سخنان رهبری درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸

مى‌بینید آنچه که امام مى‌کند در دلهاى جا باز مى‌کند این مردمى که هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتى که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد گفت نه آتش‌بس، ملاحظه نکرد که حالا من هفته‌ى قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چى گفتم نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است...

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای گلچینی از بیانات فرمانده کل
قوا را در مورد قطعنامه‌ی 598 به مناسبت سالگرد پذیرش آن منتشر کرد.

کاسه‌ی شهد و شیرینی به جای کاسه‌ی زهر…

هر کسى در این ایام، اظهارات مخالفان ما را در دنیا گوش کرده یا خوانده
باشد، مى‌فهمد که دشمنان نظام ما، چه‌طور از عزت امروز جمهورى اسلامى، از
ته دل ناراحتند. پیروزى ملت ایران، به کام اینها تلخ آمد. خداى متعال،
همه‌ى کارها را با حساب انجام مى‌دهد. یک روز بنده‌ى صالح خدا، آن انسان
بزرگ و مخلص که هیچ‌چیز را براى خودش نمى‌خواست و همه‌ى کارها را براى خدا
مى‌کرد و همه چیز را براى او مى‌خواست، در قضیه‌ى قطعنامه گفت: کاسه‌ى زهر
را نوشیدم. این تلخى را او تحمل کرد؛ ولى خداى متعال به آن بنده‌ى صالح عوض
داد و هنوز دو سال و اندى نگذشته کاسه‌ى شهد و شیرینى پیروزى را به ملتش
چشاند و کامشان را شیرین کرد. آن فداکارى، این ثمره را داشت. «اللهم ما بنا
من نعمة فمنک لا اله الا انت». همه چیز متعلق به او و به اراده‌ى اوست.

سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از آزادگان و اقشار مختلف مردم، در اولین روز از هفته‌ى وحدت 11/07/1369

خصوصیت ملى مردم ایران

ما در جنگ فهمیدیم که ملت ما یک فرصت فوق‌العاده دارد؛ یک فرصت ملى و آن
این است که مردم احساس مسؤولیت دارند. مردم ایران این‌گونه‌اند. شاید همه‌ى
مردم دنیا این‌طور نباشند. بعد از قضیه‌ى قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبى
مى‌کرد و مى‌خواست از موقعیت سوء استفاده کند، ناگهان شما دیدید آن‌چنان
جبهه‌ها پر شد که در طول جنگ، کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت. بعد از
قطعنامه، این‌گونه شد. قطعنامه را که قبول کردیم، عراق حمله کرد. مردم
دیدند دشمن نارو مى‌زند و فرصت طلبى مى‌کند. ناگهان، همه احساس مسؤولیت
کردند. نگفتند: «دیگر کار از کار گذشته است. مى‌خواستند قبول نکنند! چرا
امام قبول کرد؟!» مى‌توانستند این‌گونه بگویند؛ اما نگفتند. این، یک خصوصیت
ملى است و ما این را در جنگ مى‌فهمیم؛ کمااین‌که در انقلاب مى‌فهمیم و در
دیگر قضایاى بزرگ مى‌فهمیم. هیچ صحنه‌اى مثل صحنه‌ى جنگ، براى گزارش
خصوصیات یک ملت و همه‌ى چیزهایى که در گزاره‌ى تاریخى مورد نظر است، مناسب
نیست.

بیانات در دیدار مسؤولان برگزارکننده «هفته‌ى دفاع مقدس» 29/06/1372

پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود

قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به‌خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه
از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى
کشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمى‌کِشد و نمى‌تواند
جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت.
پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید
امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند.
چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مى‌کرد. وانگهى؛ اگر همه‌ى دنیا
در امر جنگ دخالت مى‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسى نبود که رو
برگرداند. بر نمى‌گشت! آن، یک مسأله‌ى داخلى بود؛ مسأله‌ى دیگرى بود.

در تمام عمر ده ساله‌ى حیات مبارک امام رضوان اللَّه تعالى علیه، پس از
پیروزى انقلاب، یک لحظه اتّفاق نیفتاد که او به خاطر سنگینىِ بارِ تهدیدِ
دشمن، در هر بُعدى از ابعاد، دچار تردید شود. این، یعنى همان برخوردارى از
روحیه‌ى حسینى.

جنگ، تلفات دارد. جان یک انسان، براى امام خیلى عزیز بود. امام بزرگوار،
گاهى براى انسانى که رنج مى‌بُرد، اشک مى‌ریخت و یا در چشمانش اشک جمع
مى‌شد! ما بارها این حالت را در امام مشاهده کرده بودیم. انسانى رحیم و
عطوف، داراى دلى سرشار از محبّت و انسانیت بود. اما همین دل سرشار از
محبّت، در مقابل تهدید شهرها به بمباران هوایى، پایش نلرزید و نلغزید. از
راهْ برنگشت و عقب‌نشینى نکرد. همه‌ى دشمنان انقلاب در طول این ده سال،
فهمیدند و تجربه کردند که امام را نمى‌شود ترساند. این، نعمت بسیار بزرگى
است که دشمن احساس کند عنصرى چون امام، با ترس و تهدید از میدان خارج
نمى‌شود. امام، با منش و شخصیت درخشان خود، کارى کرد که همه در دنیا، این
نکته را فهمیدند. فهمیدند که این مرد را از میدان نمى‌شود خارج کرد؛ تهدید
نمى‌شود کرد؛ با فشار و با تهدیدهاى عملى هم نمى‌شود او را از راه خود
منصرف کرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبیق دهند.

بیانات در اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینى(ره) 14/03/1375

خانواده‌های شهدا، از مهمترین ابزارهاى الهى برای استمرار جهاد ملت ایران بودند

حتما خوانده‌اید که امیرالمؤمنین یا خود پیغمبر در مراحل اعزام نیرو به
جبهه‌ها، چه کشیدند! قرآن مى‌گوید: «یقولون ان بیوتنا عورة و ماهى بعورة ان
یریدون الا فرارا»؛ به آنان مى‌گویى عازم جبهه‌ى نبرد شوید، اما هر
کدامشان بهانه‌اى مى‌آورند. مى‌گویند: «خانه‌مان خراب است. گرفتارى داریم.
فصل تابستان است و هنگام چیدن خرما و برداشت محصول. کار و کسبمان کساد
مى‌شود.» نفس پیغمبر بود، اما نمى‌توانست آنان را به جبهه بکشاند! بعد از
جریان قطعنامه که مجددا عراق حمله کرد و حضرت امام پیام دادند و بنده هم
چیزى نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال دیدم سراسر کوه و دشت و
بیابان، پوشیده از مردم است. آیا اینها کار نداشتند؟ کشاورزى نداشتند؟
بیوتشان «عوره» نبود؟ عجیب است! این چه حرکت و چه قدرتى بود؟ البته جز قدرت
خدا هیچ چیز دیگر نبود و عاملش هم امثال شما بودید. مى‌خواهم این را عرض
کنم که پدران و مادران شهدا، از مهمترین ابزارهاى الهى بودند براى این‌که
جهاد استمرار پیدا کند؛ براى این‌که ملت شکست نخورد؛ براى این‌که انقلاب در
قمار جهانى نبازد و در این مقابله‌ى جهانى نتوانند آن را از میدان خارج
کنند. شما بزرگترین ابزار بودید. نفس امام در شما، در ملت و در جوانان اثر
کرد.

بیانات در دیدار با خانواده‌هاى شهداى مشهد  25/01/1371

دلیل رد قطعنامه‌ی اول

جنگ را چه کسى به وجود آورد؟ نمى‌شود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد.
همه‌ى قراین از اول کار نشان مى‌داد که استکبار پشت سر عراق است؛ او را کمک
نظامى کردند؛ از لحاظ تبلیغاتى به او کمک کردند و شوراى امنیت را در خدمت
متجاوز قرار دادند. با این‌که جنگ به این اهمیت در این نقطه‌ى حساس واقع
شده بود، اما روزهایى گذشت که سازمان ملل در آن روزها، هیچ عکس‌العملى نشان
نداد؛ این عادى نیست. در حمله‌ى عراق به کویت، بعد از چند ساعت شوراى
امنیت موضعگیرى کرد؛ اما در حمله‌ى عراق به ایران، تا وقتى که تانکهاى
عراقى پیشروى مى‌کردند، شوراى امنیت ساکت و تماشاچى نشست؛ بعد از آن‌که
هزاران کیلومتر را تصرف کرده بودند، شوراى امنیت یک کلمه حرف زد، که آن هم
تقبیح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نکرد که چرا تجاوز کرده و جنگ را شروع
کرده است؛ به دو طرف گفت که حالا بیایید دست از جنگ بکشید و آتش‌بس کنید!
یعنى درحقیقت، تثبیت عراق در اراضى اشغالى ما. البته ما قبول نکردیم و آن
قطعنامه را رد کردیم.

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران  05/07/1370

تکلیف و مصلحت اسلام این است

مى‌بینید آنچه که امام مى‌کند در دلهاى جا باز مى‌کند این مردمى که هشت
سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتى که مصلحت دانست قطعنامه را
قبول کرد گفت نه آتش‌بس، ملاحظه نکرد که حالا من هفته‌ى قبل یا ده روز قبل
یا یک ماه قبل، خود من چى گفتم نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است، کى
چه خواهد گفت براى امام مطرح نیست و چون براى خدا کار مى‌کند خدا هم براى
او همه‌ى مقدمات را فراهم مى‌آورد، «من کان لله کان الله له» دلهاى مردم
مجذوب سخن امام مى‌شود همان مردمى که تا دیروز شعار مى‌دادند به جنگ جنگ
آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دلهاى آنها کارگر مى‌شود که آنها بر
مى‌گردند راهپیمایى مى‌کنند شعار مى‌دهند که نخیر امروز باید آتش‌بس باشد؛
این نشانه‌ى خلوص است.

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران 11/01/1368

قبول قطعنامه‌ى 598، توطئه‌ى وسیع دشمن را بار دیگر با هدایت الهى به خود او برگرداند

این قطعنامه که زیر فشار سهمگین رزمندگان اسلام بر پیکر دشمن صادر شد،
سندى است که شعار دفاع مقدس ما در آن تأمین گردیده بود و اجراى کامل آن،
دشمن را به شکست قطعى مى‌رسانید و لذا هرگز جمهورى اسلامى آن را رد نکرد.
آنچه براى ایران اسلامى مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن مى‌شد، اصرار بر
تنبیه متجاوز به قدر کافى در میدانهاى نبرد و نیز بى‌اعتمادى در اجراى
میثاقهاى بین‌المللى توسط قدرتهاى بزرگ بود.

از صدور قطعنامه تا قبول رسمى آن از سوى جمهورى اسلامى، دنیا شاهد
سنگینترین ضربات نیروهاى اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن
در جبهه‌هاى جنگ از سویى و فشارهاى همه جانبه از سوى حامیان رژیم عراق علیه
ایران اسلامى از سوى دیگر بود. حصر اقتصادى، حمله به تأسیسات ما در خلیج
فارس و تمرکز بى‌سابقه‌ى نیروهاى نظامى امریکا و ناتو در اطراف مرزهاى آبى و
هوایى و حتّى تجاوز به آنها، بخشى از این فشارها بود؛ به طورى که تقریباً
هیچ فشار ممکن باقى نماند، مگر آن‌که بر ملت ایران وارد شد و رژیم امریکا
تقریباً به‌طور مستقیم وارد صحنه شد. تهدیدها، بمبارانهاى وسیع شیمیایى و
جنایت حمله به شهرها و هواپیماى مسافربرى و کشتى غیرنظامى و اثبات این‌که
استکبار در حمایت از عراق آمادگى براى دست یازیدن به هر جنایتى دارد، بخشى
از حوادث این دوران است و جا دارد در موقع مقتضى، این حقایق هشداردهنده
براى ملت ایران شکافته و بر ملا گردد.

قبول قطعنامه‌ى 598 از سوى جمهورى اسلامى و رهبر عظیم‌الشّأن فقید آن،
توطئه‌ى وسیع دشمن را بار دیگر با هدایت الهى به خود او برگرداند و دشمن را
که تحت شعار صلح‌طلبى، به هر جنایتى دست مى‌زد، خلع شعار کرد. شاید مشیت
الهى بر این بود که با قبول قطعنامه، حقانیت جمهورى اسلامى بیش از پیش در
جهان آشکار شود و ملت ایران به هدفهاى اساسى خود در سطح بین‌المللى نزدیکتر
گردد.

با این ابتکار جمهورى اسلامى، دشمن در دو راهى شکست قرار گرفت: اگر اجرا
شود، ایران اسلامى به خواسته‌هاى خود رسیده است و اگر اجرا نشود، داعیه‌ى
همیشگى جمهورى اسلامى مبنى بر لزوم قطع ریشه‌ى تجاوز و رابطه‌ى میان تجاوزِ
عراق و حاکمیت سلطه در جهان و این‌که رژیم عراق در ادعاى صلح‌طلبى صداقت
نداشته است، به اثبات مى‌رسد و بى‌اعتمادى به قرارهاى ساخته‌ى قدرتها که
جمهورى اسلامى همواره مدعى آن بوده است، در میان ملتها رایج خواهد شد و
آنها را بر تکیه‌ى فقط به نیروى خویش، تشویق خواهد کرد.

حکام سبکسر عراق که در طول جنگ عملاً نشان داده‌اند از تشخیص مصالح
عاجزند، این بار نیز زیانبارترین راه را گزیدند؛ یعنى ابتدا با حمله به
ایران و ندیده گرفتن شعارهاى خود در قبول قطعنامه، بى‌اعتبارى سخن و عمل
خود را به دیرباورترین اشخاص هم ثابت کردند و البته وقتى با حضور بى‌نظیر
رزمندگان در جبهه، مجبور به عقب‌نشینى در بخش عظیمى از مرزها شدند، یک بار
دیگر آزموده را آزمودند. با تعلل در اجراى قطعنامه، باز هم اقدامى دیگر در
جهت عکس منافع سیاسى و اقتصادى و نظامى و حیثیتى خود انجام دادند و جهالت و
آزمندى خود را به اثبات رساندند.

نگهداشتن بخشى از اراضى ایران اسلامى که عمدتاً دزدانه و پس از آتش‌بس
تصرف شده، به قیمت تعطیل قطعنامه‌یى که مدتها دم از اجراى آن مى‌زده‌اند،
جز نکبت و پشیمانى، چیزى براى آنها به ارمغان نخواهد آورد و این حیله‌ى
شیطانى نیز به خود آنان بر خواهد گشت: «ولایحیق المکر السّیئى الّا باهله».
آنان دیر یا زود، مجبور به تخلیه‌ى این اراضى خواهند شد و همه مى‌دانند که
ایران انقلابى، حضور متجاوز غاصب پلید را در مرزهاى خود، زمان درازى تحمل
نخواهد کرد و به طور حتم خسارتى که در این مرحله نصیب متجاوز و منطقه خواهد
شد، مانند گذشته خسارتى سنگین خواهد بود. اگر یک سال پیش، صدام به اجراى
قطعنامه تن داده بود، اینک اسرا برگشته، اروند لایروبى شده و صلح مستقر
گردیده و پیشرفت بازسازیها چشمگیر بود. آنچه از تعلل رژیم عراق در عمل به
قطعنامه، تا کنون بر دو کشور وارد شده، و آنچه از این پس وارد شود،
مسؤولیتش بر دوش رژیم عراق و شخص صدام است.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک