آیتالله راستی کاشانی؛ از استعفای راستگرایانه تا غیبت اصلاحطلبانه
صلاحیت علمی و تقوایی و سیاسی حاج سید حسن آقا محرز و واضح است و نیازی به تأیید حقیر یا دیگران ندارد. اگر شرایط یادگار امام مورد سؤال یا تردید واقع شود، پس چه کسی دارای شرایط است؟!
جماران – حسین الهامینژاد: در میان روحانیون و غیرروحانیهای اصولگرا شاید کم نباشند کسانی که در سالهای اخیر از جفا بر یاران راستین انقلاب و امام، خاطری مکدر داشته و دارند؛ اما از آن میان، بینظیر یا دست کم، کمنظیرند کسانی چون آیتالله راستی کاشانی که بیواهمه، به بیان دیدگاههایشان پرداختند و در این راه طرحی از راستی و پایمردی زدند. آیتالله العظمی راستی کاشانی که زمانی در مقام نمایندگی امام خمینی در سازمان مجاهدین انقلاب، عملکردی از خود بر جای گذاشت که اصولگرایان از آن به ایستادگی در برابر آنچه انحرافات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی میخوانند، یاد میکنند، در دورانی که سکه تازه واردها رونق یافت، با حمایتهای همهجانبهاش از مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و یاران امام، اصلاحطلبان و اعتدالگرایان را به تحسین واداشت. هنوز یکسال از درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی نگذشته که آیتالله راستی کاشانی نیز به یار و دوست دیرین خود پیوست. نگاهی اجمالی به زندگی سیاسی او نشان میدهد که آیتالله راستی کاشانی از ابتدا و تا لحظههای واپسین حیات، همواره خود را متعهد به راه و اندیشه امام خمینی(ه) میدانست و در همه این سالها لحظهاى امام و دوستداران امام را تنها نگذاشت.دوران کودکی و تحصیلآیت الله حاج شیخ حسین راستی کاشانی در سال ۱۳۰۶ در شهرستان کاشان در محلّه سلطان امیر احمد به دنیا آمد. مادرش، ربابه بود و پدر وی، علی نام داشت که از راه ابریشم بافی، روزگار می گذرانید و مدتی نیز کارمند دولت بود.آیت الله راستی کاشانی، تحصیلات ابتدایی را تا پایة ششم در شهر کاشان به پایان رسانید. پس از آن، به دلیل نارضایتی پدر از وضعیت دبیرستانهای آن روزگار، به دبیرستان نرفت و در بعضی از تجارت خانه ها و مغازه ها به کار مشغول شد. پس از مدتی به سراغ نقاشی طرح ها و نقشه های قالی رفت و آن حرفه را نزد استادان معروف و مجرّب فرا گرفت؛ امّا به سبب شوق فراوان به کسب معارف اسلامی و علوم دینی، راهی حوزه علمیه کاشان شد. دروس دوره ادبیات و بخشی از دروس سطح را نزد استادان مشهور آن دیار آموخت او علاوه بر دروس معمول، مقداری از علوم غریب را نیز نزد مرحوم آیتالله رضوی فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل، عازم حوزه علمیه قم شد و به تحصیل سطوح عالی، تفسیر، علم هیئت، اخلاق، کلام و معقول پرداخت.رسائل، مکاسب و کفایه را نزد حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ مرتضی حائرییزدی، آیتالله حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی، آیتاللهالعظمی حاج سیدشهابالدین مرعشی نجفی و حضرت آیتالله حاج سیدمحمدباقر طباطبائی بروجردی (سلطانی) فراگرفت.تفسیر و هیئت (شرح چغمینی) و بخش حکمت شرح منظومه را در محضر حضرت آیتالله علامه طباطبایی (ره) استفاده کرد. در طول اقامت در حوزه علمیه قم، با برخی دوستانش مانند آیتالله مرحوم حاج شیخ علی حیدری، آیتالله حاج سید جلال فقیه ایمانی، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی جلسات بحث و مباحثه و انس داشت. او پس از تحصیل ادبیات عرب راهی قم شد و بعد از پایان رسائل، مکاسب، کفایه و فراگیری دروسی در باب تفسیر، کلام و فلسفه به نجف رفت تا بیش از 25 سال مجاور حرم امیرالمومنین(ع) باشد. علت این مهاجرت بیش از همه، بهره گیری از دروس تفسیر آیت الله خوئی بود.همراه همیشگی نهضت امام(ره)با تشریففرمایی امام خمینی، به نجف اشرف، از درس خارج فقه معظمله نیز بهرهمند شد و مدتی نیز در جلسات استفتاء آیتاللهالعظمی خوئی شرکت کرد. وی پس از آن به تدریس در حوزه علمیه نجف اشرف پرداخت و از نظر فقهی مورد تأیید آیتالله العظمی حکیم بود. آیتاللهالعظمی حکیم دربارهاش گفته بود: «آیتالله راستی کاشانی نیازی به رفتن به درس خارج فقه و اصول ندارند» ولی با ورود امام به نجف اشرف در درس خارج فقه و اصول معظم له حضور پیدا کرد و به این ترتیب اعلمیت امام (ره) را تأیید کرد. او بعد از ورود امام به نجف اشرف در جریان مبارزات امام (ره) علیه رژیم پهلوی قرار گرفت و پس از آن همواره در راستای حمایت از نهضت اسلامی امام (ره) قدم برمیداشت. در حوزه علمیه نجف اشرف با اجازه امام (ره) به عنوان نماینده معظمله مسئول ایجاد نظم و تصرف در تمام امور موقوفات بود. او بعد از خروج از نجف و بازگشت به کشور، به قم رفت و همگام با سایر روحانیون به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. مدت کمی پس از ورود به قم به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه ی قم درآمد و مبارزات خود را در آن تداوم داد.پس از شهادت سیدمصطفی خمینی با ارسال نامهای خدمت امام، این ضایعه را تسلیت گفت. پس از فاجعه ۱۹ دی ۱۳۵۹ قم و سرکوب مردم آن شهر همراه با روحانیت مبارز اعلامیهای در این زمینه منتشر و نسبت به اقدام رژیم اعتراض کرد. در جریان اقدام رژیم در سرکوب اعتراضات مردم تبریز در ۲۹ بهمن 1359 با صدور اعلامیهای رژیم را به خاطر این اقدام مورد انتقاد قرار داد. در بخشی از این اعلامیه امده است: « آیا این است معنای آزادی و دموکراسی و طرفداری از حقوق بشر که هیئت حاکمه از ان دم میزند؟ آیا این همه جنایات و خونریزی که در این چند روز مأمورین مسلحش مرتکب شدند، چگونه توجیه مینماید؟»پس از سرکوبی اعتراضات مردم یزد همراه با روحانیت مبارز با ارسال نامهای خدمت آیتالله صدوقی اقدام رژیم را محکوم کرد. سپس همراه فضلای حوزه علمیه قم با صدور اعلامیهای مردم را از تحولات سیاسی کشور آگاه کرد.پس از حمله عوامل رژیم به بیوت مراجع عظام تقلید از جمله بیت آیتالله گلپایگانی و شریعتمداری با صدور اعلامیهای این اقدام رژیم را مورد اعتراض قرار داد. امضای اعلامیهای در محکومیت 19 اردیبهشتماه 1357،صدور اعلامیهای در تحریم جشن نیمه شعبان 1357 و برگزاری مجالس ختم برای شهدا، محکومیت رژیم در حمله به مردم مشهد و دیگر شهرها در مرداد 1357، صدور اعلامیهای به مناسبت چهلمین روز حادثه 17 شهریورماه 1357 تهران و محکومیت رژیم، محکومیت تشکیل حکومت نظامی در آبان1357، نامه به کارکنان شرکت نفت و حمایت از اعتصابات آنان ، محکومیت حمله به حرم مطهر رضوی در مشهد در آبان 1357، از آن جمله است.او در جریان اعتصاب کارکنان صنعت نفت خوزستان، از طرف آیتالله پسندیده، همراه آیت الله مسعودی خمینی، به خوزستان اعزام شد و در آبادان با کارگران اعتصابی صنعت نفت دیدار کرد. در 1 آبانماه 1357 همراه با فضلا و روحانیون حوزه علمیه قم با صدور بیانیهای نسبت به توطئه رژیم در ایجاد اختلاف بین مردم هشدار داد و آنان را به هوشیاری در برابر توطئههای رژیم فراخواند. س از کشتار مردم تهران و سایر شهرها در اول محرم 1357، همراه با روحانیت مبارز اقدام رژیم در سرکوب مردم را محکوم کرد. در آستانه عاشورای حسینی در ۱۳۵۷ با صدور اطلاعیهای مردم را به حضور باشکوه در تظاهرات فراخواند. در بخشی از این اطلاعیه امده است: « اگر بسیاری از مساجد و مجالس عزاداری عملاً بسته شد و ممنوع گردید، ابتکار مسلمانان مبارز و فداکار تبلیغات و افشاگریهای خود را از درون مساجد و تکایا به پشتبام خانهها کشانید و در شب و ساعت منع عبور و مرور، تهران بزرگ را به صورت مجلس یکپارچه و متحد علیه رژیم جبار در آورد. سپس با ارسال تلگرافی به رئیسجمهور وقت فرانسه لزوم احترام به امام (ره) را متذکر شد و از امام به عنوان رهبر و قائد ۳۵ میلیون ملت مسلمان ایران یاد کرد. پس از سرکوب تظاهرات تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور همراه با روحانیت مبارز قم به برگزاری مجلس ترحیم برای آنان مبادرت ورزید و مردم را به شرکت در آن فراخواند. در 30 آذر 1357 ش همراه با جمعی از علمای قم مردم و بازاریان را به باز کردن مغازهها جهت تأمین مایحتاج مردم دعوت کرد. در 30 آذر 1357 همراه با اساتید و فضلای حوزه علمیه قم اعلامیه معروف به «خلع شاه از سلطنت» را امضا کرد که تأثیر زیادی در روند انقلاب اسلامی داشت. پس از شهادت کامران نجاتاللهی و تحصن دانشگاهیان، همراه جمعی از روحانیون با ارسال نامهای از حرکت آنان پشتیبانی کرد. پس از روی کار آمدن دولت بختیار همراه با علمای مبارز ضمن محکوم کردن آن دولت، اعلام عزای عمومی کردند. در جریان اعتصاب روحانیت مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت رژیم از ورود امام به کشور، به جمع متحصنین پیوست.فعالیتهای سیاسی بعد از انقلاب آیتالله راستی کاشانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت دفتر استفتا حضرت امام (ره) درآمد. سپس در شورای عالی قضایی از طرف امام به عنوان عضو شورای بررسی فقهی و اجتهادی نامزدهای شورای عالی قضایی انتخاب شد. همچنین وی از طرف امام (ره) به عضویت در شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم منصوب شد.فعالیتهای بعد از انقلاب آیتالله راستی کاشانی همواره زیر سایه دو اتفاق مهم قرار گرفته است. در اوایل انقلاب و در سال 58 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از امام خمینی(ره) درخواست کردند نمایندهای را از طرف خود برای حضور در سازمان مجاهدین معرفی کند. امام(ره) نیز آیت الله راستی کاشانی را به سمت نماینده خود در این سازمان منصوب کردند.حضور او در این سازمان که ادغام گروههای هفتگانه امت واحده، منصورون، موحدین، صف، فلاح، بدر و توحیدی فلق بود، سرانجام خوشی نداشت و آیتالله پس از مدتی با سران سازمان مجاهدین انقلاب که تفکری غیر همسو با او داشتند، به مشکل برخورد و در نامهای به امام خواستار استعفا از این سمت شد. امام با استعفای او موافقت کرد و پس از گذشت چند روز از این استعفا، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز منحل شد.اتفاق مهم دیگر در زندگی سیاسی آیتالله راستی کاشانی در سالهای بعد از انقلاب، به اواسط دهه 80 و دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بازمیگردد. او که از اعضای رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود، از سال ۱۳۸۴ و به دنبال حمایت جامعهمدرسین از احمدینژاد، دیگر در جلسات جامعه مدرسین شرکت نکرد. او در همه آن سالها و بر خلاف فضای سیاسی کشور، همواره از آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی دفاع کرد. او در سال 92 تمام قد از حسن روحانی حمایت کرد و برنامههای وی را ادامهدهنده مسیر انقلاب و راه امام خمینی(ره) دانست.آیتالله راستی کاشانی در بهمن ماه 1394 در آستانه انتخابات دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری در دیدار با جمعی از فضلای حوزه علمیه، در پاسخ به گفته یکی از اساتید حوزه مبنی بر شرکت یادگار امام(س) در انتخابات خبرگان و پرسش از شرایط علمی ایشان، گفته بودند: صلاحیت علمی و تقوایی و سیاسی حاج سید حسن آقا محرز و واضح است و نیازی به تأیید حقیر یا دیگران ندارد. اگر شرایط یادگار امام مورد سؤال یا تردید واقع شود، پس چه کسی دارای شرایط است؟!وی در این سخنان تأکید کرده بود:«حقیر بنا نداشتم مطلبی را بیان کنم؛ البته توسط نور چشمی فرزند عزیزم آقای میرزاعلی آقا که خود از افاضل و علماء هستند – بعضی توصیههای لازم را به اطلاع آقایان بزرگوار اَیدهم تعالی رسانده و خبر دادم، لکن به جهت بعضی مسائل و احیاناً برخوردهای ناصواب و مغرضانه و بیانصافیها و حسادتهایی که به خدا پناه میبرم، از باب اداء وظیفه و تکلیف و به جهت حقیکه سیّدناالاستاد حضرت آیتالله العظمی امام خمینی قدس سره به حقیر دارند و به جهت محبتی که مرحوم آقای حاج سید احمد آقا داشتند، لازم دیدیم حقایق و واقعیاتی را یادآوری و بیان کنم. جناب آقای سید حسن آقا هم شخصیت هستند و هم از خاندان شخصیت و عزیز، هم بزرگ هستند و هم از خاندان بزرگ،هم خودشان آقا هستند و هم از خاندان آقا. جدّ بزرگوارشان، استاد بزرگوار ما حضرت امام راحل که معلوم است و حرکتی که آن بزرگمرد انجام دادند ، فقط برای رضای خدا و حق تعالی و برای ترویج مذهب اهل بیت بود. انسانی الهی و خدایی که جهات و اوصاف علمی و منزلت و عظمت ایشان پوشیده مانده و حق ایشان ادا نشده است.جدّ مادریشان استاد عزیز حضرت آیتالله طباطبایی سلطانی بروجردی طاب ثراه که در این مجال کوتاه ، در وصف ایشان همین بس که بزرگی چون حضرت امام راحل به ایشان ارادت داشتند ومورد عنایت و توجه مرجع اعلای شیعه، سیدالطائفه حضرت آیتالله العظمی بروجردی قدس سره بودند. این نسبت و انتساب خانوادگی و شرافت، امتیاز بزرگی است که از آن غفلت نباید کرد. و این شرافت و بزرگی برای یادگار امام است و زهی سعادت.الحمدلله آقای حاج سید حسن دارای اوصاف و کمالات ذاتی هستند . حقیر از نزدیک خبر دارم و هم از طریق بحث ایشان مطلع هستم – حداقل قریب20 سال یا بیشتر از مجاهدت علمی و تحصیل و تعلم و تدریس و تعلیم وی باخبر هستم. آسید حسن آقا سالیان متمادی به تحصیل و تعلّم از مقدمات و سطح و سطوح عالیه تا خارج فقه و اصول و در منقول و معقول و علوم الهی با جدیت و پشتکار و نظم، اشتغال داشتهاند. به واسطه هوش سرشار و استعداد عالی و فوقالعاده در علوم دینی بهره وافر بردهاند و به مراتب عالی رسیدهاند.در این سالیان مشغول به تدریس و تعلیم و مجلس درس خوب و گرمی داشته و دارند. علاوه بر تدریس سطوح عالیه، سالیانی است که به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و الحمدلله که حوزه علمیه به وجود ایشان متنعّم و بهره مند است و فظلا و طلاب از ایشان استفاده مینمایند. علاوه بر این در تمام این ایام، مباحثه و بحث با افاضل داشته و دارند و پیوسته و مستمر به فقه و اصول ملازمت دارند. اضافه بر آن مقالات علمی و کتب و تقریرات یادگار امام شاهدی دیگر بر توانایی علمی و فکری ایشان می باشد. یادگار امام عالم فاضل و در مراتب علمی و موفق و کوشا هستند. آقای حاج سیدحسن خمینی دارای قوه استنباط و مرتبه اجتهاد و مشارٌبالبنان هستند. علاوه بر همه اینها دارای مطالعات گسترده و اطلاع و احاطه در مباحث فکری و نظری و دانشهای مختلف میباشند که ایشان را جامع و ممتاز نموده است.یادگار امام مایه وزانت و اعتبار برای مجلس خبرگان هستند، همانطور که بعضی بزرگان فرمودهاند. حقیر ایشان را بسیار دوست میدارم و همیشه برای ایشان دعا میکنم و امیدوارم که حوزه علمیه و نظام اسلامی و جامعه قدردان ایشان و بهرهمند از نعمت وجود ایشان باشند. امید برای حوزه علمیه و نظام هستند و مورد عنایت و لطف مراجع عظام و مقام معظم رهبری میباشند.جعله اللّه ذُخرًا للحوزه العلمیه و مروّجاً و حامیاً لِلمذهب الحقّ ولِلفرقه الناجیه و للطایفة الامامیة الاثنی عشریّه از باری تعالی میخواهم که تا سیّدنا الاُستاد جدّ بزرگوارشان را و جدّ مادری ایشان را و پدر عزیزشان را با اهل بیت عصمت و طهارت محشور فرمایند و بیت حضرت امام (س) را همیشه عزیز بدارد و بر توفیقات و تأییدات جناب آقای حاج حسن آقا و دو برادر فاضلشان بیفزاید.خداوند انشاءالله جناب حسن آقا را در ظل عنایات حضرت بقیة الله (ارواحنالتراب مقدمه الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ و محافظت بفرماید.»راستی کاشانی در سال 96 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز با بیانیهای با عنوان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بر خلاف نظر دیگر اعضای این تشکل روحانی اصولگرا، عدم حمایت خود را از سید ابراهیم رئیسی اعلام نمود.در این اعلام نظر، بیت آیتالله راستی کاشانی ضمن تکذیب حمایت خود از کاندیدای خاص نوشته بود: «فقیه اهل بیت عصمت و طهارت حضرت آیتالله راستی کاشانی دامت برکاته سالیان متمادی است که در جلسات جامعه مدرسین شرکت نمیکند و در تصمیمات این جامعه مشارکت ندارند و خبر بعضی از شبکه های خبری در این رابطه تکذیب میشود.در همین رابطه حضرت آیت الله راستی کاشانی فرموده اند که ما در سال 1388 هم به آقایان اعضای جامعه مدرسین پیام دادیم و نصیحت کردیم و لکن آنان توجه نکردند؛ در سال 1394 هم در مورد انتخابات مجلس خبرگان و کاندیداهای آن متاسفانه نام شخصیت برجسته و بی بدیل انقلاب اسلامی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی را در لیست خود قرار ندادند و البته مردم استان تهران پاسخ شایسته خویش را به این شخصیت بزرگ و مظلوم انقلاب و استوانه ی نظام اسلامی را انتخاب کردند.حضرت آیتالله راستی کاشانی ضمن تأکید بر استقلال حوزه و نقش پدری و خیرخواهی روحانیت و دوری از سیاستبازی و سایتزدگی و سیاستگرایی، استفاده جناحی و خطی از فضلا و روحانیت را کاری مضر دانسته و بر نقش ارشادی و هدایتِ خیر اندیشانه و فراگیر و گسترده ی روحانیت و حوزههای علمیه تأکید کردند.»