روزنامه شهروند: اگر مردم فرصت بیان اعتراض داشته باشند کار به خشونت نمی کشد
روزنامه شهروند نوشت: چرا از وجود چند اعتراض شوکه میشویم؟ اصولا چرا انتظار نداریم که مردم معترض باشند؟ مگر صاحب حکومت مردم نیستند، پس چرا حقی ندارند معترض باشند؟ کدام کشور حتی توسعهیافته و مرفه را میتوان پیدا کرد که مردم آنجا اعتراض نکنند؟
پس چرا نگران ميشويم يا چرا اعتراضات با افراد محدود و موضوعات خاص بهسرعت تبديل به اعتراضات گسترده با موضوعات عام و كلي ميشود؟
پاسخ اين است كه اعتراضات مثل زلزله است. اگر انرژي داخل زمين این امكان را داشته باشد كه همواره تخليه شود و مثلا زلزلههايي بیاید که با قدرت حتي تا ٤ريشتر اندكي ترس ايجاد ميكند، در نهايت خساراتي بر جا نميگذارد.
بنابراين وجود راههايي براي تخليه انرژي زمين و پاسخ مثبت دادن به آنها، ميتواند مانع از شكلگيري انرژيهاي متراكم و وقوع زلزلههاي قوي شود. همانطور كه زلزله ٥ريشتري جنوبغرب تهران همه را نگران كرد ولي خسارت خاصي ايجاد نكرد، اعتراضات اخير نيز ميتواند همين نقش را ايفا كند و همه را به صرافت طبع بيندازد كه چه رفتاري را در جهت اصلاح امور انجام دهند، بنابراين اگر اعتراضات مردم امري معمول و عادي باشد، چند نتیجه خوب دارد. نخست اينكه اعتراضات به معناي بروز آن چيزي است كه درون مردم وجود دارد و آنچه از نارضايتي درون مردم است، معمولا از امور عادي و حتي جزيي شروع ميشود و اگر بروز پيدا كند و مورد توجه قرار گيرد، هميشه اعتراضات در همين حد كوچك مثلا ٣ يا ٤ ريشتر خواهد بود، ولي هنگامي كه امكان بروز اعتراضات مزبور نباشد، به مرور زمان موضوعات مورد اعتراض متعدد ميشود و مردم نيز با تعميمدادن مسائل از امور جزيي عبور ميكنند و به امور كليتر و عامتري ميرسند.
ولي اين تنها مشكل ماجرا نيست، بلكه اگر اعتراضات قابل بيان باشد، همه ياد ميگيرند كه اعتراضات را بهصورت مدني، سازمانيافته و از موضع مسئوليت و شناسنامهدار انجام دهند. در حالي كه اگر براي اعتراضات مفري و امكاني نباشد، هنگامي كه آغاز ميشود، ظرفيت آن را دارد كه بهسرعت غيرمدني، خشونتآميز و بدون شناسنامه شود و دود چنين اعتراضاتي به چشم همه جامعه خواهد رفت. مشكل ديگری هم هست که ممانعت نسبت به اعتراضات مدني و قانوني موجب ناآگاهي جامعه و حكومت نسبت به مردم ميشود.
اگر مردم اجازه نداشته باشند كه رفتار عادي و مطالبات و خواستهاي خود را بروز دهند، اين امر به معناي نبودن چنين مطالبات و خواستهايي نزد مردم نيست، ولي كساني كه مانع از بروز هر گونه احساسات و اعتراضات مردم ميشوند، مجرای آگاهي خود را از جامعه مسدود و گمان ميكنند كه مردم همه راضي هستند، درحالي كه مردم بهگونه ديگري ميانديشند و دوست دارند بهگونه ديگري رفتار كنند، ولی آزادی لازم را ندارند. جامعه مبتني بر ريا و دورويي ناشي از چنين وضعي است.