شبکههای مخفی و دستکاری در فرایندهای سیاسی ایران
تکاپوی اطلاعاتی به شدت پنهان جرج کندی یانگ، در پوشش «تاجر» و عضو هیئت مدیره کمپانی مالی کلینورت بنسون، تا زمان مرگ او (۹ مه ۱۹۹۰/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۹) ادامه یافت.
عصرخبر- عبدالله شهبازی – در «تاریخچه عملیات کودتا»، منسوب به دونالد ویلبر، و منابع مشابه، اسامی نظامیان و غیرنظامیان نامدار یا گمنام، چون حسن ارفع، حسن پاکروان، مظفر بقایی، حسین خطیبی، عیسی سپهبدی، حبیبالله دیهیمی، محمود ارم، حسن علویکیا و دیگران و دیگران، ناپیدا است. در کتابهایی که بر مبنای اینگونه اسناد نوشته شده نیز این چهرههای متنفذ دنیای پسپرده آن روز از صحنه عملیات کودتا یا محو شدهاند یا نقش شان بگونه دیگر روایت شده.
به دلیل این تلاش سنگین برای استتار، «تاریخنگاران رسمی کودتا» حتی از جرج کندی یانگ نام نمیبرند؛ قائممقام وقت سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام. آی. سیکس) و طراح و فرمانده واقعی عملیات کودتا که از اوائل دهه ۱۹۵۰، بهمراه ژنرال لوسین تراسکات (معاون سیا مستقر در فرانکفورت) و ژنرال رینهارد گیلن* (رئیس سازمان اطلاعات نظامی هیتلر که در سال ۱۹۴۵ خود را به ارتش آمریکا تسلیم کرد و اولین رئیس سازمان اطلاعاتی آلمان غربی BND شد)، در خفا به ایجاد و گسترش شبکههای مخفی پیمان تازه تأسیس «ناتو» در ایران و ترکیه و یونان و ایتالیا و آلمان غربی و بریتانیا و فرانسه و بلژیک و سوئد و برخی دیگر از کشورهای اروپایی مشغول بود.
تکاپوی اطلاعاتی به شدت پنهان جرج کندی یانگ، در پوشش «تاجر» و عضو هیئت مدیره کمپانی مالی کلینورت بنسون، تا زمان مرگ او (۹ مه ۱۹۹۰/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۹) ادامه یافت.
با توجه به این استتار طبیعی است که تا به امروز بکوشند جایگاه سِر شاپور ریپورتر […] را همچنان پنهان کنند؛ افسر رابط سرویس اطلاعاتی بریتانیا با محمدرضا شاه از سال ۱۹۴۷/ ۱۳۲۶ و مسئول «عملیات صحنه» در کودتای ۱۳۳۲ و گرداننده بعدی شبکههای مخفی پیمان ناتو در ایران تا زمان انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷) و پس از آن.
بدینسان، ایرانیان هیچگاه «تاریخ واقعی» آن عصر و پیوند آن را با «تاریخ روز» خود، و شبکههایی که امروزه همچنان فعال و بسیار قدرتمندتر از دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ هستند، نخواهند شناخت و با قصههای «جنگ حیدری- نعمتی» و داستان لافزنانی، چون «برادران رشیدیان» و «برادران بوسکو» سرگرم خواهند بود.
تصویری که از شبکههای پنهان در سالهای ۱۳۲۰- ۱۳۳۲ قابل رؤیت است، نشان میدهد که عملکرد این کانون قدرتمند در حیات سیاسی جامعه ایران تا پیش از تصویب طرح سرنگونی دولت مصدق در لندن و واشنگتن مغایر با دیپلماسی رسمی دولتهای بریتانیا و آمریکا بود. سیا و ام. آی. سیکس، و شبکههای مخفی همبسته با آنان در ایران، تا پیش از تصویب طرح کودتا، تنها مجوز فعالیت علیه گسترش کمونیسم را داشتند، ولی در عمل به این بسنده نکردند و در قامت نیروی سیاسی مقتدر داخلی به دستکاری در فرایندهای سیاسی ایران پرداختند. این شبکههای مخفی، از جمله از طریق ایجاد آشوبهای پیاپی، راه تشدید نابسامانی و بغرنجتر کردن تحولات داخلی ایران و لاینحل کردن مناقشه نفت را پیمودند.
این «فیل سرکش» در تحولات داخلی ایران در پی تحقق اهداف خود بود که از طریق سوق دادن سیر حوادث ایران به سمت کودتا و استقرار دیکتاتوری به دست میآمد. آنان، در موارد متعدد، صحنههای اغراقشده یا غیرواقعی آفریدند که به هراس از حزب توده و سلطه اتحاد شوروی بر ایران دامن میزد و فضای لازم را برای تصویب طرح کودتا در لندن و واشنگتن فراهم میکرد. بعبارت دیگر، شبکههای مخفی فوق از طریق دستکاری در فرایندهای سیاسی ایران دیپلماسی رسمی بریتانیا و ایالات متحده را نیز دستکاری و هدایت میکردند.