این تَوَحُش از کجا آمد ؟!
از هفتاد درصد رانندگان متخلفی که شادمانی نوروزی زیر پوستشان جا خوش می کند و حاضر به قتل مردم می شوند، تست اعتیاد و مصرف انواع رونگردانها و... بگیرند تا تاثیرات منفی پولهای شبهه دار و لقمه های آلوده خودش را نشان بدهد!
عصر خبر- حمید هنرجو : لابه لای خبرهای آغاز سال – که حادثه ویرانگر سیل در استانهای شمالی کشور در صدر آنهاست – خبری کوتاه امّا هشداردهنده و تاسف انگیز شنیده شد اما متاسفانه رسانه ملی خیلی عادی از کنار آن گذشت!
فاجعه ای اجتماعی و حتی غم انگیزتر از حوادثی طبیعی مانند سیل و زلزله! [البته اگر سوء مدیریت ها پایان یابد، حوادث طبیعی هم می تواند با ناچیزترین خسارتها برای کشورمان رقم بخورد].خبر این بود: بالاترین درصد فوت شده های پایتخت و شهرهای بزرگ در ایام عید، مربوط به عابران (بی پناه) پیاده است!
بیایید بررسی کنیم عابران پیاده تعطیلات نوروزی چه کسانی هستند: خانواده هایی که وسیله نقلیه ندارند، خانوارهایی که به دلایل مختلف – بیشتر ضعف اقتصادی – مجبورند تا پایان تعطیلات در خانه خود بمانند، کارگرانی که در نوروز هم کار را تعطیل نمی کنند و به دلایلی، تعمدا نوروز را در جایی به غیر از شهر و دیار خودشان می گذرانند( تعدادی از آنها را از نزدیک می شناسم)، خیابان خوابها و افراد بی سرپرست، شماری از اتباع خارجی که در کشور ما به کار یَدی مشغولند، دستفروشان نسبتا مُسنی که با امید کسب درآمدی حداقلی ایام عید در گذرها و میادین بساط می کنند، و البته تعدادی افراد متفرقه که برای پیاده روی بهاری مسیری را انتخاب می کنند.
کار ما ایرانی ها که به آریایی بودنمان فخر می ورزیم (اگر آداب و شئون آن را به جا آورده و درک کنیم، خیلی هم خوب است…) به کجا رسیده که شروع سال جدید را با مرگ عابران پیاده رقم می زنیم؟!
سانتافه سوار جوانی که چند سال پیش – همین روزها – عابری را در محله ای مسکونی زیر گرفته بود پیپ به دست، با غرور خاصی می گفت: دیه اش را می دهم! پدرم چاپخانه دار است و وضعمان توپ! از این دست افراد، کم نیست!
از هفتاد درصد رانندگان متخلفی که شادمانی نوروزی زیر پوستشان جا خوش می کند و حاضر به قتل مردم می شوند، تست اعتیاد و مصرف انواع رونگردانها و… بگیرند تا تاثیرات منفی پولهای شبهه دار و لقمه های آلوده خودش را نشان بدهد!
کاش از جامعه ایرانی بپرسیم این توحش از کجا آمد؟ مزداتیری ها و لکسوزها و لنکروزها و پورشه ها و… قرار نبود این سوغات های تلخ و مرگبار را برای ما داشته باشند!
کاش نهادهای علمی فرهنگی ما و مراکز تادیبی نظیر ندامتگاه ها و… در این زمینه ورود کنند و با بهره گیری از جامع شناسان خبره، اهالی علم و پژوهش به راهکارهای قابل اجراء برسند که البته لازمه این اقدام آسیب شناسانه، خواست و اراده مسئولان است…