فروش اسلحه در امریکا اوج گرفته
این امر بین صاحبان اسلحه مرسوم است که اگر کسی مسلح باشد و شلیک کند، آنها با تفنگهایشان میتوانند جلوی او را بگیرند. این نظر گروه صاحبان اسلحهی امریکایی است که میگوید اگر معلمهای مدرسه به تفنگ مسلح بودند، میتوانستند جلوی قاتل را بگیرند.مدیر این گروه، لری پرات میگوید: «طرفداران منع فروش اسلحه، خون این بچهها را بر دستهایشان باید ببینند.»
سرویس بین الملل«فردا»:یک
جامعه جنگی و میلیتاریستی. تنها ایده ای که بعد از خواندن گزارش گاردین از
یک مغازه اسلحه فروشی در آمریکا به ذهنتان خواهد امد همین است . این گزارش
نشان می دهد که ترس از کشته شدن و میل به دفاع تمام عیار تا چه حد در تار
و پود ذهنی مردم امریکا جا گرفته است.
*****************************
مغازهی اسلحهفروشی دارخیمِر از افزایش و رسیدن به
رکوردهای خرید اسلحههای نیمه اتوماتیک خود لذت میبرد. او این مدل اسلحهها را
«سلاحهای ورزشی مدرن» میخواند و فروش این مدل اسلحهها از آخرهفتهی گذشته
افزایش گستردهای داشته است. هرچند او نمیخواهد مقدار افزایش در فروش را رسماً
عنوان کند.
همچنین او علاقهای ندارد تا به صورت مشخص در مورد دلایل
این افزایش فروش اسلحه صحبت کند. هرچند میگوید احتمالاً ارتباط به مردی داشته
باشد که هفتهی گذشته با اسلحهاش دو نفر را در بازار خرید پورتلند در فاصلهای
نزدیک به خیابان کشته بود و همینطور به قتلعام روز جمعه مرتبط باشد که در آن
بیست کودک و هفت انسان بالغ در گوشهی دیگر کشور، در کانکتیکات کشته شدند.
چند روز بعد از این اتفاقها مغازهی او در نورثوِست
آرموری لبریز از خریدارهایی شد که به قول خودش «فروش سلاحهای دستی را بهنسبت و
فروش سلاحهای مدرن ورزشی را خیرهکننده بالا بردند.» خریدارها بیشتر سراغ مدلهای
محبوب کلت با برند «Glock» میروند و همینطور سلاحهای مدل ارتشی AR-15 که مدل زنانهاش
به رنگ صورتی تولید میشود. او میگوید: «مردمی که در مغازه میبینید، دو دسته
هستند. خریدارهایی که اولین مرتبه سراغ خرید اسلحه آمدهاند، چون از آینده وحشت
دارند. هرچند بیشتر مردم شرط میبندند که سیاستمدارها بهسمت لیبرالها پیش رفته و
فروش اسلحه را محدود کنند، برای همین خرید بیشتری میکنند.»
دارخیمِر اشاره به کشتار نیوتاون در کِنِکتیکات دارد، این
کشتار باعث شده افکار عمومی و کنگره بیشتر بهسمت ممنوعیت فروش آزادانهی اسلحه در
امریکا گام بردارد.
همین تصویر در دیگر بخشهای امریکا، از کالیفرنیا تا
لوئیزیانا دیده میشود، حتی در نیوتاون هم همین تصویر موجود است، جاییکه رابرت
کیسلنووا در مغازهی اسلحهفروشی خود شاهد افزایش گستردهی تقاضا برای خرید اسلحه
در روزهای بعد از کشتار مدرسه بوده است. تقاضای ملی برای خرید اسلحه باعث شده
آمادهسازی مدارک لازم برای خرید اسلحه از چند دقیقه به چند ساعت افزایش زمانی
پیدا بکند.
این موج خرید اسلحه، غیرعادی نیست. بعد از کشتار سینمای
کولورادو در ماه جولایی، در اولین هفته 40 درصد بیشتر از آمار معمول، اسلحه فروخته
شده. دو سال پیش قتل شش نفر در تلاش برای ترور عضو کنگره، خانم گابریل گیفوردز،
باعث شد در اولین روز بعد، فروش اسلحه در آریزونا 60 درصد افزایش پیدا بکند.
افزایش فروش اسلحه در سالی رخ میدهد که گزارشهای افبیآی
میگوید بازخوانی گذشتهی افراد برای تایید خرید اسلحه، تقریباً فقط در 17 دقیقه
صورت میگیرد.
دارخیمِر البته میگوید در تمام ماههای سال جاری، شاهد
افزایش فروش اسلحه بوده است. او در ماه گذشته، بعد از انتخاب مجدد باراک اوباما،
دو برابر ماه دسامبر سال 2011 اسلحه فروخته بود.
وی میگوید: «سوالی در کار نیست، در سالی که دموکراتها
انتخابات را ببرند، کلی فروش در پیش خواهیم داشت.»
مخصوصاً وقتی برنده یک دموکرات مانند اوباما باشد که بسیاری
از محافاظهکاران او را غیرامریکایی محسوب میکنند و وحشت دارند او در چهار سال
قدرت بیشتر خود قوانین فروش اسلحه را تغییر بدهد.
هرچند دارخیمِر که در سابقهی خود شکار فیل در افریقا را هم
دارد میگوید فروشی مانند فروش این هفته را پیش از این ندیده بوده است؛«دو دسته امریکایی وجود دارد. آنهایی که میخواهند از خود
مراقبت کنند و آنانی که میخواهند مراقب دیگران از خود را شاهد باشند. آنهایی که
دلمشغول مراقبت از خود هستند، سراغ مغازهی من میآیند.»
خریدارهای مغازهی او، کشتار نیوتاون را یک تراژدی بهشمار
میآورند اما معتقد هستند همین تراژدی بر حق آنان بر داشتن اسلحه تاکید میکند تا
اینکه حق آنان بر داشتن اسلحه را محدود کند.
ریچارد مریت به این مغازه آمده بود تا خرید یک اسلحهی دیگر
را بررسی کند تا در کریسمس اسلحهای جدید در کنار تفنگهای شکاری و تفنگهای فشنگی
خود داشته باشد. او میگوید: «اتفاقی که افتاد، هولناک بود. یک نقشهی اهریمنی بود
اما اینجا مردم سعی دارند بگویند من مسئولیت قبول میکنم چون یک اسلحه دستم گرفتهام.
ارتباط آن با این تراژدی؟ فقط سیاستمدارها بحث پایان دادن به فروش اسلحه را مطرح
میکنند چون هیچکدام از این کشتارها با قانون محدودیت فروش اسلحه، کنار نخواهد
رفت. حالا دوباره حرف از این قانون میزنند و من فکر میکنم وقت خرید اسلحههای
بیشتر، الان باشد.»
دارخیمِر عصبی است که صاحبان اسلحه را بهعنوان منشاء این
کشتارها معرفی میکنند. مانند خیلی دیگر، او میخواهد این موضوع محدود به معدودی
بشود که چنین کارهایی میکنند، چون خودش فقط شکار و تیراندازی تفریحی لذت میبرد.
صاحبان اسلحه عموماً میگویند بزرگترین محدودها بر اسلحه
رودررو با آنانی است که پنهان از قوانین عمل میکنند، مثلاً اسلحهها را به شکل
غیرقانونی میخرند. هرچند مطالعهای از مرکز تلاش برای جلوگیری از گسترش خشونت با
اسلحه در کالیفرنیا دقیقاً مخالف این موضوع را دریافته است: در هفت ایالت در بین
ده ایالتی که شدیدترین قوانین در مورد اسلحه را اجرا میکنند، شامل بر خود کانکتیکات،
شاهد پایینترین نرخ در مرگ ناشی از شلیک تفنگ هستیم.
همچنین این امر بین صاحبان اسلحه مرسوم است که اگر کسی مسلح
باشد و شلیک کند، آنها با تفنگهایشان میتوانند جلوی او را بگیرند. این نظر گروه
صاحبان اسلحهی امریکایی است که میگوید اگر معلمهای مدرسه به تفنگ مسلح بودند،
میتوانستند جلوی قاتل را بگیرند.
مدیر این گروه، لری پرات میگوید: «طرفداران منع فروش
اسلحه، خون این بچهها را بر دستهایشان باید ببینند.»