طنین آواز شوالیه در تهران
شهرام ناظری، با همراهی یک گروه موسیقی مقامی در مقابل خیل عظیم مخاطبان، شبی غنی از تلفیق ادبیات و موسیقی ایرانی را رقم زد. قطعاتی که توسط فرید الهامی آهنگسازی شده بود.
به گزارش عصرخبر، ایسنا نوشت: شامگاه 10 اسفند، ساعت 20، سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران، سازه پیکر فردوسی بر روی صحنه و یک بیت شعر بالای سرش: «چو ایران نباشد؛ تن من مباد»
«فردوسی خطرناک نیست»
شوالیه آواز ایران پس از حضور بر روی صحنه و خوش آمدگویی در سخنانی مطرح کرد: برنامهای که در پیش داریم، بخشی از شاهنامه فردوسی است که با همراهی یک گروه موسیقی مقامی اجرا میشود و بخشی از داستان ضحاک را روایت خواهیم کرد.
او ادامه داد: این داستان در شاهنامه فردوسی با پادشاهی ضحاک آغاز میشود و او با کشتن پدر بر تخت سلطنت مینشیند. بر اساس پیشگوییها، فریدون کسی است که میتواند، ضحاک را از بین ببرد و این امر به نوعی نبرد نور و ظلمت است.
شهرام ناظری اضافه کرد: هنگامی که فریدون به دنیا میآید، ضحاک تمام نیرویش را به کار میگیرد تا او را نابود کند. بنابرین فریدون را در کوههای البرز پنهان میکنند و او پس از سالها از کوه پایین میآید و وسیله جنگ با ضحاک را فراهم میکند و سرانجام داستان به جایی میرسد که کاوه آهنگر، درفش کاویان را بنا میکند.
این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش گفت: این کار نیاز به یک گروه بزرگ دارد اما بضاعت ما همین است و امیدوارم واحدهای فرهنگی از چنین برنامههایی حمایت کنند تا بتوان از یک ارکستر بزرگ و امکانات فرهنگی بیشتری استفاده کرد چرا که اجرای شاهنامه طی ۱۰۰ سال گذشته بنا به دلایل تاریخی و… در موسیقی وجود نداشته است.
وی در همین رابطه افزود: مشکلاتی در این راستا وجود داشته که هیچ کدام از خوانندگان تا به حال شاهنامه را به ویژه روی صحنه اجرا نخواندهاند.
شوالیه آواز ایران همچنین اظهار کرد: ۶ سال پیش اولین قدم را در این راه برداشتم و با گروههای بین المللی چنین اجرایی را در چند کشور جهان به روی صحنه بردم. بعدها مسؤولان فهمیدند که فردوسی خطرناک نیست و این کار در ایران هم اجرا شد.
ناظری با بیان اینکه شاهنامه فردوسی دارای یک حس انسانی و بشری است، گفت: در واقع فردوسی میخواست با ظلم مبارزه کند.
این هنرمند همچنین اضافه کرد: در هر صورت شاید به دلیل اینکه نمیتوانستیم در موسیقی سنتی با فضای شاهنامه روبرو شویم و دچار مشکل میشدیم، موسیقی مقامی را انتخاب کردیم. از طرفی هنوز رد پای شاهنامه در قومیتهای ایران وجود دارد. بنابرین با این دوستان کار را شروع کردیم و امیدوام لذت ببرید و ما هم از انرژی شما بهرهمند شویم.
«به نیکی نرفتی سخن جز به راز»
اجرا با وقار و آرام آغاز میشود و نوای دیوان صابر نظرگاهی در فضا میپیچد تا شهرام ناظری بخواند:
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت کردار فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان
هنر خار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بربدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز
دومار سیه از دو کتفش برست
غمی گشت و از هر سویی چاره جست
…
اجرای شهرام ناظری با تلفیقی از آواهای باستانی هوره، مور و سیاچمانه همراه بود و مقامهای تنبور مثل جلوشاهی و… برای مخاطبان روایت میشد.
ناظری سرآغاز را خواند: به نام خداوند جان و خرد…
سپس داستان پادشاهی ضحاک و تولد فریدون را در حالی که به شدت مورد تشویق مخاطبان قرار میگرفت، روایت کرد.
همچنین، بخشی از اجرا با نقالی تلفیق شد و فضای متفاوتی را در سالن حاکم کرد.
شهرام ناظری بخش دیگری از داستان را اینگونه تعریف کرد: ضحاک همه جا به دنبال فریدون است و به او گفته بودند، آنکس که قرار است تو را بکشد، به دنیا آمده است. به قول فردوسی فریدون پس از ۸ سال از کوههای البرز پایین آمد و داستان تا بنا شدن درفش کاویان ادامه مییابد.
ناظری داستان برافراشتن درفش کاویانی را با به اوج رسیدن سازهای کوبهای اینگونه خواند:
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازار شاه
همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
از ان چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست کرد
……
چو آن پوست بر نیزه بر دید کی
به نیکی یکی اختر افکند پی
بیاراست آن را به دیبای روم
ز گوهر برو پیکر از زر بوم
فرو هشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خوتندش کاویان درفش
شهرام ناظری داستان را در اوج به پایان رساند و تنفسی ۱۵ دقیقهای مقدمهای بود تا ناظری بخش دوم اجرا را به قطعاتی از مولانا اختصاص دهد.
«ناظری آتش بر نیستان کشید»
قطعه «جان را کنم قربان» در آواز اصفهان به همراه قطعه «راست بگو نهان مکن» با کلامی از مولانا و تنظیم حافظ ناظری با ابهت خوانده شد و هنگامی که گروه خواست، صحنه را ترک کند، تشویقهای پی در پی مخاطبان مانع از این امر شد.
وقتی تشویقها بالا گرفت و تعداد قطعات درخواستی زیاد شد، ناظری طنزآمیز گفت: شما هم بعد از دو سال من را گیرآوردهاید و میخواهید، همه چیز برایتان بخوانم اما متاسفانه وقت تنگ است و اگر زمان بود، هر چه میخواستید، همان میشد اما یک قطعه به عنوان اشانتیون برایتان میخوانم.
ناظری شروع به خواندن قطعه «آتش در نیستان» کرد و با این قطعه اجرایش را به پایان رساند.
اما در حاشیه:
ناظری هنگام اجرای قطعهای چشمش به مخاطبی افتاد که در حال صحبت بود و حین اجرایش به او علامت سکوت را نشان داد.
این کنسرت وجود سازهای ابداعی بر روی صحنه را نیز در پی داشت که توسط فرهاد صفری نواخته شد.
روند اجرا کاملا منظم و بدون تاخیر بود اما جمعیت زیاد، رفت و آمد در سالن را دشوار میکرد.
صابر نظرگاهی (تار و دیوان)، سعید نایب محمدی (عود)، فرید الهامی (تنبور)، یونس پاکنژاد (کمانچه)، فرهاد صفری (تنبک، زروان، کارنگ، سازهای ابداعی)، شهریار نظری (دف)، فرنود الهامی، مهراب اسرافیلی و آرمان دکهای (تنبور) در این اجرا هنرنمایی کردند.