زنگ خطر در بازار مصالح ساختمانی
از مغازهداری اوضاع بازار را جویا شدیم و او با خندهای تلخ جواب داد " نیازی به سوال کردن نیست خودتان وضع را میبینید، قیمت بعضی اجناس گران میشود و بسیاری تصمیم گرفتهاند فعلا خرید و فروش را متوقف کنند".
بسیاری از کارشناسان، صنعت ساختمان را از اصلیترین زیربناهای اقتصاد کشور تلقی میکنند که توجه و تمرکز در آن چه در ایجاد اشتغال و حرکت دادن به اهرمهای تولیدی اقتصادی و چه در بالا بردن سطح رفاه و آرامش در جامعه موثر و محرک خواهد بود.
به گزارش ایسنا، تولید توزیع و مصرف مصالح ساختمانی در این فرآیند، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ آن هم در کشوری مانند ایران که همواره سایه سنگین زلزله در آن احساس میشود و توان مصالح ساختمانی در هدیه دادن امنیت به مردم، هر روز در حال آزمایش است و اگر با بالا گرفتن تب بساز و بفروش در کشور کمیتها اوج گرفتهاند نباید کیفیت را فراموش کنیم و باید به دغدغهها و مشکلات فعالان این بخش رسیدگی شود.
پس از آن که در نمایشگاه صنعت ساختمان پای درد و دل بعضی از تولیدکنندگان مصالح ساختمانی نشستیم، به سراغ فروشندگان رفتیم تا کم و کیف بازار را جویا شویم.
برای این کار سری به خیابان بنیهاشم تهران زدیم؛ جایی که به نوعی مرکز خرید و فروش مصالح ساختمانی محسوب میشود. راسته مصالح فروشان چندان پر ازدحام نبود گویا سنگینی هوای ابری این روزهای تهران بر این بازار هم اثر گذاشته بود و بسیاری از عابران تنها به برانداز کردن مغازهها از بیرون بسنده میکنند و در داخل خبری از خرید و فروش نیست.
از مغازهداری اوضاع بازار را جویا شدیم و او با خندهای تلخ جواب داد ” نیازی به سوال کردن نیست خودتان وضع را میبینید، قیمت بعضی اجناس گران میشود و بسیاری تصمیم گرفتهاند فعلا خرید و فروش را متوقف کنند”.
همکار دیگر او نیز وضعیت را همین طور توصیف میکند و میگوید” با گران شدن دلار بعضی از اجناس نایاب شده و اجناسی هم که موجود هستند با افزایش قیمت زیادی روبرو شدهاند همچون شیرآلات و اجناس فلزی که ۷۰ تا ۸۰ درصد افزایش قیمت داشتند که شاید در نوع خود کم سابقه باشد”.
فروشندهای دیگر از اعتبار از دست رفته کسبه میگوید و توضیح میدهد “سالهای قبل کارخانهها اجناس خود را ارائه میکردند و مغازهداران هم به اندازهی چند ماه خرید و بهای اجناس را با چکهای بلندمدت انجام میدادند اما این روزها شرایط متفاوت شده و دیگر کارخانهها جنس عمدهای به مغازهداران نمیدهند و اگر هم بنا بر فروش باشد باید پول نقد بپردازیم و جنس تحویل بگیریم”.
به محض ورود به مغازهای دیگر تلفن زنگ میخورد و شنیدن صحبتهای صاحب مغازه با فرد پشت خط که ظاهرا از مشتریان اوست به بسیاری از سوالات ما پاسخ میدهد. باز بحث سر چک است… صاحب مغازه قسم میخورد که شرایط مشتریش را درک میکند اما اگر حتی چک او هم پاس شود برای خرید دوباره جنس باید دو برابر آن مبلغ بپردازد.
مغازهدار دیگری اذعان میکند ” بعضی از همکاران از افزایش قیمتها نهایت استفاده را بردند و حتی روی بعضی اجناس ۲۰۰ درصد سود کردند”.
به گفته او ” تامین اجناس تنها فشاری است که در حال حاضر روی فروشندگان است وگرنه همان سود همیشگی وجود دارد و فشارهای اصلی را تولیدکنندگان و مصرفکنندگان متحمل میشوند”.
کاسب دیگری از پایین آمدن آمار فروش گلایهمند است و اظهار میکند ” در دو ماه گذشته فروشمان نصف شده و بسیاری ازمردم دست نگه داشتهاند تا نرخها ثابت شود و کمتر کسی ریسک میکند تا کار جدیدی را آغاز کند”.
وضعیت در آخرین مغازهای که سر میزنیم نیز مانند دیگر مغازههاست و فروشنده میگوید ” وضعیت فعلی زنگ خطری برای مسوولان است که اگر به شرایط بازار رسیدگی نکنند بسیاری از تولیدکنندگان و فروشندگان متضرر خواهند شد”.