ناگفتههای 2 خواهر از جنایت 30 ساله
دو خواهر که ماجرای قتل رحیم را پنهان کرده بودند دیروز در دادسرا مورد تحقیق قرار گرفتند.
جام جم نوشت: دیروز رحیم و دو خواهر وی که راز این قتل را 30 سال میدانستند و بازگو نکرده بودند، برای تحقیقات به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدند.
خواهر بزرگتر متهم به عنوان شاهد در این پرونده به بازپرس سجاد منافیآذر گفت: تابستان سال 66 بود. یک روز برادرم بر سر پولی که در خانه داشت با پدرم دعوا کرد و از خانه خارج شد. ساعتی بعد پدرم به خانهام آمد و سراغ برادرم را از من گرفت. زمانی که متوجه شد در خانه من نیست، از آنجا رفت. چند ساعت بعد برادرم آمد. برادرم چند روزی مهمان ما بود. روزی که پیرزن همسایهمان فوت کرده بود، من و دختر و پسر خردسالم در خانه بودیم. زنگ در به صدا در آمد. در را که بازکردم برادرم با چهره رنگ پریده و در حالی که لباسهایش خونآلود بود، وارد شد. با دیدن او شوکه شدم و علت ماجرا را پرسیدم که میگفت وسوسه شده و برای سرقت پول به خانه زن همسایه رفته که با او درگیر شده و وی را کشته است.
شاهد جنایت گفت: برادرم از آن موقع فرار کرد. مدتی آفتابی نشد تا این که ازدواج کرد و در مکانی دیگر زندگی کرد. چند بار خواستم به پلیس بگویم و راز قتل را فاش کنم، اما ترسیدم که شوهرم مرا طلاق بدهدو دو بچهام بیسرپناه شوند و آبروی خانوادهمان برود. به همین خاطر 30 سال سکوت کردم اما میدانستم یک روز ماجرا فاش میشود و شرمنده خانواده همسایهام هستم.
این در حالی بود که خواهر کوچکتر متهم به قاضی پرونده گفت: من زمانی که جنایت رخ داد، کلاس اول مدرسه بودم. آن موقع خوابیده بودم که با شنیدن صدای مادر و برادرم بیدار شدم. آن موقع برادرم به خانه آمده بود و داشت درباره قتل پیرزن همسایه خواهر بزرگترم با او حرف میزد. مادرم میگفت توآبرویمان را بردهای. برادرم میگفت به خاطر پول، پیرزن را با ضربههای چاقو کشته و سرش را بریده است. مادرم میگفت برو خودت را معرفی کن چون یک روز دستگیر میشوی .
وی افزود: برادرم مدتی فراری بود و زمانی که آبها از آسیاب افتاد، ازدواج کرد. آن موقع کودک بودم و کسی حرفم را باور نمیکرد. برادرم مرا هم تهدید کرده بود نباید حرفی بزنم در غیر این صورت بلایی بر سرم میآورد. آن موقع او حتی به مادرم گفته بود اگر نوه پیرزن در خانه بود او را هم میکشت. در این سالها چند بار خواستم ماجرای جنایت را برای پلیس بازگو کنم که نشد اما دیگر از این وضع خسته شده بودم، با خواهر بزرگترم حرف زدم و سرانجام به اداره پلیس رفتم و خبر دادم که برادرم قتلی انجام داده که در ادامه او دستگیر شد .
متهم به اتهام مباشرت در قتل عمدی روانه بازداشتگاه پلیس شده و تحقیقات از او ادامه دارد.