روایت يك شاهدعيني از ماجرای دیروز قم
برادراني كه شعار دارند شعار ندهند اين عبارت من را آنقدر متعجب كرد كه مگر قرار است شعار ديگري داده شود ناخودآگاه كج نشستم و به پشت سرم نگاه كردم و ديدم كه هنوز جمعيت اصلي راهپيمايان وارد حرم نشده اند و جواناني كه در جايگاه حاضر هستند در حال همهمه نامفهوم ميباشند.
يك شاهد عيني مشاهدات خود از حادثه اختلال در سخنرانی رییس مجلس در مراسم 22 بهمن شهر قم را برای سایت «19 دی آنلاین» چنین بیان کرده است:
در 22 بهمن وقتي در جمع راهپيمايان روز جمعه مقابل درب صحن آينه رسيدم متوجه شدم به جاي هدايت راهپيمايان براي ورود به صحن آنان را به سوي ميدان آستانه مي فرستند، اما بنده كه مطلع بودم قرار است مراسم 22 بهمن در صحن امام خميني(ره) برگزار شود براي زيارت وارد حرم شدم و پس از زيارت و نماز و قرائت فاتحه براي مراجع و مدفونين حرم به سمت جايگاه رفتم گروه بزرگ دانش آموزان سرود حماسي خودرا شروع كردند كه بسيار پرشور بود و شوق مرا برانگيخت يكي از مسئولين برنامه بنده را به عبور از كنار نرده و رفتن در جايگاه مسئولين دعوت كرد و با اصرار وي وارد جايگاه شدم وي به بنده اطلاع داد كه سخنران مراسم آقاي لاريجاني است.
قبل از نشستن به جمعيت به پشت سرم نگاه كردم. جمعيتي جوان هم سن و سال و اكثريت زير 30 سال قسمت جلو را پر كرده بودند و از جمعيت راهپيمايان كه مركب از همه سنين بودند هنوز خبري نبود و يك ساعتي تا اذان ظهر باقي بود. آقاي شمس گروه سرود را تشويق كرد و اعلام كرد استاندار حضور ندارند ولي مثل سال قبل از استاندار ميخواهم كه تشويق و جايزهاي براي گروه سرود حرم و گروه سرودي كه در ميدان شهيد مطهري اجرا كرده اند در نظر بگيرد و قطعنامه راهپيمايي را بطور خلاصه و سريع قرائت كرد؛ و با سردي و غير متعارف اعلام كرد كه سخنران مراسم آقاي لاريجاني است و هم اكنون قرار است سخنراني كنند و به حاضران اعلام كرد كه مي توانند سؤالات خود را از آقاي لاريجاني بپرسند! و سپس اعلام كرد از آقاي لاريجاني تقاضا مي كنم صحبت خود را شروع كنند و در ادامه جمله اي گفت كه تعجب مرا برانگيخت.
اين مجري هميشگي مراسم حرم پس از دعوت بدون آب و تاب هميشگي و بدون عنوان و القاب از ميهمانان بلندپايه مراسم در حالي كه دكتر لاريجاني در جايگاه و به سمت تريبون ميرفت اعلام كرد برادراني كه شعار دارند شعار ندهند اين عبارت من را آنقدر متعجب كرد كه مگر قرار است شعار ديگري داده شود ناخودآگاه كج نشستم و به پشت سرم نگاه كردم و ديدم كه هنوز جمعيت اصلي راهپيمايان وارد حرم نشده اند و جواناني كه در جايگاه حاضر هستند در حال همهمه نامفهوم ميباشند. با شروع سخنراني در سمت راست و سمت چپ و وسط جمعيت هر قسمت حدود 20 تا 30 نفر سرپا ايستادند و با فرياد و مشت گره كرده كلمه اي را تكرار ميكردند و به علت تداخل صداها فريادها تا لحظاتي مفهوم نبود و بعد معلوم شد يك ريز ميگويند بصيرت، بصيرت….
وقتي صداهايشان هماهنگ شد چند دقيقه درجاي خود شعار دادند و صداي سخنران در ميان فرياد اين جمعيت گم شد و بلندگوهاي صحن صداي سخنران را به گوش نمي رساند و شعارها هم هر لحظه بيشتر و نامفهوم تر شد، در اين بين تعدادي مهر نماز(تربت سيدالشهدا) را به سمت تريبون پرت كردند و متعاقب آن هر چند لحظه يك لنگه كفش نيز به سمت جايگاه پرت شد!
تنها واكنش موجود به اين وضعيت پيشگيري محافظين از برخورد مهرها و كفش ها به تريبون سخنران بود و واكنشي از فرماندهان و نيروهاي سپاه نديدم و از نيروي انتظامي هم هيچ خبري نبود و حضور نداشتند.
دو شخص ناشناس در جايگاه مسئولين توجه من را جلب كردند كه پشت به جايگاه و رو به جمعيت با اشاره دست شعار دهندگان را به جلو آمدن دعوت كردند و جوانان شعار دهنده هم فوراً اجابت كردند و به سوي جايگاه مسئولين هجوم آوردند و نردهها را انداختند و وارد جايگاه شدند و ما و اطرافيانمان ناگزير براي اينكه زير دست و پا نمانيم بلند شديم و ايستاديم و به سمت راست جايگاه رفتيم و با حركت دست سعي كرديم از جلو آمدن بيشتر آنان جلوگيري كنيم. و در اين لحظه ديگر صداي بلندگو به گوش نمي رسيد و فرياد شعار دهندگان به اوج رسيده بود و كفشها و مهرها هم بيشتر پرتاب مي شدند. رئيس محترم مجلس تريبون را ترك كرد و جوانان افراطي و بي منطق كه متوجه قداستشكني خود از حرم و تريبون حرم و حرمت رئيس مجلس شوراي اسلامي و يكي از اركان نظام و سفارشات رهبري و بزرگان ديني نبودند، پيروزي خود را با شعار و تكبير و شادماني از غلبه بر طرف مقابل جشن گرفته بودند و من اشك غم و اندوه از اين بيحرمتيها و كجرويها و افراط گرائيها را از ديدگانم پاك كردم.
روحاني كنار دستم كه از اعضاي بيت يكي از مراجع تقليد بود با من همدردي كرد و دستم را گرفت كه بهتر است برويم. تصميم به ترك جايگاه گرفتم كه امام جمعه قم و توليت حرم در پشت تريبون قرار گرفت و با اشاره دست جمعيت شعاردهنده را به نشستن دعوت كرد. ايستادم ببينم چه ميخواهند بگويند. اما شعارها ادامه داشت يكي از درجه داران با لباس رسمي سپاه كنار تريبون آمد و جمعيت را با حركت دو دست به نشستن امر كرد،ناگهان شعارها قطع شد و همه نشستند و همديگر را به سكوت دعوت كردند. امام جمعه سخنان خود را در سكوت مطلق فضا با عبارات كوتاه و حماسي گونه ادامه ميداد و جملات او مثل قطعنامه با تكبير آشوبگران چند لحظه پيش و دعوت كنندگان به نظم لحظات كنوني تأييد ميشد. و بنده كه خداخدا مي كردم توليت حرم جملهاي در نكوهش مهر پراني و كفش پراني در حرم بانوي كرامت به زبان بياورند، با بهت و حيرت شنيدم كه ايشان از خداوند طلب كرد كه اين حركتها را ذخيره آخرت قرار دهد و قبول فرمايد! و جمعيت آمين گفتند و كلمهاي در حرمتشكني حرم مطهر حضرت معصومه(س) سخني نگفت در عبارتي ديگر تصريح كرد كه با سر انگشت اشاره رهبري و مقام ولايت اين مردم جواب بداخلاقان را ميدهند و اينگونه از خون شهدا و راه امام و رهبري دفاع ميكنند! و بداخلاقان را برنميتابند كه با تكبير جمعيت همراه بود. امام جمعه قم و توليت حرم، خواسته يا ناخواسته هتك كنندگان حرم فاطمه معصومه و توهين كنندگان به تريبون 22 بهمن و رئيس مجلس را اميدهاي دل رهبر خطاب كرد! وهيچ تذكر و تقبيحي از اين حركت سياه و حرام بيّن نكردند! و اينجا بود كه آه از نهاد اين حقير برآمدحرمت امامزاده….
تلخي اين واقعه به حدي بود كه توقف بيشتر برايم ناگوار بود و با بغض و چشمان تر حرم را به سمت منزل ترك كردم و سؤالات فرزندانم را با سكوت و چه بگويم؟ پاسخ دادم. نگارنده وابستگي به هيچ جريان و گروهي ندارد و از 17 سالگي تاكنون تمام عمرش را در راه انقلاب، دفاع مقدس و عرصه فرهنگي نظام سپري كرده است.