برجام؛خلاء ها،تجربیات،رویکردها و راهکارها
دکتر نبی الله رشنو
به طور معمول معاهدات و توافقات بین المللی با هدف تآمین بهینه و متناسب منافع مطلوب کشورها در حوزه های مدیریت روابط خارجی و نیز اثرگذاری موثر آن بر رشد و توسعه ملی،پیگیری و منعقد میگردند. توافق برجام نیز برای طرفین و بویژه برای جمهوری اسلامی ایران و برنامه هسته ای آن که در سالهای اخیر مورد هجمه گسترده قدرتهای غربی قرار گرفته است،برای تحقق همین هدف و در راستای اجرای استراتژی تعامل سازنده بین المللی دولت تدبیر و امید پیگیری و منعقد گردید.
توافق برجام که در یک ماراتن دیپلماتیک و بخصوص با حضور مستقیم آمریکا و هدایت پیدا و پنهان جریان مقابل از سوی آمریکا در اردیبهشت 1394به سرانجام رسید وعلیرغم تمام فراز و فرودهای جاری در نهان و آشکار آن، ضمن بارور نمودن امید جهانیان به احیای عقلانیت در دیپلماسی بین المللی که طی دهه های متمادی تحت هدایت هژمون جاری قدرتها صورت میگرفت، بطور طبیعی یک تجربه ماندگار در دیپلماسی نوین جامعه جهانی و بویژه برای کارگزاران،تصمیم سازان و تصمیمگیران در حوزه های سیاست خارجی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
اما با خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام،ادامه حیات این توافق اکنون با اما و اگرها و نیز باید و نبایدهای فراوانی مواجه شده است. مجموعه فرآیندهای گام به گام توافق برجام و بخصوص حضور تمام قد آمریکا در یکماهه منتهی به تنظیم متن و بیانیه پایانی این توافق که در لوزان سوئیس ابلاغ گردید،گویای اهدافی بود که آمریکائیها فراتر از توافق برجام از ایران طلب میکنند تا در یک سیکل زمانی مدون بسترهای تحقق آن فراهم گردد.
بنابراین روند تصویب تا اجرای نیم نفس برجام بیانگر وجود خلاء های سه گانه حقوقی،اجرایی و ژئوپلیتیکی در این توافق است که عملا منجر به عدم تحقق مطالبات ترسیم شده جمهوری اسلامی ایران مطابق جدول زمانبندی مورد نظر در اجرای برنامه جامع اقدام مشترک گردیده است.
به لحاظ حقوقی و براساس بندهای 36و37 توافقنامه برجام در صورت عدم توجه هریک از طرفین به تعهدات مربوطه ،مجموعه پیگیریهای طرف زیان دیده عملا به صحن سازمان ملل و بویژه شورای امنیت آن سازمان ختم میشود.لذا بطور طبیعی چون یکطرف معاهده ایران است و طرفهای اصلی و پاسخگوکشورهای دائم عضو شورای امنیت هستند،این امر زمینه ای را فراهم کرده تا شکایت احتمالی ایران با کم توجهی و اما شکایت احتمالی طرف مقابل عملا با اجماع لازم مواجه گردد.
در بعد اجرایی علیرغم آنکه ایران به مجموعه تعهدات خود بویژه در حوزه برنامه هسته ای با یازده دوره بازرسی های ادواری IAEA عمل نموده است اما بسیاری از اهداف و برنامه های زمانبندی شده مورد تعهد طرف مقابل در حوزه های پولی،مالی و اقتصادی،برای طرف ایرانی محقق نشد و این بلاتکلیفی را هیچ مرجع معتبری هم پاسخگو نبوده است.
به لحاظ ژئوپلیتیکی با توجه به تنگناهای بین المللی که قدرتهای غربی به بهانه برنامه هسته ای برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده اند،توافق برجام باید ایجاد گشایش مورد انتظار در عرصه های روابط بین المللی و بسترسازیهای لازم جهت کنشگری موثر و متناسب پتاسیلهای متعدد ملی و منطقه ای را برای دولت ایران به ارمغان آورد.اما آنگونه که ذکر شد با توجه به اهداف انحصاری غیرمدون و هژمونیک آمریکا در برجام (با تدارک نوعی سیاست فرسایش تدریجی) نه تنها فضای بازیگری و نقش آفرینی مطلوب ایران در عرصه های بین المللی فراهم نشد بلکه با گسترش دامنه تعارضات علیه جمهوری اسلامی ایران بویژه حوزه های نفوذ طبیعی ایران را در سطوح منطقه ای به موضوع جدیدی در تریبونهای بین المللی تبدیل نمودند.
با این وضعیت ایران برای دفاع از منافع مطلوب ملی و بین المللی خود در موضوع برجام و نیز حرکت بسوی تثبیت جایگاهی متناسب از سطوح تعاملات بین المللی،به نظر میرسد که باید بر رویکردهای دوگانه زیر تمرکز نماید.
1- آنگونه که دولت هم بعنوان برنامه اولویت دار خود بیان نموده است، بکارگیری مجموعه تلاشها و تجربیات برای حفظ و اجرای کامل برجام در یک توافق تضمین شده با سایر طرفین باقی مانده در برنامه جامع اقدام مشترک، پیگیری موثر این فرآیند بهتر است بعنوان اولویت فکری و اجرایی ایران باشد. بگونه ایکه در میان طرفین اروپایی برجام حضور موثر آلمانیها بیشتر مد نظر قرار گیرد. روسها باید از روابط راهبردی نسبی با ایران بسمت روابط راهبردی پایدار حرکت کنند. با چین باید به اعتماد متقابل و پایدار در حوزه های اقتصادی بیندیشیم. این گفتمان جدید با طرفین باقیمانده در برجام ابتدا باید با استدلال و تضمینهای قوی بطور دوجانبه و جداگانه پیگیری و قطعی گردد تا سپس در نشستهای جمعی هدف گذاریهای مربوطه تصویب و ابلاغ گردند.
این رویکرد باید در گام اول پیگیر حقوق معوقه و اجرای فوری تکالیف انجام نشده طرف مقابل در بازه زمانی دوساله اخیر باشد و نیز مانع از هرگونه پیوست یا ضمیمه الحاقی مازاد برتعهدات مندرج درتوافق لوزان گردد. این رویکرد بطور طبیعی و در صورت موفقیت میتواند بیانگر ظرفیتهای گفتمانی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های نظام بین الملل باشد و علیرغم هجمه های فراوان مخالفین منطقه ای و فرامنطقه ای میتواند بسترهای ورود موثرتر ابعاد فکری و ادارکی نظام سیاسی ایران را در فضاهای حاکم بر سیاست و تحولات جهانی فراهم نماید.
2- بازگشت بدون قید و شرط به تدابیر و اقدامات قبل از برجام در حوزه های برنامه هسته ای و تمرکز بر توانمندسازی کشور در ابعاد استراتژیکی مدیریت سیستماتیک سیاست داخلی و سیاست خارجی با تقویت محور مقاومت …..
استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل بین المللی