القدس العربی: حل بحران‌های منطقه خاورمیانه بدون رفع تنش میان ایران و آمریکا، نه به نفع کشور‌های عرب است و نه اروپا

روزنامه القدس العربی، چاپ لندن در تححلیلی نوشته که تجربه ده‌ها سال کش و قوس و تنش بین ایران و آمریکا ثابت کرده است که شیوه اداره بحران‌ها بدون حل این موضوع، هرگز به نفع ملت‌های منطقه ما و جامعه بین الملل نیست، بویژه در اروپا که پناهندگان گروه گروه به سمت آن سرازیر می‌شوند.

عبد الباسط سیدا در القدس العربی نوشت: در منطقه خاورمیانه، مسائل بزرگی انتظار رئیس جمهور آینده آمریکا را می‌کشد، که در مقدمه آن، موضوع درگیری عربی اسرائیلی در بُعد فلسطینی آن است، بویژه در سایه توافق‌های عادی سازی بین اسرائیل و تعدادی از دولت‌های عربی. این مساله در کنار موضوع اعلام رسمی قدس بعنوان پایتخت اسرائیل از سوی ترامپ و به رسمیت شناختن حق حاکمیت اسرائیل بر جولان سوریه اشغالی است. علاوه بر این، موضوع جنگ یمن و تحولات لیبی، اوضاع مصر، تونس، لبنان، الجزایر و لبنان هم مطرح است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اما آنچه برای ما مهم است، زخم سوریه است که تقریبا وارد سال دهم خود می‌شود، بدون اینکه هیچ گونه راه حلی در افق برای آن پدیدار شود، یک راه حل واقعی که به تراژدی ده‌ها میلیون سوریه‌ای اواره، پایان داده و از مشکلات آن‌ها بکاهد.
پیش بینی تحولات نوعی در سیاست آمریکا در سطح تعامل با پرونده سوریه، دشوار است، به این دلیل که اوضاع فعلی سوریه از حیث پراکندگی آن بین مناطق نفوذ منطقه‌ای و بین المللی و سیطره ارتش‌های خارجی بر زمین و آسمان آن، نتیجه مقدماتی محسوب می‌شود که با بی توجهی اوباما به موضوع سوریه و ترجیح او برای دخالت روسیه در راستای ممانعت از سقوط نظام اسد، ایجاد شد. این مساله البته با تفاهم اسرائیل و ایران نیز همراه بود و طرف‌های عربی تاثیری در آن نداشتند.
در زمان اوباما، آمریکایی‌ها روی شرق فرات متمرکز شدند و دست روسیه را در دیگر مناطق سوریه باز گذاشتند، اما چرا؟ این مساله رابطه مستقیمی با نقش آمریکایی‌ها در عراق و اهمیت این کشور عربی برای سیاست‌های لحظه‌ای و آینده ایالات متحده در منطقه خلیج و همچنین در چارچوب عملیات توازن بین قوای منطقه ای، نظیر ایران، ترکیه، عربستان، مصر و اسرائیل است، که آمریکایی‌ها به آن متمایل بودند.
با روی کار آمدن ترامپ، همه چیز تغییر کرد، وی وارد سخت گیری با نظام اسد شده و خواستار خروج ایرانی‌ها از سوریه گردید. ترامپ قصد داشت به برخی دولت‌های موثر در اتحادیه کشور‌های عربی بفهماند که زمان بازگرداندن نظام اسد به این اتحادیه سرآمده است، علاوه بر اینکه رئیس جمهور آمریکا در مشارکت کشور‌های عربی در طرح‌های عمران آبادسازی سوریه و سرمایه گذاری‌های اقتصادی، کارشکنی کرد.
مهمترین اقدام ترامپ در مورد سوریه، تصویب قانون سزار در سال ۲۰۱۹ بود، که البته می‌تواند یکی از عواملی باشد که دولت اینده ایالات متحده از آن برای سوق دادن نظام به سمت قبول راه حل سیاسی ملموس استفاده می‌کند. در این میان، دولت ترامپ تاثیر منفی واضحی در تلاش‌های روسیه برای شروع روند مذاکرات آستانه داشت.
همزمان با دور نشست‌های آستانه، بمباران هوایی روسیه و زمینی ایران، بر مناطق حضور گروه‌های معارض شدت گرفت و این در حالی بود که روسیه به بهانه مبارزه با تروریسم وارد سوریه شده و کنار نظام این کشور ایستاده بود.
حال این سوال مطرح می‌شود که آیا بایدن طبق همان مقدماتی حرکت می‌کند که اوباما برای استراتژی آمریکا در مورد تعامل با پرونده سوریه بنا نهاده بود؟ مقدماتی که منجر به نتایج ملموسی شد که ترامپ هم چندان تلاشی برای عوض کردن آن ننمود.
بایدن با میراث ترامپ در سوریه چگونه برخورد می‌کند؟ بویژه در مورد حضور ایران و تمایل به تفاهم‌هایی در منطقه شرق فرات بین تشکل‌های اجتماعی.
آیا بایدن به سیاست چشم پوشی از روس‌ها و میل مستمر آن‌ها برای سیطره بر اوضاع در سوریه ادامه می‌دهد؟ تا در مقابل در عراق میدان گسترده تری برای نفوذ داشته باشد و بتواند به دنبال مکانیسم جدیدی برای تعامل با ایران و ترکیه در ضمن استراتژی کلی تعامل با مسائل منطقه برود. گذشته از اینکه موضوع بازگشت به توافق هسته‌ای با شروط تعدیلی، در بین اولویت‌های دولت بعدی ایالات متحده خواهد بود.
تجربه ده‌ها سال کش و قوس بین ایران و آمریکا ثابت کرده است که شیوه اداره بحران‌ها بدون حل آن، هرگز به نفع ملت‌های منطقه ما و جامعه بین الملل نیست، بویژه در اروپا که پناهندگان گروه گروه به سمت آن سرازیر می‌شوند.
هنوز زود است تا بخواهیم در مورد استراتژی‌های بایدن اظهار نظر کنیم، اما پیش بینی می‌شود با متغیر‌های مثبتی در میدان بین المللی و تعامل وی با سازمان‌های بین المللی مواجه خواهیم شد.
همانطور که بایدن مساله احتمالات موجود در مورد تبدیل ائتلاف منفعت محور فعلی بین روسیه، ترکیه و ایران، به یک محور مستقر در منطقه را در نظر می‌گیرد و می‌داند که این امر می‌تواند موانع زیادی در برابر سیاست‌ها و منافع امریکا در منطقه ایجاد کند.
اما در هر صورت، ایالات متحده قدرت بزرگی باقی می‌ماند که منافع استراتژیکی در نقاط مختلف جهان دارد، گذشته از اینکه برگه‌هایی دارد که می‌تواند در صورت لزوم از آن‌ها استفاده کند.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک