاقه توده به فوتبال را نشان میدهد. مدتهاست تعداد پیامکدهندگان برخلاف سالهای گذشته نه تنها از مرز دو میلیون تومان نگذشته، بلکه به یک میلیون و پانصد هزار نفر هم نزدیک نشده است.
30 هزار تومان برای تماشای فوتبال!
نقش دلایل اقتصادی در عدم استقبال عمومیاز مسابقات لیگ برتر بسیار پررنگتر است. هرچند در فوتبال ایران سیستم هماهنگ و قابل استنادی برای شمارش تماشاگران وجود ندارد و آمارهای مختلفی از تعداد تماشاگران هر بازی ارائه میشود، اما حتی با یک برآورد چشمی هم میتوان متوجه شد که سال به سال بیشتر از میزان استقبال تماشاگران کاسته میشود. چهار سال قبل ورزشگاه تیمی مثل تراکتورسازی تبریز حتی برای بازی با فجرسپاسی هم کاملا پر میشد و بیش از هفتاد هزار نفر را در دل خود جای میداد. اکنون اما در پایان هفته پانزدهم لیگ دوازدهم ضعیف ترین آمار حضور تماشاگران در ورزشگاهها به ثبت رسیده و بهطور میانگین 8300 نفر از هر مسابقه دیدن کردهاند. این نکته را باید در نظر گرفت که حتی این جمعیت هم بهطور یکسان در تمام بازیها پخش نشدهاند و چنانچه سه، چهار بازی پرجمعیت را از دل آن خارج کنیم به عدد بسیار نازل تری میرسیم. طعنهآمیز اینکه فوتبال ایران از گذشتههای دور همواره بابت تماشاگران پرتعداد خود به سایر کشورهای آسیایی فخر فروخته و کماکان امیدوار است در بازیهای بینالمللی ضعف های ساختاری خود را با سکوهای مملو از جمعیت بپوشاند! امروز میانگین تعداد تماشاگر لیگ برتر ایران در آسیا از تعداد تماشاگران لیگهای ژاپن، چین، اندونزی و کره جنوبی کمتر است. جی لیگ ژاپن با میانگین 19126 نفر پرتماشاگرترین لیگ فوتبال آسیاست. میانگین تماشاگران هر بازی در چین 16482 نفر، در اندونزی 12533 نفر و در کی لیگ 11226 نفر برآورد شده است. همزمان با اوجگیری مشکلات اقتصادی در سطح جامعه، بلیتهای لیگ برتر هم از ابتدای فصل جاری گران شد و به 3000، 5000 و 10000 تومان افزایش یافت. علاوه بر این اکثر ورزشگاههای فوتبال ایران در شهرهای مختلف، خارج از شهر واقع شدهاند و رفت و آمد به آنها هزینههای غیر متعارفی را بهدنبال دارد. بهطوری که در اصفهان و تبریز اگر یک تماشاگر نتواند از سرویسهای محدود نقل و انتقال تماشاگران به ورزشگاه استفاده کند، باید به غیر از بهای بلیت، بین 15 تا 20 هزار تومان هم برای رفت و آمد بپردازد. چنانچه مبلغ مربوط به تهیه احتمالی تغذیه را هم به این ارقام اضافه کنیم به رقمی نزدیک به 25 تا 30 هزار تومان برای هر نفر جهت تماشای یک بازی فوتبال میرسیم که حتی برای قشر متوسط هم سنگین به نظر میرسد. افزایش بهای بلیت و ایاب و ذهاب در فوتبال اروپا هم اتفاق افتاده اما بهطور مثال در انگلستان بهرغم افزایش قیمت بلیت، علاقهمندان تیمها برای تهیه کارتهای مربوط به شبکههای تلویزیونی که حق پخش بازیها را خریداری کردهاند باید پول بیشتری بپردازند. درست برخلاف ایران که امکان تماشای رایگان بازیها از تلویزیون دولتی وجود دارد و در نهایت دود این چرخه معیوب اقتصادی به چشم باشگاههایی که از بلیت فروشی محروم میشوند، میرود. دقیقا مشابه این اتفاق در سینمای ایران قابل رویت است. پس از گران شدن بلیتها و کاهش سطح کیفی فیلمها، سالنهای نمایش فیلم خلوت شدند و آمار فروش دی وی دی های 2500 تومانی در سوپرمارکتها بالا رفت. وقتی برای خالی ماندن ورزشگاهها این همه دلیل وجود دارد، جایی برای حیرتزده شدن از این اتفاق باقی نمیماند. تماشای فوتبال دیگر تفریح ارزانی نیست. شاید در این سالها اساسا هدفی غیر از خلوت کردن ورزشگاهها دنبال نشده است! عمدا یا سهوا، کسی چه میداند؟!