ثبت در حافظه جمعی ایرانیان

سعید مروتی؛ روزنامه همشهری – مسعود کیمیایی چهره کاریزماتیک تاریخ سینمای ایران است. او در طول نیم‌قرن فعالیت سینمایی، اغلب با قهرمانان سمپاتیک و رویکرد خاصش به جامعه و سینما، توانسته به تداومی حیرت‌انگیز برسد و در این مورد، تنها دوست قدیمی‌اش داریوش مهرجویی با او قابل مقایسه است. ارتباط تماشاگر با کیمیایی با تمام فرازونشیب‌ها همچنان حفظ شده؛ چراکه سینمای کیمیایی 50سال است بخشی از حافظه جمعی ایرانیان را شکل داده و هنوز هم هر فیلم این کارگردان، یک اتفاق مهم سینمایی به شمار می‌رود.

مسعود کیمیایی به عنوان موفق‌ترین کارگردان سینمای ایران در فاصله سال‌های 48 تا 57 شناخته می‌شود و فیلم‌های هیچ کارگردانی در طول یک دهه به اندازه کیمیایی با اقبال عمومی مواجه نشده است؛ کارگردانی که البته اولین فیلمش «بیگانه بیا» با شکست مواجه شد ولی فیلم بعدی‌اش، هم گیشه را فتح کرد و هم مسیر سینمای ایران را تغییر داد.

«قیصر» پرمخاطب‌ترین فیلم کیمیایی و دومین فیلم پرتماشاگر تاریخ سینمای ایران است. در مورد سینمای قبل از انقلاب باید به این موضوع اشاره کرد که هیچ آماری از گیشه شهرستان فیلم‌ها وجود ندارد و آنچه همواره مورد استناد قرار گرفته فروش اکران اول تهران بوده است؛ جز در مواردی استثنایی مثل قیصر که در اکران دومش آن‌قدر خوب فروخته که مطبوعات آن دوران، فروش‌اش را ثبت کرده‌اند (قیصر تنها فیلم سینمای ایران است که در اکران دوم بیشتر از اکران اول فروخته است).

«رضا موتوری» فیلم بعدی کیمیایی در رقابت با «مردی از جنوب شهر» (صابر رهبر) شکست خورد؛ شکستی که عده‌ای آن را شکست موج نو از فیلمی فردینی ارزیابی کردند. فروش «داش آکل» در اکران اول تهران هم پایین‌تر از انتظار بود تا جایی که عده‌ای گفتند و نوشتند فروش قیصر، اتفاقی بوده است. شاید همین موضوع موجب شد که کیمیایی فیلم بعدی‌اش را با هدف فتح گیشه بسازد.

کیمیایی، بلوچ را ساخت تا نشان دهد که ارتباط گسترده با مردم برایش اهمیت دارد. «خاک» فیلم بعدی کیمیایی بدون رعایت الگوهای طلایی گیشه به فروش بالایی دست پیدا کرد و دومین فیلم پرفروش سال52 شد. «گوزن‌ها» پس از نمایش در جشنواره جهانی تهران، دچار سانسور و تغییر نیم‌ساعت پایانی‌اش شد.

جالب اینکه مردم به تماشای همان نسخه سانسوری شتافتند تا گوزن‌ها، سومین فیلم پرفروش سال54 شود. «غزل» به عنوان فیلمی متفاوت با دیگر ساخته‌های دهه50 کیمیایی، فروش متوسطی داشت و حتی حضور فردین هم به گیشه‌اش کمک نکرد؛ چون فردین غزل، فردین سینمای فارسی نبود. «سفر سنگ» چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اکران شد. لحن انقلابی و رادیکال فیلم، با فضای سیاسی ـ اجتماعی آن دوره کاملا همخوان بود و با فاصله، پرفروش‌ترین فیلم سال شد.

این فیلم در فاصله سال‌های 58 تا 62 نیز مدام اکران می‌شد و می‌فروخت. در مورد سینمای پس از انقلاب کیمیایی باید به این نکته اشاره کرد که فیلم‌های دهه60 و اوایل دهه70 او اغلب در شرایط نابرابر و غیرعادلانه‌ای به نمایش درمی‌آمدند؛ دورانی که فیلم‌ها درجه‌بندی می‌شد و این درجه‌بندی روی فروش آنها تاثیر می‌گذاشت.

تاثیر این درجه‌بندی را مثلا می‌توان در مورد «تیغ و ابریشم» مشاهده کرد که گرچه در اکران‌های مکرر و در طول یک دهه در فهرست 100فیلم پرتماشاگر پس از انقلاب قرار گرفت ولی در اکران اول تهران به دلیل اختصاص درجه «ج»، کمتر از آنچه ممکن بود، فروش کرد.

با این همه اغلب فیلم‌های این دوره کیمیایی ـ جز «گروهبان» که فروش ضعیفی داشت ـ سرمایه اولیه‌شان را بازگرداندند. از «تجارت» به این طرف، روند صعودی فیلم‌های کیمیایی در جذب مخاطب شروع شد.

او در نیمه دوم دهه70 نقش‌های اصلی فیلم‌هایش را به جوان‌ها سپرد و ورود پررنگ جوانان به سینمای کیمیایی در اقبال عمومی به این فیلم‌ها، موثر واقع شد. نقطه اوج این توفیق، فیلم «سلطان» بود که موفق‌ترین فیلم بعد از انقلاب کیمیایی در برقراری ارتباط با جوان‌هاست.

کیمیایی طی این سال‌ها به «برندی» تبدیل شده که بیشتر فیلم‌هایش در حد استاندارد، تماشاگر داشته است.

او یکی از معدود کارگردان‌های سینمای ایران محسوب می‌شود که مردم بیش از هر ستاره و بازیگری، به خاطر نام خودش بلیت فیلمش را می‌خرند و به سینما می‌روند؛ کارگردانی که همیشه از بازیگر حرفه‌ای استفاده کرده، در دل سینمای جریان اصلی فیلم ساخته، برای نهادهای دولتی فیلم نساخته و از سوی دیگر با موج‌های سینمای تجاری یا جشنواره‌ای هم همراه نشده و استقلالش را حفظ کرده، در طول نیم قرن فعالیت‌ پرثمر، از شاخص‌ترین چهره‌های سینمای ایران برای سینماروها بوده است.

از قیصر تا «قاتل اهلی»، کیمیایی هم به خودش وفادار بوده و هم روزگارش را شهادت داده است.

در این سال‌ها او از قصه‌گویی کلاسیک فاصله گرفته، ابزارهای بیانی‌اش را عوض کرده و به نسبت دهه50، با دشواری‌های بیشتری فیلم ساخته است.

در مورد مخاطبان فیلم‌های کیمیایی هم باید به این نکته اشاره کرد که حتی در دوره اول فیلمسازی او هم که اقشار فرودست جزو تماشاگران فیلم‌هایش بودند، او بیشتر برای طبقه متوسط شهری فیلم ساخته است. فیلم‌های متاخر کیمیایی چند لحنی، پیچیده و به شکلی تعمدی در لحظاتی گنگ هستند.

گویی شرایط پیچیده امروز، مانع از قصه‌گویی روان و کلاسیک دوران گذشته شده و همین‌ها ارتباط با تماشاگر را هم سخت‌تر کرده است.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک