کنگره بزرگداشت چهلمین سالگرد آیت الله سید مصطفی خمینی در تهران و نجف برگزار می شود
یعنی با توجه به شخصیتهایی که در حوزههای علمیه بودند و امام خوب همه حوزهها و مدارج علمی علما و شاگردان خود غیر شاگردانشان را می شناختند اما اینکه میفرمایند مصطفی امید آیندهی اسلام بود جملهایست که بار مثبت فوق العادهای دارد یعنی تمام ویژگیهایی که برای یک رهبر بزرگ اسلام لازم است که باید سکاندار اسلام و مسلمین در طول تاریخ شود، حاج آقا مصطفی خمینی این ویژگی ها را از نظر امام داشت.
بزرگداشت چهلمین سالگرد آیت الله شهید سید مصطفی خمینی طی دو کنگره در تهران و نجف اشرف برگزار خواهد شد.حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمی پور مسئول دفتر حضرت امام خمینی(س) در نجف اشرف درباره برگزاری کنگره های بزرگداشت آیت الله سید مصطفی خمینی بیان کرد: به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی دو همایش یا کنگره در روزهای آینده برگزار میکنیم یک مورد آن در نجف اشرف است که روز جمعه ۲۸ مهرماه سال جاری برگزار میشود و مورد دوم هم در روز اول آبان مصادف با روز شهادت مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی است که آن برنامه در تهران و در سالن اجلاس سران برگزار خواهد شد.او در رابطه با علت انتخاب نجف اشرف اظهار کرد: علت اینکه نجف اشرف انتخاب شد به خاطر این است که مرحوم مصطفی خمینی به مدت ۱۳ سال مراتب حیات انقلابی و علمی خود را در نجف اشرف گذراندند، شاگردهای متعددی را تربیت کرد، در علوم مختلف تدریس داشتند، یک دوره کامل خارج علم اصول تدریس و سوره بقره را تفسیر کردند که در پنج جلد چاپ شده است و همچنین ابواب مختلف فقه را در تعطیلات تابستانی یا تعطیلات فصلی و هفتگی تدریس میکردند و در علوم دیگر هم صاحب تألیفات ارزنده فلسفه و عرفان هستند. ایشان در این زمینهها تخصص خوبی داشتند و حدود ۳۰ جلد کتاب از ایشان به یادگار گذاشته شده است که در حوزه علمیه مورد استفاده قرار میگیرد.محتشمی پور ادامه داد: البته این کتابها محصول تلاشهای ۱۳ ساله علمی ایشان در نجف اشرف است ولی حاج آقا مصطفی خمینی زمانی که در قم مشغول تحصیل و تدریس بود تألیفات فراوانی در زمینههای مختلف فقه، اصول، تفسیر و فلسفه داشتند اما متأسفانه در حملهای که ساواک در سال ۱۳۴۳ در رابطه با کاپیتولاسیون به منزل امام (ره) و حاج آقا مصطفی خمینی داشتند که به ترکیه تبعید شدند تمام تألیفات امام و حاج آقا مصطفی خمینی توسط ساواک به سرقت رفت. متأسفانه چیزی از آن تألیفات به دست مرحوم مصطفی خمینی نرسید و لذا ایشان دو مرتبه با توجه به سیطره علمی که داشتند از ابتدا شروع کردند و کتابهایی که الان در دست مشتاقان است مربوط به بعد از تبعید ایشان به ترکیه و نجف اشرف یعنی حدود ۱۳ سال کار علمی ایشان در نجف اشرف است که نوشته شد.او تصریح کرد: بنابراین ضرورت دیده شد که اجلاس و بزرگداشتی در خصوص مسایل علمی ایشان و هم در رابطه با مبارزات او برگزار شود چراکه شخصیت حاج آقا مصطفی در حوزه علمیه نجف و قم بسیار برجسته بود ولی در کنار امام بودن، ایشان را تحت الشعاع عظمت فکری، علمی و مبارزاتی قرار داده و لذا رژیم شاه که به شدت از او هراس داشت و احساس میکرد امام عمر شریف خود را کردند و پیر شدند و ممکن است چند صباحی بیشتر زنده نمانند اما حاج آقا مصطفی خمینی با سن کم و عظمت فکری که دارند اگر زنده بمانند ممکن است سالها رهبری جامعه را برعهده بگیرند بنابراین دشمن از وجود او هراس داشت به همین دلیل هم تصمیم به ترور فیزیکی ایشان کرد.این شاگرد امام خمینی (ره) تحت الشعاع قرار گرفتن حاج آقا مصطفی در کنار امام خمینی را یکی از دلایل نپرداختن به ابعاد وجودی ایشان دانست و گفت: پس تحت الشعاع قرار گرفتن حاج آقا مصطفی در کنار امام خمینی باعث شده کسی آنطور که باید و شاید ابعاد وجودی او را نشناسد و متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب هم از جهات رسمی و حکومتی جمهوری اسلامی که برای همه بزرگان و شخصیتها مراسم نکوداشت در زمان حیات یا بعد از رحلت برگزار می شود، ولی برای ایشان فقط در بیستمین سالگرد شهادت یک بار در قم مراسمی برگزار شد که همان یک بار بود و بعدها به دست فراموشی سپرده شد. پس اکنون ستاد بزرگداشت حضرت امام در موسسه نشر و تنظیم آثار امام(ره) امسال به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت ایشان قرار شد این کنگره را برگزار کنند که کنگره اول جمعه آینده ۲۸ مهرماه در نجف و کنگره دوم در تهران و اول آبان همزمان با سالگرد ایشان برگزار خواهد شد.او بیان کرد: لازم است این توضیح را هم بدهم که شاید بهترین شخصیتی که حاج آقا مصطفی را میشناخت شخص حضرت امام بود چون علاوه بر اینکه شاگرد ممتاز امام بود نزد اساتید بزرگ دیگری در قم و نجف هم استفاده کرده بود. با توجه به اینکه شاگرد امام بود فرزند امام هم بود و امام او را بزرگ کرده بود و به کلیه سجایای اخلاقی و معنوی حاج آقا مصطفی خمینی و مراتب علمی او را در مدت ۴۸ سال عمری که مرحوم حاج آقا مصطفی داشتند و شهید شدند واقف بود و از ابعاد مختلف علمی، معنوی و شخصیتی و اوصاف حسنهای که داشتند آگاهی داشت که می توان به مسوولیت پذیری و شجاعت او اشاره کرد. بنابراین وقتی خبر شهادت حاج آقا برای اولین بار به حضرت امام رسید اولین جملهای که امام بر زبان جاری کرد کلمه استرجاع بود”انا لله و انا الیه راجعون” و سپس یک جملهای را در وصف حاج آقا مصطفی فرمودند که تمام عظمت حاج آقا مصطفی را میتوانیم در همین یک جملهی امام درک و جست وجو کنیم که حضرت امام فرمود “مصطفی امید آینده اسلام بود”حجت الاسلام و المسلمین محتشمی پور در ادامه افزود: یعنی با توجه به شخصیتهایی که در حوزههای علمیه بودند و امام خوب همه حوزهها و مدارج علمی علما و شاگردان خود غیر شاگردانشان را می شناختند اما اینکه میفرمایند مصطفی امید آیندهی اسلام بود جملهایست که بار مثبت فوق العادهای دارد یعنی تمام ویژگیهایی که برای یک رهبر بزرگ اسلام لازم است که باید سکاندار اسلام و مسلمین در طول تاریخ شود، حاج آقا مصطفی خمینی این ویژگی ها را از نظر امام داشت.او گفت: حوزههای علمیه نجف به خاطر این ضایعهی بزرگ تعطیل شد و به صورت طبیعی در چنین مواقعی که شخصیت بزرگی از حوزه فوت میکند تا چهل روز درسها تعطیل می شود و عزاداری میکنند. اما حضرت امام بعد از یک هفته که از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی گذشت به شاگردان، مراجع و علما پیغام دادند که حوزه نباید تعطیل شود و امام هم اولین روز درسی که حدودا نهم یا دهم آبان سال ۵۶ بود را شروع کرد. بعد از شروع کلاس، امام در ابتدا سخنرانی کوتاهی را انجام دادند و فرمودند “یک سلسله قضایاست که از الطاف الهی است و خداوند این الطاف را برای بندگانش مقرر میکند اما این بندگان چون سیطره علمی و درکشان کم است نسبت به این امور اظهار ناراحتی میکنند اما اگر بفهمند پشت این حوادث خدا چه لطف بزرگی دارد، جزع و فزع نخواهند کرد و بعد اضافه میکنند که فقدان حاج آقا مصطفی خمینی از الطاف خفیه الهی بود که نصیب امام و خاندان امام شد. این سخن برای مردم توجیه نبود که چنین شخصیتی را از دست بدهد و آنقدر از خدا شاکر باشد که او را لطف الهی بداند و اینگونه شکر کند.او ادامه داد: کم کم با اوج گیری مبارزات، چهل روز در ایران مراسم مختلف به مناسب رحلت حاج آقا مصطفی در گوشه و کنار مشهد، تهران، قم، اصفهان و شیراز برگزار میشد که اوج عظمتی برای این خاندان به وجود آمد به صورتی که تحمل رژیم شاه قطع شد و اقدام به حرکت جنون آمیز کرد و به دستور ساواک، روزنامه اطلاعات زمان شاه مقالهای به امضای رشیدی مطلق علیه امام و خاندان او نوشت و نسبتهای بدی به آنها داده شد که به دنبال آن حوادث ۱۹ دی قم رخ داد که حوزه تعطیل شد و طلاب و علما در خانه مراجع جمع شدند و رژیم شاه به آن اجتماع عظیمی که به حمایت از امام خمینی(ره) گرد هم آمده بودند، حمله کرد و عدهای به شهادت رسیدند. بعد از آن شهادت حالت تنفر در کشور به وجود آمد و حضرت امام علیه آنها اعلامیه داد و عزای عمومی اعلام کرد.محتشمی پور گفت: به دنبال این حادثه و عزای عمومی مراسم مختلفی برای شهادت شهدای قم برگزار شد و در چهلمین روز شهدای قم، مجلسی در شهرهای مختلف برگزار شد. جنون رژیم شاه بار دیگر سر بر آورد و در شهرهای دیگر خود را نشان داد و باز هم این چهلمین روز یکی پس از دیگری تکرار میشد و به مناسبت چهلمین شهادت این عزیزان در شهرهای مختلف تهران، اصفهان، شیراز و مشهد مراسم چهلم برگزار میشد و رژیم شاه هم جنایات جدیدی را انجام میداد و انقلاب اوج میگرفت تا اینکه پیروزی انقلاب را در سال ۱۳۵۷ مشاهده کردیم.این شخصیت سیاسی تصریح کرد: اینجا بود که معنای کلام امام مشخص شد که فرمودند فقدان حاج آقا مصطفی از الطاف خفیه الهی بود و خدا حاج آقا را از امام گرفت اما در مقابل آن یک تحول و انقلاب عظیمی را توسط ایشان در دنیا ایجاد کرد که بار دیگر خورشید جهانتاب اسلام به دست حضرت امام در ایران و بعد از ۱۴۰۰ سال در دنیا تابید و این برکاتی که امروز در کشور خودمان و سایر کشورها مشاهده میکنیم که در مقابل قدرتها ایستادگی میکنند، همه در گرو آن انقلابیست که امام پایه گذار آن بود و ملت ایران به صحنه آمدند و انقلاب اسلامی در سال۵۷ به پیروزی رسید و همه اینها به برکت شهادت حاج آقا مصطفی بود.وی درباره شخصیت حاج آقا مصطفی اظهار کرد: حاج آقا مصطفی خمینی شخصیت برجستهای بود که سوای مراتب علمی دارای ویژگی های ارزشمندی بود و هوش سیاسی بالایی داشت. شجاعتی که او داشت شاید در حوزههای علمیه کم نظیر بود. بعد از امام شخصیتی بود که جز از خدا از هیچ کس هراسی نداشت و به استقبال سختیها می رفت. برای نجات مردم مبارزه میکرد تا سمتگر را از بین ببرد و حکومت حق و عدل امام علی(ع) جایگزین آن شود. مبانی فقهی حاج آقا مصطفی بسیار موثر و پویا بود و آرای بسیار روشن و روشنفکری داشت که برای جامعه راهگشا بود که این آرا و احکامی که استنباط میکرد می توانست در آینده راهگشای حوزه علمیه باشد و برای جامعه گرههای کور را باز کند.محتشمی پور این ویژگی ها را عامل ترور حاج آقا مصطی برشمرد و گفت: پس با این ویژگی ها بود که حاج آقا مصطفی خمینی مورد توجه دوست قرار میگرفت و دشمنان به او خیره شدند و لذا برای از بین بردنش برنامهها می چیدند. چند ماه قبل از شهادت وقتی به عیادت آیت الله جزایری یکی از علمای نجف رفته بود حدود ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب پسر مرحوم جزایری خدمت حاج آقا مصطفی میرسد و میگوید دو نفر ایرانی آمدند و میخواهند با شما ملاقات کنند. ایشان فرمودند بگویید بیایند بالا. آنها با حاج آقا مصطفی خمینی آرام صحبت میکنند و بعد از آن حاج آقا مصطفی برای دوستان نقل میکنند که آنها گفتند ما اعضای تیمی هستیم که ساواک این تیم را فرستاده است. این توضیح را بدهم که در ۱۳۵۵ که حکومت بعث عراق با شاه آَشتی کرد و صدام با شاه در الجزایر ملاقات کرد، توافقی بین ایران و عراق امضاء شد که از آن به بعد کاروانهای یک هفتهای برای زیارت کربلا توسط اوقاف زمان شاه تنظیم میشد و به کربلا میآمدند.او ادامه داد: در میان این کاروانها عوامل ساواک هم حضور داشتند که با استغفارات عراق هم همکاری بسیار نزدیکی داشتند. یک تیمی در قالب همین کاروان ها آمده بودند که برای تعقیب و چگونگی حضرت امام فعالیت میکردند که این دو نفر در این تیم بودند و به حاج آقا می گویند که رأی ساواک برگشته و قبلا میخواستند امام را ترور کنند اما بعدها گفتند که حاج آقا مصطفی را تعقیب و مراقبت کنید و الان برنامه ترور شما در دستور کار است. علت آن هم این است که امام عمر خود را کردند اما خطر جدی برای رژیم شاه شما تشخیص داده شدید و الان ساواک معتقد است اگر امام اعلامیه میدهد و سخنرانی میکند این شما هستید که امام را تحریک میکنید و اگر شما ترور شوید با یک تیر دو نشان زده میشود یکی اینکه امام ساکت میشود و آخر عمرش است و دوم اینکه خطری را که برای آینده رژیم شاهنشاهی وجود دارد شما تشخیص داده شدید. اما ما در این مدتی که از شما تعقیب و مراقبت میکردیم دیدیم که شما درس و بحث انجام میدهید و به عبادت و کربلا و نجف میروید پس ما منقلب شدیم که چرا دست ما به خون شما آلوده شود پس تصمیم گرفتیم مخفیانه شما را مطلع کنیم.محتشمی پور تصریح کرد: حاج آقا مصطفی خمینی گفتند آنها دنبال این مسأله نیستند؛ این کار هم با نظر ساواک انجام شده تا من را بترسانند تا مانع فعالیتهای انقلابی و سیاسی من شوند. لذا حاج آقا مصطفی خمینی هیچ توجهی به این موضوع نکردند بعد که حادثه شهادت ایشان رخ داد و ایشان را به بیمارستان منتقل کردند، مشاهده شد که در سینه و پشت کمر ایشان لکههای بنفش رنگی است یکی از پزشکان ایرانی که از خارج آمده بود گفت اگر اجازه دهید کالبد شکافی انجام دهیم تا مشخص شود آن سمی که به او دادند چه نوع سمی است و قطعا این کار، کار ساواک است اما حضرت امام اجازه کالبد شکافی ندادند. اما برای پزشکان مسلم بود که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است چراکه به مرز پنجاه سالگی نرسیده بودند و هیچ بیماری نداشتند اما یکمرتبه چراغ عمرشان خاموش شد. پزشک ایرانی که از خارج آمده بود گفت سرویسهای امنیتی کشورهای خارج برای اینکه مخالفین خود را از بین ببرند و مشخض نشود که آنها این ترور را انجام دادند از یک نوع سمهایی استفاده میکنند که در لیوان آب یا چای میریزند بدون اینکه رنگ و مزه آن عوض شود در بدن تأثیر میگذارد اما اینگونه نیست که فوری از بین برود یک هفته الی ده روز طول میکشد و کم کم اشتهایش کم میشود و مثل شمعی خاموش میشود در زمان حیات هیچ اثری در بدن ندارد اما بعد از فوت علایمی در بدن او ظاهر میشود که مشخص می شود که فرد مسموم شده و سمی به او خورانده شده است.او در پایان خاطرنشان کرد: خب طبیعی بود حاج آقا مصطفی در جلسات مختلف نجف اشرف مثل جلسات روضه یا در بیوتاتی که مباحث علمی مطرح میشد مثل بیت مرحوم آقا سید عبدالله شیرازی یا بیوت مراجع شرکت میکردند و طبیعی است که با توجه به اینکه سفارت شاه در نجف خیلی فعال بود و ساواک هم به صورت رسمی در نجف فعال شده بود، خیلی راحت عوامل نفوذی آنها در یکی از این بیوتات توانسته این سم را در چایی ایشان بریزد و ایشان هم میل کنند و به مسمومیت مبتلا شوند. بر این اساس مساله شهادت ایشان یکی از مسایلی بود که ولو اینکه ضربه بزرگی به حوزه علمیه نجف و حوزههای مختلف دیگر زد به حضرت امام هم خیلی صدمه روحی زد اما حضرت امام بسیار خودنگهدار بودند و سعی میکردند در انظار عمومی گریه نکنند. در یکی از مراسمهایی که برای حاج آقا مصطفی برگزار شده بود و علما به دیدن امام میآمدند، امام مثل کوه نشسته بودند و هیچگوه آثار شکستگی در چهره امام وجود نداشت اما اینگونه که امام این مصیبت را در درون خود میریخت بسیار خطرناک بود و لذا یکی از آقایانی که روضه میخواند روضه حضرت علی اکبر امام حسین(ع) را خواندند و امام دستمال سفیدش را درآورد و اشکش جاری شد اما برای امام حسین(ع) و مصیبتی که به امام حسین(ع) جاری شده بود اما همین اشک باعث میشد کمی بغض که گلوی انسان را می فشارد، باز شود و خطری که احساس می کردند با فرو بردن غصه برای امام رخ دهد، به این وسیله دفع شود.