روایت میرسلیم از ساماندهی یک میلیون و 100 هزار آواره جنگی در طول دفاع مقدس
چهل سال پیش و در پی آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق در کنار همه مشکلات به وجود آمده در اثر جنگ، یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر از خانه و شهر خود آواره شدند؛ مشکل آوارگان جنگی از جمله مسائلی بود که باید همزمان با پیشبرد راهبردهای نظامی و امنیتی حل میشد تا بحرانهای بعدی امنیتی و اجتماعی بروز نکند.
مصطفی میرسلیم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که در سال ۵۸ و در آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق مسوولیت امور جنگ زدگان را برعهده داشته به مناسبت هفته دفاع مقدس روایتی از نحوه تشکیل بنیاد امور جنگزدگان و فعالیتهای این تشکیلات را مطرح کرد.
او از هماهنگیهای بین دستگاههای مختلف برای ساماندهی امور جنگزدگان گفت، از آمارگیری برای استخراج اطلاعات جنگزدگان، همراهی مجلس برای اختصاص اعتبار و بعدتر تصویب تاسیس بنیاد امور جنگزدگان، توجه امام خمینی(ره) و شهید رجایی نخست وزیر وقت به موضوع آوارگان جنگی.
البته براساس اظهارات میرسلیم، وجود حال و هوای انقلاب، فروکش نکردن روحیه انقلابی و پای کار بودن نسل انقلاب هم در پیشبرد این امور موثر بوده است.
مصطفی میرسلیم در گفتوگو با ایسنا با اشاره به ایده اولیه تشکیل بنیاد امور جنگزدگان گفت: آخر شهریور سال ۵۹ بود که جنگ شروع شد. من آن زمان مسئولیت معاونت سیاسی وزیر کشور را داشتم و این حوزه معاونت متصدی امور آوارگان و پناهندگان نیز بود. وقتی جنگ شروع شد و برخی مسائل بروز کرد جمعیت کثیری از هموطنان ما با هجوم عراقیها مواجه و ناچار شدند محل زندگی خود، کسب و کار و خانهشان را ترک کنند. خانوارهای زیادی آواره شدند. اکثر اینها از استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و بعدها آذربایجان غربی بودند. حتما صدام برنامههایی داشته که از فشارهایی که این آوارگان در کشور به لحاظ اجتماعی ایجاد میکنند برای موفقیت خود استفاده کند. شما امروز تصور کنید که اگر ۱۰ هزار نفر یک گرفتاری اجتماعی داشته باشند چطور اعتراض میکنند و چطور مشکلات آنها رسیدگی خواهد شد. آن زمان رسیدگی به مشکل آنها کار بسیار مهمی بود و ما با این مشکل مواجه بودیم.
اظهار نگرانی نخست وزیر وقت از مشکلات جنگزدگان
وی افزود: بلافاصله بعد از آغاز جنگ در یک گردهمایی استانداران در خرمآباد جمع شده بودیم. آن زمان نخست وزیر، مرحوم شهید رجایی بود و من مسئول برگزاری این گردهمایی بودم. بعد از اتمام همایش در برگشت به تهران، شهید رجایی را همراهی میکردم. مرحوم رجایی اظهار نگرانی شدیدی از مشکلات مردم جنگ زده کرد. من هم با توجه به سمتی که در وزارت کشور داشتم گفتم این مشکل راه حل دارد و ما تجربه این را داشتیم. پیش از جنگ تعدادی ایرانی بودند که عراق آنها را اخراج کرده بود و قبل از آن کردهای بارزانی هم آمده بودند در ایران مستقر شده بودند، البته تعداد اینها ۳۰، ۴۰ هزار نفر بود اما یک تجربه حداقلی وجود داشت که چطور باید با اینها برخورد کرد. اوایل انقلاب همچنین مشکل افغانیها هم بود که ما باید آن را اداره میکردیم. در واقع این تجربه را داشتیم که معضل آوارگی را چطور حل کنیم. ما از مجموعه این تجارب برای ارائه خدمات به آوارگان استفاده کردیم.
میرسلیم ادامه داد: من گفتم موضوع اسکان و حل مسائل اجتماعی و فرهنگی اینها را عملیاتی میدانم اما اگر قرار است به راه حلی در این زمینه برسیم یک کار تمام وقت را میطلبد. از ایشان خواستم که از مرحوم مهدوی کنی که آن زمان وزیر کشور بود بخواهد مسئولیت کار ساماندهی جنگ زدگان را به عهده من بگذارد. این جلسه روز بعد برگزار شد و من مسئولیت رسیدگی به کار جنگ زدگان را بر عهده گرفتم؛ آن هم در شرایطی که به لحاظ امکانات چیزی نداشتیم. من همچنین مسئولیت شهربانی را نیز بر عهده داشتم و از امکانات شهربانی استفاده خوبی برای این کار کردم. ما از کسانی که آمادگی داشتند درخواست کردیم فداکارانه به صحنه بیایند. به هر حال جنگ زدگان کسانی بودند که از لحاظ روحی و خانوادگی گرفتاریهایی داشتند و رسیدگی به آنها نیت خالص میخواست. البته هنوز سال ۵۹ بود و حال و هوای انقلاب وجود داشت. روحیه انقلابی هنوز فروکش نکرده بود و نسل انقلاب هم پای کار بود.
این نماینده مجلس درباره مسوولیت خود در شهربانی نیز گفت: برای ریاست شهربانی قرار بود دنبال کسی بگردیم که این مسئولیت را قبول کند، روزی خدمت مرحوم مهدوی کنی گفتم در این زمینه به راه حلی نرسیدم اما ناراحت نباشید ما یک آبرو و حیثیت دانشگاهی داریم این مسوولیت را برای یک سال بر عهده میگیرم و سعی میکنم در این مدت افراد مناسبی پیدا کنم که کار را به دوش آنها بگذارم. اسفند ۵۸ بود که توانستیم فرد مناسبی را پیدا کنیم اما همچنان که گفتم تشکیلات شهربانی به عنوان یک تشکیلات کشوری توانست کمک خوبی برای حل مشکل جنگ زدگان کند. دوستان خوبی به ما دست یاری دادند و من بعد از آن دوران دوستان و همکارانی به آن خوبی پیدا نکردم.
آمارگیری برای مشخص شدن تعداد جنگزدگان
وی درباره شرایط کار در بنیاد امور جنگزدگان گفت: شرایط کار ما در این بخش به گونهای بود که فرصتی برای استراحت نبود. من قبل از سحر برای جلسه از افراد دعوت میکردم و بعد از جلسه هماهنگی و اقامه نماز صبح برای انجام کار حرکت میکردیم. ما در اینجا با موضوعی مواجه شدیم که ابعادش را نمیشناختیم. من درخواست کردم به سرعت تعدادی بسیج شوند و آمارگیری کنند تا ببینیم چند آواره و از چه شهرهایی داریم و اینها به کجا پناه بردند و چه مشخصاتی دارند. نهایتا متوجه شدیم یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر آواره جنگی داریم. ابعاد کار هم بسیار گسترده بود. اسکان دادن یک میلیون نفر و فراهم آوردن امکانات اولیه معیشتی به این سادگی نبود. مسائل بعد از آن هم یک سلسله مشکلات معنوی و عاطفی بود که بروز کرد و باید حل میشد.
میرسلیم همچنین خاطرنشان کرد: قدم بعدی پس از شناخت ابعاد موضوع این بود که ما امکانات را جور کنیم. باید جستوجو میکردیم که کجا برای اسکان مناسب است و چه میزان ساختمان خالی وجود دارد. باید از ویژگی شرایط اضطراری استفاده میکردیم و در مواردی تصاحب موقت انجام میدادیم. دستگاههایی را اعزام کردیم که ببینند کجا ساختمانهای خالی وجود دارد. این کار از وزارت کشور شروع شد. به ذهنمان رسید از امکاناتی که در شمال کشور داشتیم مثل مجموعه های تفریحی بحر خزر استفاده کنیم. سازمانهای دولتی اغلب مجموعههای این چنینی داشتند و در سواحل فرحآباد تعدادی از این مجموعهها بود اما باز هم جوابگوی یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر نبود و این اسکان موقت حداقل ۲۰۰ هزار نفر را جوابگو بود.
مصوبه مجلس برای اختصاص اعتبار سه میلیارد تومانی به جنگزدگان
نماینده مردم تهران در مجلس اضافه کرد: من بلافاصله درخواست کردم جلسهای در مجلس با نمایندگان داشته باشم و برای آنها این موضوع را شرح دادم. بعد از آن همکاری خوبی از طرف مجلس صورت گرفت. تفاهمی حاصل شد و با اعتماد نمایندگان آنها سه میلیارد تومان به این کار اختصاص دادند. توجه داشته باشید سه میلیارد تومان در سال ۵۹ در حالی برای امور جنگ زدگان اختصاص یافت که آن زمان دلار ۸ یا ۹ تومان بود. همراهی خیلی خوبی صورت گرفت و ما به همکارانمان نوید دادیم که میتوانیم جلو برویم.
وی ادامه داد: قدم بعدی این بود که ببینیم باقی آوارگان را کجا میتوانیم اسکان دهیم. ما به دنبال مکانهایی دور از مناطق جنگی بودیم که جنگ زدگان را مستقر کنیم. دهها اردوگاه شناسایی شد که چادرهایی را نصب کنیم. حتی تحقیقاتی کردیم که کدام نوع چادرها تأثیر کمتری از گرما میپذیرد. از هلال احمر چادر گرفتیم. این هماهنگیها خیلی اهمیت داشت. امروز رسیدن به این هماهنگیها به مراتب مشکلتر است. البته کمکهای مردمی هم بود. آوارگان جنگی کسانی بودند که بعضا با لباس تنشان آمده بودند و علاوه بر مکان باید برای خوراک و لوازم حداقلی آنها هم فکری میشد. چادرهای دو در سه و سه در چهار و یک تعداد چادرهای عمومی در نظر گرفتیم و زیرسازی کردیم. در این فاصله گفتیم هر کس میتواند آوارگان را در خانه خودش پذیرایی کند. به تدریج تعداد زیاد میشد. برخی از اینها آشنایی در شهرهای مختلف داشتند که نزد آنها میرفتند. بعد از اینکه مکانهای اسکان آماده شد فراخوانی دادیم و اغلب آنها به اردوگاهها آمدند.
میرسلیم همچنین گفت: ما در جهرم و جیرفت اردوگاههایی داشتیم که مرحوم رجایی و رئیس جمهور هم از آنها بازدید کردند. در خوزستان البته با فاصله از مناطق جنگی و در لرستان و کرمانشاه هم مکانهایی برای استقرار آوارگان پیشبینی شد و قدری بار ما سبک شد. بعد از آن نوبت توزیع لوازم و کالاهای مورد نیاز بود. ما اعلام عمومی کرده بودیم و مردم هم با توجه به روحیه و شرایط جنگی کمکهای خوبی میکردند.
او با اشاره به بروز مسائل جدیدیدر مورد آورگان جنگی تصریح کرد: یکسری مشکلاتی به لحاظ عاطفی و روانی برای آوارگان به وجود آمده بود. یک شب ساعت ۱۰:۳۰ شب من از ساختمان بنیاد پایین میآمدم که استراحت کنم دیدم خانومی به سمت من میآید متوجه شدم جنگ زده است. صبر کردم جلو آمد و شروع به درد و دل کرد. حدود نیم ساعت حرف زد و بعد به من گفتم خوشحالم که به حرفم گوش کردی بیش از این نمیخواستم و رفت. ما باید خیلی حواسمان را جمع میکردیم که برخورد توأم با عصبانیت و خستگی را بروز ندهیم. ما در همه استانها دفاتری داشتیم. بعدها همکاران ما ارتقا گرفتند و در سطح استانداریها و وزارت کشور و حتی معاونت وزیر رسیدند.
تمهید مقدمات برای ازدواج جوانان جنگزده
میرسلیم با اشاره به تمهیدات پیشبینی شده در بنیاد امور جنگ زدگان برای مسایل پزشکی و معاینات آوارگان جنگی و همچنین پیشبینیهایی برای اشتغال موقت آنها، گفت: من یک وقت متوجه نکتهای شدم و آن اینکه جوانانی در بین آوارگان هستند که ممکن است ما با مشکلات اجتماعی و فرهنگی مواجه شویم. به قم رفتم و این موضوع را با مراجع مطرح کردم. آنها هم دسته چک کشیدند و در نهایت شاید مجموعا ۱۰ تا ۱۵ هزار ازدواج رقم خورد. ما بعدها دیدیم آسانترین مسئله اسکان بوده است.
مصوبه مجلس برای تأسیس بنیاد امور جنگ زدگان
نماینده مردم تهران در مجلس درباره مطرح شدن لایحه تأسیس بنیاد امور جنگ زدگان در مجلس نیز گفت: ما قانونی برای تأسیس بنیاد امور جنگ زدگان تنظیم کردیم که هیأت امنا و اختیاراتی هم برای آن پیشبینی شده بود. این لایحه را به مجلس بردیم. اینجایک سال از جنگ گذشته بود. هنگام دفاع از این لایحه نمایندگان چند بار اعتراض کردند. نمایندگان مناطق جنگ زده در مجلس که به فکر موکلینشان بودند سوالاتی را مطرح میکردند و برخی گلایههایی داشتند. من صبر کردم که این قانون تصویب شد. در سخنانم گفتم همین جا استعفایم را تقدیم میکنم. آقای هاشمی که رئیس مجلس بود گفت من تعجب میکنم این حرف چیست؟ گفتم برخورد نمایندگان را دیدید من نمیخواهم آنها آزرده باشند. بعد از آن به دفتر نخست وزیری رفتم. آقای رجایی کسالت داشت. به من گفتم میرسلیم چکار کردی؟ گفتم قانون تصویب شد و من هم استعفا دادم. ایشان بسیار ناراحت شد. گفتم چرا ناراحت میشوید شما بگو استعفایش را نپذیرفتم. من هم کارم را میکنم. دلم نمیخواست ایشان ناراحت شود و من بخواهم مشکلی به مشکلات اضافه کنم. در بنیاد امور جنگ زدگان هم مقام و منصب مطرح نبود. ما جلسات شبانه قبل از سحر داشتیم که در روز به کار مردم برسیم.
وی با اشاره به توجه حضرت امام(ره) به مسایل مربوط به جنگزدگان نیز گفت: یک بار محضر امام (ره) رسیدیم ایشان گفتند شنیدم جنگ زدگان اسلام آباد غرب وضع خوبی ندارند. بلافاصله به اسلام آباد غرب رفتیم. امام حواسش جمع بود. ظاهرا نماینده ولی فقیه که مردم به او مراجعه کرده بودند گزارشی را خدمت امام (ره) داده بود آنها با توجه به کوهستانی بودن منطقه مشکل اسکان داشتند که مشکل حل شد. کار جنگ از جنوب شروع شده و بعد به کرمانشاه و کردستان رسید. تمامی این هماهنگیها با کمک مردم به سامان رسید و کار حالت عادی پیدا کرد. ما زمانی درخواست ملاقات با امام (ره) را داشتیم. در این ملاقات امام جمله خوبی گفت. ایشان گفت جنگ زدگانی که صدام فکر میکرد برای ما مشکل میشوند حالا لشکری در مقابل صدام شدند. شما هم خود را به خدا بسپارید. به این ترتیب کار سامان پیدا کرد.
میرسلیم ادامه داد: البته بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به جمعیت یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفره وجودداشت اما با همدلی نمایندگان،یاری دولت، همراهی مردم و صبر بسیارارزشمند همین جنگ زدگان مشکلات حل شد. گاهی جنگ زدگان ناراحتیهایی داشتند، پرخاشهایی به ما میشد ولی ما واکنشی نشان نمیدادیم چرا که قبول کرده بودیم خدمت کنیم. همه اینها باعث شد ما از پس یک بحران پیچیده اجتماعی بربیاییم. این کار تا پایان جنگ ادامه یافت اما مهار شده بود و بعد به حالت عادی برگشت. در دوران بازسازی هم از جنگ زدگان دعوت کردیم که برگردند و برای بازسازی و اسکان دائم کمک کنند. البته ما ادعای کار بینقص نداریم قطعا نقصها و ایراداتی هم وجود داشته اما مهار کردنش مهم بود.
جلوگیری از بروز مشکلات امنیتی در بین جنگزدگان
وی در پاسخ به پرسشی در مورد وجود مشکلات امنیتی در بین آوارگان جنگی، گفت: اینها مردمی بودند که از خانه و زندگیشان آواره شده بودند، نه وابسته به تشکیلات صدام. تقریبا ما هیچ مورد خاصی از نفوذ بین آوارگان نداشتیم. اینها مردم بودند و ما زود به این مسئله رسیدگی کردیم، به طوری که فرصت نفوذ نبود. شاید اگر دیر به داد آنها میرسیدیم این فرصت فراهم میشد.
او درباره سرنوشت بنیاد امور جنگ زدگان پس از جنگ نیز گفت: بعدها بنیاد امور مهاجران جنگی از وزارت کشور منفک شد و ذیل وزارت کار رفت تا اینکه دوران بازسازی آغاز شد و آوارگان به شهرهایشان بازگشتند و بعد این تشکیلات منحل شد.
میرسلیم درباره شرایط به وجود آمده بعد از پایان جنگ و آغاز دوران بازسازی یادآور شد: بعد از جنگ اتفاقاتی افتاد که خیلی مهم بود. دولت پنجم تصمیم گرفت کار بازسازی را سریعا انجام دهد. این بازسازی نیاز به نیروی انسانی و مصالح داشت. این در شرایطی بود که امکانات ما محدود بود و نیروی انسانی کافی نداشتیم. خیلی از کارخانههای ما آسیب دیده بودند و این زمان طولانی نیاز داشت. اما دولت میخواست بازسازی زودتر انجام شود. به همین دلیل مقداری نقدینگی وارد بازار کرد در حالی که کمبود در مصالح، ابزار و امکانات بود. وقتی این پول تزریق شد تورم به ۵۰ درصد رسید. در واقع این پول از نظر اقتصادی گرفتاری درست کرد.
تغییر روحیه مسوولین و فضای پس از جنگ
وی به تغییر روحیه مسوولین و فضای پس از جنگ نیز اشاره کرد و گفت: بعد از آن بود که منِ نوعی به عنوان وزیر هم طاقچه بالا گذاشتم و برای قبول مسئولیت شروط و حقوق آنچنانی تعیین کردم. اینجا سال ۷۰ بود که از انقلاب ۱۲ سال گذشته و شاید خیلی از مسائل ارزشی رو به فراموشی میرفت و کمرنگ میشد. همین جاست که به اهمیت الگو داشتن پی میبرید. در بنیاد امور جنگ زدگان کسانی که با من کار میکردند هیچ گاه شروطی برای حقوق و مزایایشان تعیین نکردند. در حالی که در دوران بازسازی این مسائل بروز کرد و این شروع انحراف بود. ما گرفتار دوگانگی شدیم. از طرفی میخواستیم با سرعت کار بازسازی را انجام دهیم و از طرفی امکاناتش فراهم نبود. خیلیها گرفتار این قضیه شدند. متأسفانه در نهادهای مقدس هم گرفتار شدند.