ایران به درخواست مذاکره ترامپ چه پاسخی بدهد؟
دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا از آمادگی خود برای مذاکره بدون پیش شرط با حسن روحانی در هر زمان و هر کجا که ایران مایل باشد سخن گفته است. این در حالی است که پیش تر مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا در تشریح استراتژی جدید امریکا در قبال ایران 12 شرط برای شروع مذاکرات میان طرفین تعیین کرده بود.
اکنون برخی در ایران این عقب نشینی ترامپ را بهانه کرده و آن را نوعی تذبذب و دمدمی مزاجی عنوان کردند و به همین دلیل معتقدند باید درخواست وی برای مذاکره را نادیده انگاشت. برخی دیگر هم این درخواست را نوعی تاکتیک دانسته که هدف نهایی آن براندازی ایران است. فارغ از درست یا غلط بودن این دو تحلیل، نوعی انفعال در لایه زیرین هر دو دیده می شود که باید از آن اجتناب کرد؛ چراکه به نظر می رسد حداقل دو دلیل کافی وجود دارد تا ایران درخواست ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط را مورد بررسی جدی قرار دهد.
اول اشتیاق (اگر نگوییم احتیاج) ترامپ به مذاکره با ایران است که همین اشتیاق می تواند زمینه ساز دادن امتیاز از سوی وی به ایران شود. ترامپ در یک سال و نیم اخیر نشان داده که از شخصیتی خودشیفته برخوردار است که نیازمند تمجید و تایید است. او مایل است به همه و به خصوص سیاست مداران، رسانه های مخالف و روسای جمهوری پیشین امریکا نشان دهد که آدم کار بلدی است و رویکردهای او نتایج بهتری برای امریکا رقم می زند.
او بارها اعلام کرده محبوب ترین رئیس جمهوری امریکا است و سیاست های او بهتر از گذشتگان است. دیدار با رهبر کره شمالی مهم ترین اقدام او تاکنون بوده که باعث شد طعنه هایی هم به اوباما وارد کند. اکنون دغدغه او دیدار با رئیس جمهوری ایران است و برای این کار حاضر است چندین بار درخواست دهد و حتی شروط اعلامی خود را زیر پا بگذارد. امتیاز گرفتن از چنین فردی در مذاکرات که صرفا به دنبال اثبات خود است، نباید کار خیلی دشواری باشد.
اما دلیل دوم که قبلا هم به آن اشاره کردم. ترامپ از عقبه ایدئولوژیک برخوردار نیست. او اساسا سیاست مدار نیست و یک تاجر است و اهل معامله. اصول اساسی سیاست خارجی امریکا چندان برای وی اهمیتی ندارد که اگر داشت به این راحتی به دیدار کیم جونگ اون (رهبر کره شمالی) نمی رفت. مذاکره و توافق با چنین فردی قطعا ساده تر از فردی است که ذهنی ایدئولوژیک دارد و به برخی بنیان های اساسی پایبند است.
بنابراین به نظر می رسد همین دو دلیل کافی است تا ایران از فرصت ترامپ برای حفظ و افزایش منافع ملی خود استفاده کرده و با وی به مذاکره بنشیند. ممکن است مخالفین بگویند چگونه می توان با فردی که تعهد پیشین کشور خود را نقض کرده به توافق رسید و امیدوار بود که وی یا رئیس جمهور بعدی امریکا به توافق جدید پایبند بماند. بیایید روراست باشیم. هیچ تضمینی وجود ندارد. افراد یا دولت ها (به خصوص دولت های قدرتمند) هر گاه احساس کنند (حتی اگر به اشتباه) یک توافق به ضرر منافع ملی آنها است خیلی راحت آن را ترک می کنند. حقوق بین الملل هنوز نتوانسته ساز وکاری صد در صد برای پایبندی دولت ها به تعهداتشان ایجاد کند.
اما دو امیدواری وجود دارد. اول آنکه خروج ترامپ از برجام آنقدر به لحاظ سیاسی و حیثیتی برای امریکا هزینه ایجاد کرده که احتمال تکرار چنین کاری از سوی وی یا رئیس جمهوری بعدی این کشور به شدت کاهش یافته است. دوم آنکه اگر برای بار دوم نقض تعهدی از سوی امریکا در قبال ایران رخ دهد با توجه به تجربه نخست، اجماع بین المللی به نفع ایران و در برابر امریکا قوی تر شکل خواهد گرفت. بنابراین می توان با لحاظ بدعهدی امریکا با هوشیاری در مذاکرات ورود و به گونه ای توافق کرد که در صورت نقض تعهد خسارت عمده ای به ایران وارد نشود.
با این تفاسیر بهترین واکنشی که ایران می تواند به درخواست امریکا نشان دهد چیست؟ به نظر می رسد اگر رئیس جمهوری ایران پیامی با بیانی دیپلماتیک و نرم صادر کند دور از صواب نباشد. به طور مثال پیامی با این محتوا که: «ایران نیز آماده مذاکره بدون پیش شرط، از موضع برابر و همراه با احترام متقابل است. منتهی رئیس جمهوری امریکا می بایست اعتماد ملت ایران مبنی بر پایبندی به تعهدات پیشین و آینده کشور خود را جلب کند.»
این گفتمان می تواند سرآغاز چند دیالوگ میان روسای جمهور دو کشور باشد که حتی زمینه را برای بازگشت امریکا به توافق برجام ایجاد کند تا مذاکرات کلی میان دو کشور آغاز شود. با وجود ترامپ این هدف خیلی دور از دسترس نیست.