ریشه های روانی کودک آزاری در چیست؟
همه کودک آزاری را با آزار های جسمی و جنسی می شناسند اما گاهی کودک آزاری فیزیکی نیست و فقط از طریق آزار های روحی روانی صورت می گیرد. معمولا کودکانی که دارای والدین معتاد هستند دچار این آزار و اذیت ها می شوند اما گاهی حتی در خانواده های که از نظر مالی تامین می باشند و یا والدین معتاد ندارند این مشکل دیده شده است. در این مقاله بیشتر به این مسئله مهم پرداخته می شود.
تعریف کودک آزاری
کودک آزاری بسیار گسترده است و متأسفانه در تمام اقشار با میزان درآمدهای مختلف، فرهنگهای گوناگون و قومیتها رخ میدهد. این آزار میتواند در قالب فشار جسمی، روحی، کلامی یا جنسی به کودک وارد شود. یا اینکه به دلیل نادیده گرفتن کودک باشد. هر نوع آزاری ممکن است آسیبهای جبرانناپذیری به کودک برساند یا حتی منجر به مرگ کودک شود.
در آزار جسمی عامدانه فشارها و اذیتهایی نظیر سوزاندن، زدن، شکستن استخوانها و… رخ میدهد. در آزار کلامی نیز کودک به آزارهای جنسی و جسمی تهدید میشود. خیلی از این آزارهای ممکن است سبب ضربههای روحی به کودک شود.
تحقیقات مختلف نشان میدهد که کودکان زیادی قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی متحمل کودک آزاری میشوند. آزار جنسی کودک یعنی کودک عامدانه در معرض مسائل جنسی قرار بگیرد، بهنحوی که نتواند در مقابل آن اعتراضی کند یا اصلا درکی از آن شرایط داشته باشد. به این معنی که کودک توسط شخص دیگری وادار به انجام اعمال جنسی شده است. این رفتار شامل لمس نامتعارف اعضای جنسی و سینههای کودک، نشان دادن اندامهای جنسی به کودک، نوازش، آمیزش جنسی از طرق مختلف، چشمچرانی، نمایش محتوای مستهجن و عریانی در مقابل کودک میشود.
بیتوجهی به کودک نیز وقتی اتفاق میافتد که نیازهای اولیهی زندگی کودک تامین نمیشود، این بیتوجهی ممکن است عامدانه باشد یا ناشی از بیتوجهی کامل به شرایط سلامتی و رفاه کودک باشد. بیتوجهیهای فیزیکی مانند عدم تامین غذا، لباس، سرپناه و سایر نیازهایی از این دست، یکی از مصداقهای بیتوجهی است. بیتوجهی عاطفی دریغ کردن محبت، عشق و علاقه را شامل میشود. بیتوجهی پزشکی نیز زمانی است که نیازهای پزشکی و مراقبتی از کودک دریغ میشود.
ریشههای روانی کودکآزاری چیست؟
کودکآزاری معنایش کموبیش روشن است ولی شما ابتدا بفرمایید این مفهوم دقیقا چه معنایی دارد.
کودکآزاری هر رفتار و عملی است که موجب میشود کودک دچار آسیب جسمی، عاطفی و جنسی شود. این اعمال معمولا توسط پدر و مادر یا مراقبتکننده اصلی کودک صورت میگیرد. همچنین گاهی انجام ندادن یکسری از وظایف از سوی والدین، موجب آسیب رسیدن به کودک میشود که این ترک فعلها هم مصداق کودکآزاری است و تحت عنوان غفلت یا سهلانگاری توصیف میشوند. مثلا غفلت از فراهم کردن نیازهای کودک در زمینه تغذیه، پزشکی، عاطفی و … پس کودکآزاری جنبه ایجابی و سلبی دارد.
کودکآزاری را معمولا به چهار دسته تقسیم میکنند: فیزیکی یا جسمی، عاطفی، جنسی و سهلانگارانه (غفلت). غفلت شاید شایعترین نوع کودکآزاری است یعنی والدین نیازهای بچه را به درستی برآورده نمیکنند. کودکآزاری لزوما عمدی نیست. والدین ممکن است به صورت غیر عمد موجب آسیب دیدن کودک شوند.
مثلا با این استدلال که ما داریم بچهمان را تربیت میکنیم، عملا به ورطه کودکآزاری بیفتند. بگذارید درباره غفلت کمی بیشتر توضیح بدهم. وقتی که والدین نتوانند نیازهای غذایی کودک را برآورده کنند و غذای مناسب در اختیار او بگذارند، مثلا فرزندشان نسبت به سنش وزن بسیار کمی دارد یا از نظر بهداشتی سر و وضع مرتبی ندارد و یا پوشش مناسبی ندارد، مثلا والدینش او را در زمستان با یک لباس نازک بیرون آوردهاند، مثل کودکان کار یا کودکانی که در کنار پدر و مادرشان گدایی میکنند و در سرمای زمستان لباس نازکی به تن دارند یا کفش ندارند و یا وقتی که والدین واکسنهای بچه را به موقع و مرتب نمیزنند و یا بچه را به موقع به دکتر نمیبرند، همه اینها مصادیق کودکآزاری است.
گاهی یک کودک یک هفته تب دارد ولی شما میبینی والدینش او را دکتر نبردهاند و سرانجام وقتی حالش به وخامت میگذارد، او را به اورژانس بیمارستان میآورند. یعنی به نیازهای پزشکی کودک در زمان مناسب رسیدگی نکردهاند. گاهی هم کودک سرپناه مناسبی ندارد. این غفلتها دلایل متفاوتی دارد. گاهی والدین در سن نوجوانی بچهدار شدهاند و نسبت به فرزندپروری آگاه نیستند. یعنی نمیدانند بچهشان چه نیازهایی دارد؛ چراکه هنوز نیازهای خودشان تامین نشده که ناگهان والد شدهاند. گاهی ممکن است پدر و مادر از هوش مناسبی برخوردار نباشند.
گاهی اوقات پدر و مادر ممکن است اختلال روانپزشکی داشته باشند. مادری که افسرده است، واقعا نیازهای بچهاش را نمیفهمد یا پدر و مادری که مواد مخدر مصرف میکنند، دنبال تامین نیازهای خودشان هستند و عملا از مشکلات و نیازهای فرزندشان غفلت میکنند.
مادرانی که در سن زیر ١٨ سال بچهدار میشوند، ممکن است احساس مادر بودن در وجودشان کمتر از حد متعارف باشد چراکه نیازهای رشدی خودشان هنوز برآورده نشده است. چنین مادرانی، ممکن است هوشیاری لازم نسبت به نیازهای بچه را نداشته باشند. مادری که چند تا بچه دارد، به خوبی میداند که گریه بچهاش چه معنایی دارد. مثلا این گریه، گریه غذا خواستن است و آن یکی گریه، یعنی بچه خوابش میآید. ولی مادری که سن پایینی دارد، گیرندههایش به این علایم و سیگنالهایی که بچه میفرستد، حساسیت کمتری دارد.
دلایل کودک آزاری
ترکیبی از دلایل فردی، منطقی و اجتماعی باعث کودک آزاری میشود. اگرچه کودکان بیگناه هستند، اما بعضی از دلایل کودک آزاری ریشه در ویژگیهای فردی و شرایط کودکان دارد. مانند:
مشکلات و عقبماندگیهای ذهنی یا جسمی کودک که فشار زیادی بر مراقبان او وارد میکند؛
انزوای اجتماعی خانوادهها؛
درک نادرست خانواده از نیازها و رشد کودک؛
تجارب تلخ والدین از آزار در مورد خودشان؛
فقر و عوامل اجتماعی-اقتصادی مانند بیکاری؛
آشفتگی و ازهمپاشیدگی خانواده، خشونت رفتاری والدین یا ناپدری-نامادری؛
فقدان یکپارچگی و همبستگی خانوادگی؛
مصرف مواد مخدر در خانواده؛
روابط دور و منفی میان اعضای خانواده؛
رفتارهای نامناسب والدین و تعاملات منفی؛
وجود ناپدری-نامادری در خانواده و یا مادر/پدری تنها؛
مشکلات روحی والدین مانند: افسردگی و…؛
خشونتهای عمومی و اجتماعی