اصلاحطلبان پاسخگو باشند
پیش از ورود به بحث ضرورت حضور یا عدم حضور در انتخابات آینده، آن چه باید به آن تقدم داد، لزوم پاسخگویی اصلاح طلبان به جامعه و افکار عمومی است.
عصر خبر: سید محسن امامی فر مدیرمسئول و سردبیر گفتارنامه در خصوص بیانیه دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در یادداشتی نوشت:
جناب موسوی خوئینی ها دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در بیانیه ای از گروه ها، احزاب و شخصیت های سیاسی دعوت کرده تا با تمام توان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حضور به هم رسانده و مشارکت کاملا فعالانه ای داشته باشند.
پیش از ورود به بحث ضرورت حضور یا عدم حضور در انتخابات آینده، آن چه باید به آن تقدم داد، لزوم پاسخگویی اصلاح طلبان به جامعه و افکار عمومی است.
به هرحال اصلاح طلبان از دولت روحانی حمایت کردند، آن هم با تمام توان. البته که این حمایت بنابر مقتضیات زمان و تحلیل منطقی از شرایط و محدودیت ها بود.
از سوی دیگر شهرداری و شورای شهر تهران و برخی شهرهای بزرگ دیگر و همچنین فراکسیون امید مجلس دهم در اختیار آن ها بود.
اما عملکرد و کارنامه تمام این مجموعه ها حقیقتا تاسف برانگیز و بسیار ضعیف بوده است. البته در قضاوت عملکرد دولت باید به اعمال تحریم های سنگین و یکجانبه ایالات متحده علیه ایران توجه نمود.
به هر تقدیر مردم دردمند روز به روز با مشکلات بیشتری مواجه شده و در شرایط فعلی عملا هیچ امیدی نیز به آینده ندارند.
جناب موسوی خوئینی ها در این خصوص در بیانیه خود آورده است:”عدهای میگویند که بخش عظیمی از هموطنان به پای صندوقهای رأی نخواهند آمد، هم به علت یأس و سرخوردگی از انتخابات و هم به علت مشکلات ناشی از کاهش شدید درآمدها و افزایش بیسابقهٔ هزینهها.اگر چنین است، شما نخبگان و فعالان و تحلیلگران سیاسی باید با تمام توان تلاش کنید تا آنان را قانع کنید که راه علاج این مشکلات ویرانگر رهاکردن انتخابات نیست.”
اما سوال اساسی این که در وضعیت موجود که مردم به شدت ناراضی و مستاصل هستند، اصلاح طلبان چگونه می توانند بدون پاسخگویی نسبت به کارنامه هفت سال گذشته خود و تشریح اقدامات مثبت و توضیح عوامل ناکامی، مجددا مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنند؟
آن هم در شرایطی که اصلاح طلبان سرمایه اجتماعی خود را کاملا از دست داده اند.
کارنامه اصلاح طلبان نزد مردم مردود است و این جای شگفتی ندارد.
یکی از اصول مهم سیاست ورزی مدرن، نحوه مواجهه با افکار عمومی و تلاش جهت اقناع و متقاعدسازی جامعه است.
احزاب و شخصیت های ذی نفوذ جناح اصلاحات در قدم اول باید با آسیب شناسی دقیق نسبت به علل و عوامل از بین رفتن سرمایه اجتماعی و سپس بازتعریف گفتمان اصلاحات و بازترسیم اهداف اصلاحی با توجه به محدودیت های ساختاری و مختصات واقعی نظام جمهوری اسلامی اهتمام بورزند.
اگر این مراحل با اجماع حداکثری و توافق در کلیات و جزییات سپری شد، اصلاح طلبان سپس باید ضمن بیان دلایل ناکامی خود در چند سال گذشته، خود را در مقام پاسخگویی به جامعه قرار دهند و در این راستا از شیوه های نوین اقناع افکارعمومی بهره ببرند.
پس از عبور موفقیت آمیز از همه این مراحل می توان به این سوال پاسخ داد که با توجه شرایط موجود کشور، بحران اقتصادی، گسست نخبگان و فعالان سیاسی از یکدیگر، شکاف عمیق ملت-دولت، موانع و محدودیت های پیش رو و تعارض قوای سیاسی، مشارکت فعالانه در انتخابات ریاست جمهوری ضرورت دارد یا خیر؟