زن افغان ، همچنان درجه 2
عصرخبر- تاریخ
افغانستان همیشه با پیچیدگی و آشفتگی محیطی خاص خودش گره خورده است. سران
این کشور حتی اگر انتخابات ریاستجمهوری گرهخورده با فساد را برگزار
میکنند اما خواهان اجرای دموکراسی هستند. پس زنان این کشور که تحت حکومت
طالبان هیچ حقی نداشتند، اکنون مسیرهای را برای پیشرفت در مقابل خود
میبینند.
با
سقوط طالبان وعدههای زیادی مبنی بر اینکه زنان آزاد خواهند بود و حقوق
آنان رعایت میشود، به زنان برقعپوش افغان داده شد. در حقیقت پس از ۱۰
سال، زنان و دختران افغان پیشرفتهای چشمگیری داشتند، به عنوان مثال
محدودیتهای دولتی برای ادامه تحصیل آنان، کار و دسترسی به امکانات پزشکی
حذف شد.
زنان پس از برگزاری انتخابات با پوشیدن لباس افسران پلیس و
حتی سربازان وظیفه به دولت پیوستند. در قانون جدیدی که در سال ۲۰۰۴ میلادی
به تصویب رسید، حق برابر برای زنان در نظر گرفته و در سال ۲۰۰۹ میلادی،
خشونت علیه زنان “جرم” شناخته شد.
اما برغم این تغییرات مشکلات زنان
افغان ادامه دارد ؛ زنان در اماکن عمومی يا مورد آزار و اذیت قرار
میگيرند و يا تهدید و کشته میشوند. زنان همچنان مجبورند به ازدواجهای
اجباری در سنین پائین تن دهند.خشونتهای داخلی در تمامی کشور دیده میشود و
از آن مهمتر و تاسفوارتر این که خشونتها برای شهروندان ، امری عادی
است.
طبق گزارشهای منتشر شده، اکنون حدود ۴۰۰ زندانی زن در
افغانستان وجود دارد که جرم آنان یا داشتن رابطه قبل از ازدواج است و یا به
دلیل شرایط ناگوار مجبور به فرار از منازل خود شدهاند.
از سوي
ديگر، در حالی که ادامه تحصیل تا حدودی برای آنان فراهم شده است، هنوز نیمی
از دختران هنوز به مدرسه نمیروند و هر 120 دقیقه ، یک زن به دلیل
بیماریهای مربوط به دوران بارداری میمیرد.
همچنین گزارشها بر این
نکته تاکید میکنند که اکثر زنان در افغانستان به آینده خود نگاهی همراه
با ترس دارند. آنان میترسند که با خروج نیروهای خارجی از کشورشان ، دولت
کابل وعدههای خود را فراموش کند و حقوق زنان در سایهای از ابهام قرار
بگیرد.
آنان معتقدند که با قطعشدن کمکهای خارجی دیگر نمیتوانند
از امکانات آموزشی و بهداشتی استفاده کنند و زندگیشان با تغییرات چشمگیری
مواجه میشود.
زنان افغان در حقیقت میترسند مانند زمان طالبان، بار دیگر کشورهاي خارجي آنان و حقوقشان را فراموش کنند.
در
برنامهای که برای گفتوگوهای صلح با طالبان در نظر گرفته شده، زنان در
حاشیه گذاشته شدهاند و هیچ زنی در پای میز مذاکرات وجود نداشت.
همچنین
در بیانیهای “شورای علما” ،مجموعهای از رهبران مذهبی تحت حمایت دولت،
آمده است که زنان نباید بدون مردان به سفر بروند و در زمان مطالعه، حضور در
امکان عمومی و در محل کار، نباید با مردان در یک محدوده قرار بگیرند.
در
مجموعه میتوان گفت که زنان همچنان پس از مردان، شهروندان درجه دو محسوب
میشوند. اگر با نگاه تاریخی قضیه را تحلیل کنیم، به این باور میرسیم که
بخشي از آسیبهای اجتماعی جایگاه زن، به خود زنان افغانستان بر میگردد.
آنها در هر موقعیتی که قرار داشتهاند، خود، ظرفیت و توانایی خود را باور
نکردهاند، البته این خود ناباوری ریشه در فرهنگ جامعه دارد.بر اساس این
فرهنگ، آنها خود پذیرفتهاند که تواناییهای مردان را ندارند.
بنابراين
یکی از راههای تثبیت جایگاه زن ، ایجاد خودباوری است. زن افغان باید
بفهمد که استعداد بسیار خوبی برای رشد و کمال دارد. عامل دیگر، تعمیق
آگاهیهای زن از طریق آموزش و تحصیل است.
زنان
افغان ممکن است ادعای موقعیتهای بالای مملکت را داشته باشند، اما اگر
تواناییهای فکری خویش را از طریق تحصیل بالا نبرند، نمیتوانند آن جایگاه
را تصاحب کنند؛ یکی از آسیبهای جنبش زنان سطحینگری است.
با تمامی
این تفاسیر، با در نظر گرفتن منافغ بینالمللی در افغانستان، ادامه
مذاکرات با طالبان و با وجود امضای بیانیه شورای علما توسط رئیسجمهوری،
هنوز میتوان گفت که زنان افغان نسبت به ۱۰ سال گذشته در دوران باارزش و
بهتری به سر میبرند.
اکنون رئیسجمهوری آمریکا و حامیان دیگر دولت
افغانستان، باید مشخص کنند که آیا از هر عاملی که حقوق زنان را قربانی
میکند، حمایت خواهند کرد یا در برخی از مواقع به خاطر منافع خود، حقوق
زنان را نادیده میگیرند؟