چینستیزی ترامپ ریشهای عمیق دارد
یک کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به تنش های اخیر میان چین و آمریکا، با بیان این که هنوز در داخل آمریکا راهبرد مشخص و نهایی در ارتباط با چین شکل نگرفته است، گفت: اوج گیری رقابت بین آمریکا و چین یک بُعد مقطعی و یک بُعد استراتژیک دارد که در این مقطع زمانی هر دو این ابعاد بر هم منطبق شده اند.
کوروش احمدی، در گفت وگو با ایسنا در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه دولت واشنگتن خواستار تعطیل شدن کنسولگری چین در شهر «هوستون» آمریکا به اتهام دست داشتن این مکان دیپلماتیک در “جاسوسیهای غیرقانونی و گسترده و عملیاتهای اعمال نفوذ در آمریکا” شده است، دولت چین نیز از مسئولان کنسولگری آمریکا در شهر «چنگدو » خواسته که این مکان را تعطیل کنند، اکنون روند تعاملات بین دو کشور آمریکا و چین را چگونه ارزیابی می کند؟ گفت: اوج گیری رقابت بین آمریکا و چین یک بُعد مقطعی و یک بُعد استراتژیک دارد که در این مقطع زمانی هر دو این ابعاد بر هم منطبق شده اند. بعد مقطعی یعنی نیازهای انتخاباتی ترامپ که اگر چه مهم است اما عملا فرع بر بُعد استراتژیک رقابت دو کشور قرار گرفته است که یک وجه آن اقتصادی است. اکثر اقتصاددانان پیشبینی میکنند که اقتصاد چین ظرف 10 الی 15 سال آینده از اقتصاد آمریکا پیشی خواهد گرفت. وجه دیگر رقابت امنیتی- استراتژیک است که ناشی از نگرانی آمریکا است که چین را در جستجوی جا پای نظامی در ماورای دریاها و تهدید موقعیت آمریکا در آسیای خاوری و پاسیفیک غربی تصور میکند.
برخی از مقامات آمریکایی، معتقدند چین امروز از شوروی دیروز خطرناکتراست
وی افزود: این دو کشور همچنین به لحاظ سیاسی – ایدئولوژیک رقیب یکدیگر محسوب میشوند. برخی مقامات آمریکایی معتقدند که حزب کمونیست چین در پی اشاعه شیوه حکومتی اقتدارگرایانه بر دیگر جوامع است و لیبرالهای جهان باید علیه چین بسیج شوند. اینها مدعی اند که “با توجه به نقض حقوق بشر در ایالت مسلمان نشین سین کیانگ” امید خود به تغییر تدریجی سیاست در پکن را از دست داده اند. در مقابل مقامات چینی نیز آمریکا را متهم به تلاش برای جلوگیری از رشد اقتصادی چین میکنند. پمپئو بارها گفته است که چین میخواهد قدرت اقتصادی و نظامی مسلط جهان باشد و بینش اقتدارگرایانهاش را در دیگر جوامع اشاعه دهد. لذا برای برخی در آمریکا و در برخی از دیگر کشورها این فکر را مطرح می کنند که گویا چین امروز از شوروی دیروز خطرناکتر است. این ایدهای است که در سند “استراتژی امنیت ملی آمریکا” در دسامبر 2017 در مورد روسیه و چین مطرح شده است.
آمریکا و چین دارای دو نظام ارزشی متفاوت هستند و همواره غیر محتمل بوده که بتوانند به راحتی با هم کنار آیند
این کارشناس مسائل بین الملل همچنین در پاسخ به این سوال که پیش از این شاهد درگیرهای اقتصادی و یا جنگ تجاری بین آمریکا و چین بوده ایم ولی به نظر میرسد سطح درگیریها این دو کشور به مسائل سیاسی گسترش پیدا کرده است علت این موضوع چیست؟ اظهار کرد: آمریکا و چین دارای نظامهای سیاسی کاملا متفاوتی هستند. این دو به لحاظ تمدنی نیز با یکدیگر بیشترین تفاوت را دارند. به این معنی که مثلا رقابت بین آمریکا و شوروی در چارچوب تمدن غربی در جریان بود و هر دو از یک نژاد بودند، اما در اینجا ما با دو تمدن کاملا متفاوت مواجه هستیم. آمریکا و ژاپن نیز زمانی درگیر رقابت اقتصادی نفسگیری بودند اما نهایتا توانستند با هم کنار آیند، چرا که نظامیهای سیاسی آمریکا و ژاپن در خطوط اصلی دارای اشتراکات زیادی است؛ ضمن اینکه به لحاظ نظامی و امنیتی هم با هم همسو هستند اما آمریکا و چین دارای دو نظام ارزشی متفاوت هستند. و همواره غیر محتمل بوده که آمریکا و چین نیز بتوانند به آن راحتی با هم کنار آیند. لذا اتفاقات دوره اخیر را باید در این قالب دید؛ اتفاقاتی مانند بستن کنسولگری چین در هوستون، دستگیری 4 چینی به اتهام جاسوسی، تحریم چند مقام چینی، از جمله یک عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست در ارتباط با مسلمانان سین کیانگ، لغو امتیاز اقتصادی و دیپلماتیک ویژه هنگ کنگ، غیرقانونی دانستن دعاوی چین در دریای چین جنوبی، ممنوعیت سفر دانشجویان مرتبط با نهادهای نظامی چین به آمریکا، بررسی امکان ممنوع کردن سفر اعضای حزب کمونیست چین و خانوادههای آنها (حدود 270 میلیون نفر) به آمریکا و …
داخل آمریکا هنوز راهبرد مشخص و نهایی در ارتباط با چین شکل نگرفته است
احمدی در پاسخ به این سوال که چند روز پیش وزیر امور خارجه آمریکا در حملاتی جدید به چین خواستار آن شد که (واشنگتن و همپیمانانش “از راه های خلاقانه تر و جسورانه تر” برای تحت فشار قرار دادن حزب کمونیست چین جهت تغییر مسیرش استفاده کنند و این کار را “ماموریت زمان ما” خواند!) این سخنان پمپئو از بابت چه نگرانی هایی و مسائلی مطرح شده و چه اثراتی بر روابط چین و آمریکا خواهد گذاشت؟ افزود: در مقاطعی در دولتهای قبلی آمریکا، روند جهانی شدن، تجارت آزاد و ادغام اقتصادها مهم بود. اما مجموعه تحولات طی یک دهه گذشته، بویژه سه چهار سال اخیر، موجب اولویت یافتن امنیت ملی شده و همراه با الویتهای اقتصادی شرایط جدیدی را رقم زده است. البته در داخل آمریکا هنوز راهبرد مشخص و نهایی در ارتباط با چین شکل نگرفته است. برخی مانند پمپئو و پیتر آوارو، مشاور تجاری ترامپ، وزیر دادگستری، مشاور امنیت ملی، رئیس اف بی آی و … نظراتی افراطی دارند و حتی سخن از جدایی اقتصاد آمریکا و چین از هم یا به قول خودشان decoupling میگویند. برخی دیگر مانند منوچین، وزیر خزانه داری، و برخی چهرههای شاخص نزدیک به وال استریت میانهروتر محسوب میشوند چون خواستار ادامه مذاکرات تجاری و مخالف اقدامات مضر به حال اقتصاد آمریکا هستند. در مقابل، پمپئو و شرکا از اعمال تحریم بیشتر حمایت میکنند. نقش متحدین سنتی آمریکا نیز مهم است. برخی از آنها نسبت به سیاست ترامپ تردید دارند. علت تردیدها این است که قضیه ابعاد امنیتی، اقتصادی، تکنولوژیک و علمی دارد که میتوانند بر هم اثرات غیرقابل پیشبینی داشته باشند.
وی افزود :همچنین با توجه به درجه ادغام اقتصاد چین با اقتصاد جهانی، حرکت در جهت جداسازی میتواند مخاطراتی برای اقتصاد آمریکا و جهان داشته باشد. طرفداران جداسازی معتقدند که افزایش بیشتر میزان تداخل و ادغام اقتصاد دو کشور برای آمریکا به لحاظ امنیتی مخاطرهآمیز است. اگر چه ترامپ عمدتا بر کاهش کسری تجاری متمرکز است اما مشاوران اقتصادی افراطی ترامپ میخواهند زنجیرههای عرضه بین دو کشور هم بگسلند؛ یعنی شرکتهای آمریکایی از چین خارج شوند و از فروش اجزاء و قطعات به شرکتهای چینی مثل هوآوی خودداری کنند.
چینستیزی شخص ترامپ به سیاستهای انتخاباتی محدود نمیشود و ریشههای عمیقتری دارد
احمدی همچنین در پاسخ به این سووال که درگیری ها بین چین و آمریکا چه ربطی می تواند به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در آمریکا و همچنین طرح این اتهام از سوی آمریکا علیه پکن داشته باشد که چین در بحث کرونا با جامعه جهانی شفاف نبوده است و آمریکا این کشور را متهم به پنهان کاری در این حوزه کرده است خاطرنشان کرد :با توجه به عقب افتادن ترامپ از بایدن در نظرسنجیها، بیشک بخش مهمی از انگیزه چینستیزی شخص ترامپ و حمله به مقامات چینی ریشه در ملاحظات انتخاباتی ،وعده های انتخاباتی ترامپ برای تقویت اقتصاد ملی دارد. اما قطعا همانطور که گفتم مسئله به سیاستهای انتخاباتی محدود نمیشود و مشکل ریشههای عمیقتری دارد. تندروها میگویند نظام سیاسی اقتدارگرایانه و تفوق اقتصادی – امنیتی چین را نمیپذیرند. اما مسئله این است که آنها احتمالا در پی اعمال تغییرات غیرقابل بازگشتی هستند که در صورت شکست ترامپ نیز قابل جبران نباشد.
تمایل به تغییر سیاست در قبال چین، در آمریکا فراحزبی شده است
وی تصریح کرد: البته حتی با انتخاب بایدن نیز بعید است که روابط با چین تغییر زیادی بکند. تمایل به تغییر سیاست در قبال چین به نوعی دارد در آمریکا فراحزبی میشود. دمکراتها نیز از جهاتی مانند ادعای مدیریت نادرست چین در مورد کرونا در هفتههای نخست و سیاست سرکوب در هنگ کنگ که آنرا مشعل ارزشهای لیبرالی در داخل چین سخن میدانند، تا حدودی با ترامپ همسو شده اند.