بهترین و بدترین سن ازدواج
ازدواج و موفقیت در آن امر پیچیدهای است که به عوامل مختلفی بستگی دارد. سن ازدواج هم یکی از عوامل مربوط به موفقیت است که تاثیر خاص خود را در ازدواج دارد. بهترین و بدترین سن ازدواج را در این مطلب بخوانید.
از دیرباز این تصور وجود دارد که کسانی که دیرتر ازدواج میکنند زندگی باثباتتری دارند. براساس این نوع تفکر، نوجوانی پرخطرترین سن ازدواج است، و بیشتر از همیشه نشان از طلاق در آینده دارد. منطقی به نظر میرسد، اینطور نیست؟ اگر جوان باشید، احتمالا از نظر مالی دچار کمبود، و از آیندهی حرفهایتان نامطمئن هستید، احتمالا از سوی خانواده، دوستان، کار و مدرسه تحت فشارهای مربوط به سن و سال هستید. تازه، حتی مغزتان هنوز کاملا رشد نکردهاست. از همهی اینها گذشته، بسیاری از نوجوانها برای پشت سر گذاشتن چالشهای رابطه، بیتجربه هستند. وقتی خیلی جوان هستید، ازدواج خیلی دشوار است.
روندهای آماری حاکی از آن است که بهتر است چند سال صبر کنید: احتمال طلاق برای کسانی که هنگام ازدواج ۲۵ ساله هستند، در مقایسه با کسانی که در ۲۰ سالگی ازدواج میکنند، ۵۰ درصد کمتر است. تاکنون این کاهش چشمگیر به عنوان آغاز یک روند نزولی مشاهده است که در دههی ۲۰ و ۳۰ سالگی و بعد از آن، همچنان ادامه مییابد، هرچند با سرعتی به نسبت پایینتر. همچنین این ایده که ازدواج در سن بالاتر کمتر نشان از طلاق در آینده دارد، نیز منطقی به نظر میرسد: این احتمال وجود دارد که زوجها از نظر مالی باثباتتر هستند، از خودشان و اهدافشان درک روشنتری دارند، و برای قرارهای آشنایی وقت کافی گذاشتهاند تا بفهمند واقعا چه میخواهند.
بهترین سن ازدواج
مطالعهی جدیدی دربارهی بهترین سن ازدواج نشان میدهد که اگر افراد نمیخواهند حداقل در ۵ سال اول زندگی مشترکشان طلاق بگیرند، باید بین ۲۸ تا ۳۲ سالگی ازدواج کنند. نیک ولفینگرِ جامعهشناس این پژوهش را در دانشگاه یوتا انجام داد و مؤسسهی مطالعات خانواده آن را چاپ کرد. این مطالعه نشان میدهد افرادی که بین سنین ۲۸ تا ۳۲ سالگی ازدواج میکنند، در سالهای آتی بهاحتمال کمتری طلاق میگیرند. این اظهارنظری جدید است؛ جامعهشناسان پیش از این معتقد بودند که ازدواج در سنین بالاتر معمولا به ثبات بیشتر منجر میشود و هیچ سقف سنی خاصی برای ازدواج موفق وجود ندارد. ولفینگر دادههای سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ مربوط به بررسی ملی رشد خانواده را تجزیهوتحلیل کرد. او نوعی منحنی زنگولهای وارونه پیدا کرد. ولفینگر مینویسد: «با سپریشدن سنین نوجوانی و رسیدن به اواخر دههی ۲۰ یا اوایل دههی ۳۰ زندگی احتمال طلاق کاهش مییابد. سپس با رسیدن به اواخر دههی ۳۰ و اوایل دههی ۴۰، احتمال طلاق دوباره افزایش مییابد.» این مطالعه میگوید که بهازای هر سال پس از ۳۲ سالگی، احتمال طلاق حدود ۵ درصد بالا میرود.
چرا نزدیک 30سالگی برای ازدواج مناسبتر است؟
در واقع این تئوری ازدواج، به زبان ساده یعنی اینکه برای ازدواج، سن شما نباید خیلی پایین یا بیشازحد بالا باشد.
دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد، چرا اواخر دههی ۲۰ یا اوایل دههی ۳۰ برای شروع رابطهای مادامالعمر، منطقی بهنظر میرسد و بهترین سن ازدواج معرفی شده است: افراد در این سنین به اندازهی کافی بالغ هستند تا تشخیص دهند که آیا واقعا با کسی سازش و تفاهم دارند یا فقط تحتتأثیر هورمونها قرار گرفتهاند. آنها قبلا انتخابهای قابلتوجهی در زندگیشان انجام دادهاند و مسئولیتهای مهمی بهعهده گرفتهاند و ممکن است از نظر مالی دستشان آنقدر باز باشد که بتوانند در صورت لزوم از فرد دیگری حمایت مالی کنند. از سوی دیگر، آنها آنقدر پیر و انعطافناپذیر (سرسخت) نیستند که نتوانند تغییرات کوچکی در عادات، سبک زندگی، اهداف و بهداشت شخصیشان – که در هر ازدواجی لازم و ضروی است – ایجاد کنند. آنها احتمالا همسران سابق یا فرزندانی ندارند که مجبور باشند زمان، منابع و وفاداریشان را میان آنها تقسیم کنند.
نطریات دیگر درباره بهترین سن ازدواج
اما سایر جامعهشناسانی که جوانب مختلف این مسئله را بررسی کردند هم هستند که با نظر ولفینگر موافق نیستند. فیلیپ کوهن از دانشگاه مریلند با تجزیهوتحلیل مجموعهی متفاوتی از دادهها از سازمان بررسی جامعهی آمریکا اعلام کرد که بالارفتن سن به این معنا نیست که شانس بقا و ادامهی ازدواج شما کمتر میشود. او میگوید که اگر نمیخواهید طلاق بگیرید، باید بین ۴۵ تا ۴۹ سالگی ازدواج کنید. او تأکید میکند که درست به همین دلیل است که مردم نباید تصمیمات مهم زندگیشان را بر مبنای تجزیهوتحلیلهای آماری موجود در اینترنت بگیرند.