کرونا و سناریوهای ناخوشایند / آیا در صورت وقوع جنگ میان آمریکا و چین، جنگ جهانی سوم آغاز خواهد شد؟
به محض اینکه شدت تبادل اتهامات بین ایالات متحده و چین کاهش مییابد، بار دیگر به دلیلی تازه، تنش بین این دو دولت اوج میگیرد و این روزها تنش مذکور به نحوی بی سابقه افزایش یافته است، که علت اصلی آن، بحران کروناست.
صادق الطائی در القدس العربی چاپ لندن نوشت: به محض اینکه شدت تبادل اتهامات بین ایالات متحده و چین کاهش مییابد، بار دیگر به دلیلی تازه، تنش بین این دو دولت اوج میگیرد و این روزها تنش مذکور به نحوی بی سابقه افزایش یافته است، که علت اصلی آن، بحران کروناست.
به گزارش انتخاب ، در ادامه این مطلب آمده است: پیش بینیهای تحلیلگران در مورد تاثیر اقتصادی بحران کرونا و توقف گردش چرخ اقتصاد بویژه در دولتهای غربی، دولت ترامپ را بر آن میدارد تا به سمت شعله ور کردن جنگ علیه چین حرکت کند. اما اعلان جنگ چگونه خواهد بود؟ آیا این جنگ تبدیل به جنگ جهانی سوم میشود؟ یا یک جنگ محدود باقی میماند؟ آیا انعکاسها و تاثیرات این جنگ به دولتهای دیگر نیز میرسد؟ آیا شاهد یک نظام جهانی جدید خواهیم بود؟ این سوالات امروز با قدرت مطرح میشود، سوالاتی که نه از باب بدبینی و یا تنها پیش گویی، بلکه به دنبال خوانشی از تاثیرات سیاسی و اقتصادی شرایط فعلی، طرح میگردد.
اما آیا فکر شعله ور شدن جنگی بین آمریکا و چین، تنها مولود بحران کروناست؟ مراکز مطالعاتی و کارشناسان به این سوال با تاکید پاسخ منفی میدهند، به این دلیل که بحرانها بین دو قدرت، از آغاز هزاره سوم اوج گرفت، اما سیاستهای دولتهای آمریکایی با شیوههای مختلف به این تنشها برخورد کردند. استیون ام والت، استاد مرکز روبرت ورینیه، وابسته به بخش روابط بین الملل دانشگاه هاروارد، در مقالهای که در فارین پالیسی منتشر کرد، نوشت: «تلاشهای باراک اوباما به سمت بازگرداندن توازن بین دو قدرت آمریکا و شراکت با این کشور بود. اما دونالد ترامپ این توافق را پاره کرد و به جای صف آرایی با ژاپن، کره جنوبی، اتحادیه اروپا و اقتصادهای بزرگ برای مقابله با چین، خود وارد نبردهای تجاری با همه این دولتها شده و باعث شد ایالات متحده در مقابله با چین تنها بماند.»
سناریوهای مربوط به جنگ بین آمریکا و چین از سالها پیش مطرح است، چرا که شاخصهای متعددی حکایت از آن دارد که اقتصاد چین اوج گرفته و هم ردیف اقتصاد آمریکا شده است و در صورتی که با همین سرعت پیش برود، در سال ۲۰۳۰ احتمالا از آمریکا هم پیشی میگیرد. بدین معنا، چین به اقتصاد اول جهان تبدیل میشود. به همین دلیل است که ایالات متحده تلاش میکند مانع از برتری اقتصادی چین شود و با ظهور بحران کرونا و تهدیدات ترامپ مبنی بر متهم کردن چین به این فاجعه و درخواست غرامت اقتصادی آمریکا از چین، که به تریلیونها دلار میرسد و قطعا چین از پرداخت آن سر باز میزند، ترامپ میتواند جنگی را آغاز کند که در دریای جنوبی چین شعله ور شود.
علاوه بر این، طلال ابوغزاله، تاجر عربی، از دیگر شخصیتهای برجستهای است که در مورد سناریوهای جنگ احتمالی آینده صحبت کرده و در سال ۲۰۱۷ تصریح کرد که ایالات متحده مسیر منتهی به دریای جنوبی چین را مسدود خواهد کرد و به همین دلیل، در حال حاضر تلاش میکند بر اماکنی که نفت در آن وجود دارد، سیطره یابد، چرا که میداند ممانعت از رسیدن نفت به چین، میتواند آغاز بحران برای این کشور باشد. این در حالی است که ما از اهمیت عنصر انرژی برای اقتصاد چین، کاملا اگاهیم. بنابراین، در ادامه برخورد بوجود میآید، همه چیز در چین متوقف میشود و بحران به مدت چند ماه ادامه مییابد، سپس دو طرف بر سر میز مذاکره حاضر خواهند شد. چرا که همواره جنگها به توافقهایی منتهی میشود؛ همانطور که پس از دو جنگ جهانی اول و دوم و دیگر جنگهای منطقهای اینگونه شد. در پایان، یک نظام جهانی متفاوت از نظام کنونی ایجاد میشود.
به نظر میرسد ابوغزاله در مورد نتایج جنگ آینده خوش بین بوده و معتقد است منطقه خاورمیانه در نهایت از توجه خاصی برخوردار شده و پس از اتمام جنگها، کاملا آباد میشود و همچنان بعنوان منبع مهم انرژی در جهان بویژه نفت و گاز باقی میماند.