ترور سردار سلیمانی و موضع ترکیه / اردوغان این بار نمی تواند «خاکستری» بماند / آیا آنکار مجبور به انتخاب میان «آمریکا» یا بلوک «ایران – روسیه» خواهد شد؟
ترکیه نیز مانند سایر بازیگران منطقهای در تلاش است تا با تغییرات ژئوپلتیک ناشی از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به عنوان بازوی عملیاتی ایران در منطقه کنار بیاید.
متین گورچان در المانیتور نوشت: ترکیه نیز مانند سایر بازیگران منطقهای در تلاش است تا با تغییرات ژئوپلتیک ناشی از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به عنوان بازوی عملیاتی ایران در منطقه کنار بیاید.
به گزارش انتخاب ، در ادامه این مطلب آمده است: همانطور که سخنان رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه نشان میدهد، آنکارا تا دو روز پس از حمله 3 ژانویه آمریکا هنوز در شوک تصمیم این کشور بود و شرایط را رصد میکرد. اردوغان در مصاحبه تلویزیونی 5 ژانویه خود در این رابطه گفت: جالب است که من آن شب با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا مکالمه کردم و این حادثه چهار یا پنج ساعت بعد رخ داد. ظاهراً همه چیز برنامه ریزی شده بود. ما از این خبر شوکه شدهایم.
در زمانی که آنکارا در شوک بود ایران تلاش میکرد حمایت دیپلماتیک ترکیه را جلب کند. سفارت ایران در آنکارا توئیت کرد که اردوغان با رئیس جمهور ایران حسن روحانی تماس تلفنی برقرار کرده و به او گفته است: شهادت سردار سلیمانی بسیار ناراحت کننده است. من میدانم که ملت ایران، شما و رهبری چقدر عصبانی هستید.
تاکنون، به نظر میرسد که دولت ترکیه حرکات تهران برای جلب آنکارا به سمت خودش را بی پاسخ گذاشته است. با این وجود، ترور سلیمانی واقعیت ژئوپلیتیکی جدیدی را ایجاد کرده که آنکارا هم متعاقب آن نیاز دارد تا تصمیمات اساسی و جدیای را اتخاذ کند.
اول از همه باید گفت که سیاست سالهای اخیر ترکیه مبنی بر ایفای نقش مخفیانه در فضای خاکستری بین حکومت بغداد و گروههای طرفدار ایران به پایان رسیده و آنکارا اکنون باید یکی از طرفین را انتخاب کند. نتیجه مذاکرات مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه با مقامات عراقی در سفر 9 ژانویه وی به بغداد در این زمینه مهم خواهد بود. آنکارا با توجه به پارامترهای مهم امنیتی خود که حفظ تمامیت ارضی عراق است تمایلی به تضعیف حکومت مرکزی در عراق و حاکمیت فدرالیسم در این کشور ندارد. به عبارت دیگر، آنکارا به دنبال به حداقل رساندن روابط خود با گروههای شیعه در ماههای آینده خواهد بود.
تصمیم مهم دیگر برای آنکارا انتخاب بین آمریکا و بلوک روسیه – ایران است. تا کنون، آنکارا موفق شده که دو استراتژی موازی را در عراق و سوریه دنبال کند و از جنگ قدرت و مناطق خاکستری بین آنها استفاده حداکثری ببرد. این استراتژی اکنون به پایان خط رسیده است. انتظار میرود آمریکا و بلوك روسیه – ایران فشارهایی را به آنکارا وارد کنند تا این کشور تصمیم نهایی خودش را بگیرد. جیمز جفری، دهم ژانویه یعنی تنها دو روز بعد از سفر پوتین به ترکیه راهی آنکارا شد. انتخاب ترکیه بین آمریکا و بلوک روسیه و ایران کار سادهای نخواهد بود. در حالی که آمریکا همکاری خود را با یگانهای مدافع خلق (YPG) در برابر شبه نظامیان طرفدار ایران تقویت میکند، ترکیه باید انتخاب کند که آیا سعی میکند واشنگتن را از همکاری با این گروه کرد منصرف کند یا به جبهه روسیه ایران نزدیک تر میشود. پاسخ ترکها به این پرسش است که نشان میدهد آنها قصد دارند غربی شوند یا برعکس آسیایی بمانند.
موضوع مهم دیگری که پس از ترور سلیمانی مطرح خواهد شد بحث آینده روند آستانه است، توافقی که نقش اساسی در تلاش برای انتقال سیاسی و تدوین قانون اساسی در سوریه داشته است. این روند به رهبری روسیه، ترکیه و ایران که تا کنون از بحرانهای مختلف سربلند بیرون آمده، ممکن است در روزهای آینده به دلیل تنشهای احتمالی بین روسیه و ایران در میان جنگهای نیابتی آمریکا و ایران در سوریه و عراق متوقف شود. آنکارا در صورت وقوع چنین رویدادی چه خواهد کرد؟ آیا میخواهد میان مسکو و تهران میانجیگری کند یا یکی از طرفین را انتخاب کند؟ این تصمیم مهم دیگری است که آنکارا باید بگیرد.
بدیهی است که آمریکا برای درگیری با ایران در عراق و سوریه کردهای این دو کشور را تقویت خواهد کرد. گزارشها در این زمینه حاکی از آن است که آمریکا در حال تقویت نیروهای کرد در سوریه، به ویژه در دیرالزور است، اقدامی که بدون شک با ناراحتی آنکارا همراه خواهد بود.
با این شرایط، نیاز آمریکا به حمایت از یگان مدافع خلق در سوریه و دولت اقلیم کردستان در عراق افزایش مییابد، چرا که چنین کاری برای مقابله فعال با شبه نظامیان طرفدار ایران ضروری است. منابع امنیتی در آنکارا که با ال مانیتور گفتگو کردهاند، معتقدند اگر تنشها افزایش یابد آمریکا سفارت خود در بغداد را میبندد و در این صورت کنسولگری این کشور در اربیل سفارت جدید آن خواهد بود. واضح است که ترکیه از چنین اقدامی استقبال نخواهد کرد و نسبت به وقوع آن هراسان است.
همچنین، در شرایط تشدید تنش در منطقه، پیوستن ترکیه و قطر به ایران میتواند به روابط دو جانبه آنها با آمریکا آسیب بزند. اینکه ترکیه و قطر آمریکا را انتخاب کنند یا ایران را سوال دیگری است که باید به تماشای پاسخ آن نشست.
سرانجام، یک جنگ نیابتی در حال رشد بین آمریکا و ایران قیمت نفت و حاملهای انرژی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. چنین التهابی در بازار انرژی به ناچار تأثیر منفی بر اقتصاد ترکیبی و شکننده ترکیه خواهد گذاشت.
گفته میشود، قتل سلیمانی فرصتهای دیپلماتیکی را نیز برای آنکارا به همراه دارد. هم آمریکا و هم روسیه و ایران به احتمال زیاد طی هفتههای آینده رایزنیهای خود با آنکارا برای همراه کردنش با خودشان را آغاز میکنند و حتما پیشنهادهایی هم برای آن دارند که میتواند به سود دیپلماسی آنکارا باشد.
به عنوان مثال، روسیه ممکن است پیشنهادهایی از قبیل تصدیق مشروعیت دولت وفاق ملی لیبی (GNA) که تحت حمایت آنکارا است، کند کردن پیشروی نیروهای خلیفه حفتر و تشویق دو طرف به مذاکره را روی میز ترکیه بگذارد. این اقدام به نفع ترکیه در شرق مدیترانه خواهد بود و شرایط را برای فشار بر رقبای ترکیه یعنی مصر و یونان فراهم میکند.
آمریکا، به نوبه خود ممکن است پشنهاداتی برای کاهش بحرانهای بی شمار در روابط دوجانبه خود با آنکارا از جمله اعمال تحریمها به خاطر خرید سامانههای دفاع هوایی روسیه و اخراج ترکیه از برنامه جت مخفی اف 35 ارائه کند. با این وجود چنین رویکردی از سوی واشنگتن مستلزم آن است که آنکارا موضعگیری تند ضد ایرانی داشته باشد که البته در حال حاضر بعید به نظر میرسد.
در هر صورت، حفظ سیاست توازن در ماههای آینده برای آنکارا سخت تر خواهد شد چرا که هم آمریکا و هم روسیه – ایران فشار را به آنکارا برای انتخاب خودشان به حداکثر میرسانند. به عبارت دیگر، اکنون که دو طرف قدم در رویارویی فعال گذاشتهاند، حفظ روابط با آمریکا و ایران به طور فزایندهای برای آنکارا دشوار خواهد بود.
پس از ترور سلیمانی، خاورمیانه به مکانی کاملاً غیرقابل پیش بینی و پر از ابهاماتی تازه تبدیل شده است. این منطقه مثل کشتی شلوغ شده که در آن آمریکا، روسیه، ایران، اسرائیل، ترکیه و سایر بازیگران سعی در کشیدن سکان به نفع خود دارند. این که این کشتی به کجا میرود حدس و گمانش با این دولت هاست.